رویداد۲۴ دو سال از شروع پندمی کرونا گذشته و هنوز سوالات بیپاسخ زیادی درباره این بیماری وجود دارد. اینکه چرا افراد به صورت طولانیمدت علائم این بیماری را نشان میدهند حتی بعد از ابتلا به نوع خفیف آن یا حتی بعد از واکسیناسیون در حالی افرادی که به دیگر انواع ویروسهای ناشی از کرونا مبتلا میشدند، به طور کامل بهبود پیدا میکردند؟ چرا بیشتر زنان به کرونای طولانیمدت مبتلا میشوند؟ چرا علائم کرونا طیف گستردهای از بیماریهای مغزی تا دردهای دیگر را شامل میشود؟
انبوهی از مطالعات در دو سال اخیر برای پاسخ به این سوالات انجام شده که تعدادی از آنها منتشر شدهاند و تعداد کثیری هنوز به مرحله انتشار نرسیدهاند. این مطالعات هر کدام قطعه از پازل پاسخ به سوالات را کامل میکند و در ک بهتر این بیماری کمک خواهد کرد. نشریه آمریکایی تایم برخی از مهمترین یافتههای مطالعاتی درباره کرونا را جمعآوری کرده است. این رسانه با اشاره به افرایش تعداد افرادی که از علائم طولانی مدت بیماری رنج میبرند نوشته «نتیجه مطالعات بیشمار را میتوان به دو گروه دستهبندی کرد؛ یک گروه آنچه در بدن انسان منجر به ایجاد علائم طولانی کرونا میشوند را بررسی کردهاند و گروه دیگر به دنبال شناسایی افرادی هستند که بیشتر در معرض ابتلا به کرونا هستند.»
یکی از آخرین یافتهها توسط مجله نیچر در تاریخ ۷ مارس منتشر شده است. این مطالعات نشان داده ویروس سارس-کووید ۲ که ویروسی است که منجر به بیماری کرونا میشود میتواند به مغز آسیب برساند و حتی افرادی که به صورت خفیف به کرونا مبتلا شدهاند، این آسیب را تجربه میکنند. همین مسئله میتواند منجر به مشکلات پایداری ناشی از زوالشناختی، از دست دادن حس بویایی یا التهاب سیستم عصبی شود.
در همین راستا تحقیقاتی توسط کنگره میکروبیولوژی بالینی و بیماریهای عفونی اروپا در ماه آپریل ارائه شده که نشان میدهد آسیبی که به بخش گایینی مغز وارد میشود دلیل اصلی علائم طولانی کروناست. این نهاد پس از مطالعه ۳۵۰ مورد ابتلا به کرونای طولانی به این نتیجه رسیده که ۶۶ درصد مبتلایان علائمی نظیر ضربان قلب نا منظم، سرگیجه و مشکلات گوارشی را نشان دادهاند. با این حال برخی پزشکان معتقدند علاوه بر آسیب به سیستم عصبی دلایل دیگری هم برای کرونای طولانی وجود دارد.
سیستم عروقی یکی دیگر از مواردی است که مورد توجه محققان قرار گرفته است. مطالعاتی که در فوریه در مجله بیوشیمی منتشر شده، استدلال کرده که ریزلختههای کوچکی در خون ممکن است در اثر کرونا ایجاد شود که جلوی اکسیژنرسانی به بافتهای بدن را میگیرد و همین دلیل علائم طولانی کروناست.
سایر محققان این نظریه را مطرح کردهاند که بقایای ویروس کرونا در بدن ممکن است برای مدت طولانی باقی بماند و به طور بالقوه منجر به ایجاد علائم پایدار کرونا شود. همچنین در برخی افراد ممکن است سیستم ایمنی به حالت بیشفعالی در بیاید و همین هم سبب حمله به سلولها سالم شود.
مقالهای در مجله «سلول» در ماه ژانویه منتشر شده که چهار عامل را به عنوان عوامل کلیدی ایجاد کرونای طولانی نام برده: ۱) دیابت نوع دو ۲) عناصر ژنتیکی ناشی از ویروس کرونا در خون ۳) وجود ویروس اپسین-بار در خون و ۴) وجود آتوآنتیبادیها یعنی مولکولهایی که به جای پاتوژنهای خارجی مانند ویروس به بافتهای بدن حمله میکنند.
در حال حاضر همه موارد گفته شده در حد فرضیهاند. به گفته محققان تا زمانی که تحقیقات قطعی نباشد فهم عوامل زمینهای کمک چندانی به افرادی که مبتلا به کروتای طولانیمدت هستند نمیکند. به همین دلیل محققان بیشتر به برنامههای بازیابی پس از کرونا فکر میکنند. برخی فعالیتها نظیر مشارکت در فعالیتها میتواند به این امر کمک کند. همزمان برخی درمانهای تنفسی هم میتواند در برنامه قرار بگیرد.
فهم بهتر عوامل خطرزا زمانی میتواند کمک کند که افراد درست بعد از تشخیص کرونا برخی اقدامات مراقبتی را آغاز کنند، اما بسیاری از این فاکتورهای ریسکی مانند وجود آتوآنتیبادیها یا وجود بار بالای ویروس در خون چیزی نیست که افراد عادی بتوانند درباره آن اطلاع کسب کنند. به همین دلیل میتوان گفت تا آنجا که استانداردهای غربالگری یا درمان به ما اجازه میدهد هیچ راهی برای کنترل این فاکتورها وجود ندارد.
یک تیم پزشکی در دانشگاه زوریخ دریافتهاند که افراد مسن، کسانی که سابقه آسم دارند و افرادی که ایمووگلوبین (نوعی آنتیبادی) خونی آنها پایین است بیشتر در معرض ابتلا به کرونای طولانی مدتند. افرادی که علائم حاد کرونا را بروز میدهند نیز نسبت به افرادی که به کرونای خفیف دچار شدند بیشتر در معرض این عارضهاند. جالب است بدانید، انجام آزمایشهای نسبتا ساده و کمهزینهای میتواند سطح ایموگلوبین خون را ارزیابی کند.
مهمترین نکته این است که افراد واکسینه باشند. شاید دریافت دوزهای یادآور به طور منظم بتواند به افرادی که زمینههای کرونای طولانی دارند کمک کند. مطالعات نشان داده احتمال ابتلا به کرونای طولانی مدت در افراد واکسینه شده نسبت به افراد واکسینه نشده از نصف هم کمتر است.