بخشی از این گفت وگو در زیر آمده است:
شما در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی، یکی از نمایندههای مردم تهران بودید؛ نمایندگی مجلس چه جایگاهی در زندگیتان دارد و الان نظرتان درباره آن چیست؟
وقت تلف کردن بود. در رودربایستی جریانات سال 76 به مجلس رفتم.
الان اگر موقعیتش پیش بیاید، دوباره سراغ سیاست میروید؟
نه. به هیچوجه. هیچ علاقهای به سیاست ندارم. البته من همیشه و حتی پیش از سریال «کوچک جنگلی» هم آدم سیاسی بودم، اما اینکه بروم نماینده مجلس بشوم، کار اشتباهی بود.
از گرایش سیاسی شما به سیاستی برسیم که در برنامه سینمایی «هفت» آن را دنبال میکنید؛ برخی مخالفان میگویند قصد افخمی و سری جدید این برنامه، تخریب سینمای ایران است. خودتان چه نظری دارید؟
من که نباید درباره این موضوع اظهارنظر کنم، اما سینمای ایران قبل از اینکه ما «هفت» را شروع کنیم، کاملا ویران و نابود شده بود. اتفاقا اگر بخواهیم بگوییم ما سینمای ایران را از حالت کما درآوردیم و زنده کردیم، ادعای بیربطی نکردیم. آن سینمایی که در دو سال گذشته وجود داشت، نبودش بهتر از بودنش بود. اگر ما آن سینما را ویران کرده باشیم، بله به آن افتخار میکنیم. چون واقعا چیز آبرومند و با ارزشی از سینما نمانده بود. موقعی که تعداد تماشاگران به زیر ده میلیون نفر میرسد و فیلمها هم برای یک عده بچه پولدار شمالشهری بیحوصله بیسواد ساخته میشود که خودشان فکر میکنند خیلی آدمهای باسواد و مخالفخوان و اپوزیسیونی هستند، آن سینما نبودش بهتر از بودنش است.
پس نقد جدی به دوره آقای ایوبی دارید؟
بهطور خاص منظورم دوره آقای ایوبی نیست، سینمای ایران در ده سال گذشته تا سال 94 یک سرازیری را طی کرد که به از هم پاشیدگی کامل منجر شد و دیگر چیز قابل توجهی از آن نمانده بود. من قبل از اینکه «هفت» را شروع کنم در مصاحبهای گفتم اگر اوضاع همینطور پیش برود، آقای ایوبی باید استعفا دهد. اما منظورم نبود که او مسئول همه اتفاقاتی است که افتاده. منظورم این بود که این سینما دیگر جایی برای ادامه دادن ندارد و آقای ایوبی چون نتوانسته تغییری در وضعیت به وجود بیاورد، باید استفعا دهد. ولی خوشبختانه بعدا تغییری رخ داد که همزمان شد با برنامه «هفت.»
چه تغییری؟
همین رونقی که ایجاد شده و هجومی که مردم به سینما آوردند را باید یک تغییر دانست. این موقعیت، یک بار دیگر برای فیلمسازان امکانی فراهم کرده که یک تکانی به خودشان بدهند.
دلیل این رونق را چه میدانید؟
واقعا نمیدانم و میتواند چند دلیل مختلف داشته باشد. مهم هم این نیست که دلیل آن را پیدا کنیم، بلکه مهم این است که بدانیم این جریان، برنامهریزی دولت و خود فیلمسازها نیست. بویژه فیلمسازان پیر که باید کاری برای سینمای ایران میکردند، نقشی در این وضعیت ندارند. فیلمهایی که فروش کرده، متعلق به فیلمسازان قدیمینیست و برنامه ریزی هم از جانب آنها صورت نگرفته است. به نظر میآید آبی از قدیمیها چه در فیلمسازی و چه در مدیریت، گرم نمیشود و این فیلمسازان جوان هستند که باید فکری به حال خودشان کنند و از این موقعیت بهره ببرند. شاید آنها بتوانند باعث شوند که این موقعیت ادامه پیدا کند. اگر هم کوششی از جانب کسی یا جایی شده ازجمله برنامه «هفت»، با مخالفت، دشمنی و تحریم کردن همراه بوده است. نوعی زد و بند یا همدستی که بین بعضی از فیلمسازها و برخی مدیران اتفاق افتاده بود، ابدی به نظر میرسید. فکر میکردند تا همیشه اینطور است که تعدادی فیلم بسازند و مردم هم نبینند و بعضی از آنها هم در جشنوارههای جهانی جایزه بگیرد. حالا اینها از اینکه کسی آمده و خوابشان را پریشان کرده، خیلی ناراحتند.
فکر نمیکنید برخی حرفها و لحن تند و تیز مسعود فراستی، باعث دشمن تراشی شود؟ چون الان به نظر میآید، بعضی از سینماگران به خاطر فراستی با شما هم بد شدهاند.
بله، فیلمسازی که لوس شده و عادت کرده باشد با ترکیب سوبسید و حمایت گروههایی که مخالف نظام هستند، مدام فیلمهای ناموفق و ناموفقتری بسازد و درعین حال خودش را صاحب سینمای ایران هم بداند، خیلی برایش سنگین است که آدمیمثل فراستی راجع به فیلمش اظهارنظر کند. اما منتقد یعنی همین؛ منتقد همه جای دنیا همین است. منتقد کسی است که وقتی فیلمسازی، فیلم بد میسازد، طرف مردم میایستد و پدر فیلمساز را در میآورد و پوستش را میکند.
البته همیشه هم نظر مردم با فراستی یکی نیست.
هیچوقت فرق نمیکند. اصلا فراستی نماینده مردم است. یعنی وقتی میگوید نروید این فیلم را ببینید، به این معنی است که این فیلم مزخرف است، من رفتم دیدم بد است. شما تماشا نکنید و وقتتان را هدر ندهید.
شاید منظورتان نماینده ایدهآل مردم باشد.
نه، منتقد همیشه طرف مردم است. مردم ممکن است منتقدی را انتخاب کنند که با او هم سلیقه اند و ممکن است به حرف منتقد دیگری گوش ندهند، به خاطراینکه با او هم سلیقه نیستند. بخشی از مردم به حرف فراستی گوش میدهند و البته با لحن او آشنایی دارند. مثلا باوجود اینکه فراستی میگوید فلان فیلم بد است، باید رفت آن را دید و گاهی باوجود اینکه اصلا نمیگوید فیلمی بد است یا اصلا درباره آن حرف نمیزند، یعنی بد مطلق است و ارزش دیدن را ندارد. به هرحال فراستی مشخصات یک منتقد واقعی را دارد. یک منتقد واقعی که البته ما فهمیدیم خیلی سختگیر است. یعنی اگر قرار باشد به همان ظاهر حرفش گوش کنید، تقریبا برای دیدن هیچ فیلمینباید به سینما بروید.
نظر فراستی درباره فیلمهای شما چیست؟
او از هیچکدام از فیلمهای من خوشش نمیآید و هیچوقت نگفته که من فیلم خوبی ساختهام. تنها فیلمیکه در قالب یک یادداشت، کمیدرباره آن تعریف کرده، «عروس» است که فکر کنم آن را هم در رودربایستی با سیدمرتضی آوینی نوشت.
شهید آوینی، «عروس» را دوست داشت؟
بله، سیدمرتضی این فیلم را خیلی دوست داشت.