رویداد۲۴ بهزاد نبوی در آستانه هشتاد سالگی بار دیگر ریاست جبهه اصلاحات ایران را بر عهده گرفت. شورای عالی اصلاح طلبان نام عالیترین تشکیلات اصلاح طلبان است که از سال ۹۲ فعالیت میکند و متشکل از دبیران کل احزاب اصلاح طلب و شخصیتهای حقیقی منصوب سیدمحمد خاتمی است. جبهه اصلاحات نامی بود که مجوز قانونی این تشکیلات، با آن گرفته شد. این جریان در انتخابات شوراهای سال ۹۶ بزرگترین پیروزی تاریخ اصلاحطلبان را به دست آورد، اما در انتخابات ۱۴۰۰ هم بزرگترین شکست را تجربه کرد.
بعد از شکست در انتخابات مجلس دهم، محمدرضا عارف از ریاست این تشکیلات کنار رفت و کار به بهزاد نبوی سپرده شد. تجربه بهزاد نبوی البته بهتر از عارف نبود و در دوره گذشته ریاست او هم اتفاق خاصی نیفتاد و مهمترین کار آن حمایت از عبدالناصر همتی بود که تعداد آرایش از آرای باطله هم کمتر شد، با این حال او یک سال دیگر به ریاست این تشکیلات منصوب شد.
از عجایب اصلاح طلبان آن است که به شدت با فعالیت چریکی مخالفند اما در ستایش بهزاد نبوی او را «چریک پیر» مینامند! همچون اصولگرایان که هیچ تناسبی با ایدههای چهگوارا ندارند اما برای احترام به چمران، او را «چه» مینامند! حالا بیست سال است به بهزاد نبوی چریک پیر میگویند؛ به خاطر فعالیت مسلحانهای که در زمان رژیم پهلوی داشت.
نبوی بعد از انقلاب به عنوان یکی از نیروهای معتمد شهید محمدعلی رجایی در کابینه او قرار گرفت و از همان زمان با نیروهای جناح راست دچار چالش شد تا جایی که قصد داشتند با مقصر قلمداد کردن بهزاد نبوی در قضیه شهادت رجایی، او را از سیاست حذف کنند.
بهزاد نبوی با پیروزی خاتمی در خرداد ۷۶ بار دیگر در بطن سیاست ایران قرار گرفت و نایب رئیس مجلس پر تنش ششم شد. او از جمله نمایندگانی بود که بعد از رد صلاحیت گسترده، نطقی تاریخی قرائت کرد و گفت «شاید معرفی بهزاد نبوی برای دو گروه چندان خوشایند نباشد؛ گروه اول دوستان و همفکران اصلاحطلب که طی سالیان متمادی مبارزه و همکاری نقاط ضعف فراوان و نقاط قوت احتمالی وی را به خوبی میشناسند و طرح مطالب برایشان کسالتآور است. گروه دوم نیز اعضای ستاد ضد اصلاحاتند که طی سالهای اخیر، با استفاده از تمام امکانات، تلاش کردهاند نبوی را به نیروهای تحت امر و مردم، بیدین، مارکسیست، منافق، عامل آمریکا و بیغیرت بشناسانند. پیشاپیش از هر دو گروه پوزش میطلبم.»
نبوی یک بار دیگر مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. وقتی سال ۸۸ به اتهام اغتشاش دستگیر شد و چند سال بعد با قدی خمیده از زندان آزاد شد. بعد از آن بار دیگر به کادرسازی تشکیلاتی پرداخت و از تشکیل احزاب متاثر از سازمان مجاهدین، مثل مجمع ایثارگران اصلاحطلب و توسعه ملی حمایت کرد و حالا نزدیک به دو سال است که ریاست جبهه اصلاحات را در ایران بر عهده دارد.
بهزاد نبوی که روزگاری شخضیتی کاریزماتیک در میان اصلاح طلبان بود، در ۱۴۰۰ نتوانست از کاریزمای خود بهره ببرد. تشکیلات جبهه اصلاحات که قرار بود محلی برای اجماع حداکثری باشد، در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد هر حزب از هر نامزدی دوست داشت حمایت کند. برخی به سراغ همتی رفتند و برخی به ستاد رئیسی پیوستند و برخی دیگر در انتخابات شرکت نکردند. عملکرد این جریان در انتخابات شوراها هم به همین اندازه ناموفق بود.
بیشتر بخوانید: پایان اصلاحطلبی انتخابات محور/ باورهایی درباره فرق اصلاح طلبان با اصولگرایان که پس از ۱۴۰۰ رنگ باخت
اولین تجربه رایگیری درونحزبی میان اصلاح طلبان با ابهامات و اشکالات متعدد مواجه شد. لیست با تاخیر منتشر شد و حتی از لیست سوم اصولگراها هم اقبال کمتری داشت. در کلانشهرها هم وضعیت همین بود. با وجود استعفاهای متعدد اعضای شورای شهر در چند ماه گذشته در اصفهان و شیراز و ... برای قرار گرفتن در مسئولیتهای بالاتر، هنوز هیچ چهره اصلاح طلبی وارد شوراهای شهر نشده است!
در میانه این شکست، جریان اصلاحطلبی، دست به کار عجیبی زده است. بار دیگر ریاست بهزاد نبوی را در بزرگترین تشکیلات اجماعساز خود تمدید کرده است. انتصابی که پیام روشنی دارد؛ همچنان مناسبات رفاقتی و حفظ دوستیهای قدیمی به مطالبات نسل جدید و تغییر نگرشهای نسلهای جدیدتر این جریان اولویت دارد.
بهزاد نبوی شجاع، بهزاد نبوی زندانرفته و بهزاد نبوی با شصت سال سابقه کار تشکیلاتی یکی از بزرگترین نمادها و سرمایههای جریان اصلاحات است، اما تداوم مسیری که به ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی، مجلس قالیباف و شهرداری زاکانی منجر شده است و سرمایههای اجتماعی اصلاحطلبان را از آرای میلونی شورای شهر و مجلس تهران به بیست هزار رای در انتخابات شوراها و ریاست جمهوری رسانده است، نیاز به آسیب شناسی جدید دارد؛ بهزاد نبوی، برای احیای این جریان، کار بسیار دشواری پیش رو دارد. راهی دشوار و غیر ممکن، در روزگاری که سیاستورزی هم به امری دشوار و غیر ممکن تبدیل شده است و جریانهای سیاسی، عموما چشماندازی برای تداوم فعالیتهای خود در آن متصور نیستند.