رویداد۲۴ ایران در جامعه بینالملل در دسته کشورهای مهاجرفرست جای میگیرد، اما در سالهای اخیر و با افزایش مشکلات اقتصادی و افزایش نارضایتی مردم از شرایط فعلی کشور بازار مهاجرت داغتر هم شده است. این روزها نه تنها نخبگان بلکه شهروندان غیرنخبه و حتی فاقد مهارت نیز به فکر مهاجرت از کشور به امید داشتن زندگی با کیفیت بهتر هستند. اما چرا اینگونه است؟ این موضوع برای کشوری که دارای منابع و ثروتهای عظیم طبیعی بوده و مسئولان آن میتوانند با برنامهریزی علمی سطح زندگی مردم را ارتقا بدهند عجیب و غیرقابل توجیه است.
در چنین شرایطی سایر کشورها که جمعیت کارآمد کافی ندارند به راحتی نخبگان ایرانی را تحت حمایت خود گرفته و با ایجاد تسهیلات برای آنان ، جمعیت کشور را از نیروی انسانی با کیفیت خالی میکنند، بهراستی اگر قرار باشد تمامی نخبگان کشور مهاجرت کنند چه بر سر جمعیت کشور و کیفیت آن میآید؟
علی پژهان، عضو هیئت علمی دانشگاه و جمعیتشناس در این مورد به جامعه ۲۴ میگوید: در مجموع مهاجرت شکلی از تحرکات جغرافیایی و مکانی جمعیت است که میان دو واحد جغرافیایی انجام میشود که مبدا و مقصدی دارد. هنگامیکه مهاجرت را از لحاظ تاریخی بررسی میکنیم میبینیم وقتی زندگی در منطقهای برای کسی ناراحتکننده باشد میتواند دست به مهاجرت بزند. چنانکه مبدا تاریخ اسلام هم مهاجرت بوده است؛ بنابراین باید بدانیم مهاجرت بهخودیخود بد نیست و ریشه تاریخی هم دارد.
وی میافزاید: از دید من فرار مغزها نتیجه نبود تعادل در شئون توسعه است، هنگامیکه شمار تحصیلکردهها بیش از نیاز یک جامعه باشد بهترینهای آنها معمولا حرکت میکنند و به جایی میروند که بتوانند در آنجا بهتر نفس بکشند، ما هم نمیتوانیم مانع این مهاجرتها شویم، اما باید بدانیم که برای کشور خسرانی بزرگ است. دولت بارها امید مردم را ناامید کرده است و اعتماد مردم را از بین برده و هرگز به نیازهای مردم و جوانان توجه نکرده است مسلما در چنین وضعیتی کمتر کسی است که به مهاجرت فکر نکند.
این جمعیتشناس تصریح میکند: مشکل امروز ما در کشور روند مهاجرت به شکل کنونی است. اقتضای دنیای کنونی به این شکل است که جهان توسعهنیافته از بهترین داشتههای خود محروم شود، به همین منظور کشورهای پیشرفته پایگاههایی را بهوجود آوردهاند و تلاش میکنند نیروهای متخصص را از سراسر دنیا و بهویژه کشورهای جهان سوم جذب کنند، بنابراین به باور من مسئله مهاجرت در کشور ما اقتصادی است. امروز سیاستگذاران میتوانند در طراحی برنامههای توسعه هماهنگی بهوجود آورند تا به توسعه برسند. هر اندازه کشور بیشتر بهسوی توسعه حرکت کند به دانشمندان نیاز بیشتری دارد. ایران امروز در بسیاری شاخصها مدام درحال درجازدن است و افراد تحصیلکرده در تلاشند خود را از این کشور رها کنند.
وی اظهار میکند: بعضا در جامعه میبینم میان دستگاهها تعامل و همکاری وجود ندارد و سازها باهم کوک نیستند، درواقع برنامه و قوانین با هم در تعارضند. هنگامی که در جامعه اوضاع به این شکل باشد حتما شماری به مهاجرت میاندیشند و این کار را هم انجام میدهند. به باور من "اگر"ها را باید دور انداخت. به گمان من در کشور میتوان برای تمامی افراد شغل بهوجود آورد چراکه یکی از دلایل مهاجرت جوانان از کشور نبود شغل مناسب و نبود امنیت اقتصادی و اجتماعی است. در کشور ساختار آماده نیست. فرض کنید بگویند قرار است فردا ۴۰ هزار دانشمند ایرانی وارد کشور شوند آیا اصلا کشور در وضعیت کنونی به آنها نیاز دارد؟ آیا دانشگاهها و مراکز علمی توانایی جذب آنها را دارند؟ بنابراین مسائل واقعی با اما و اگرهای بیهوده حل نمیشود. از دید من کشور ما امروز نیاز به کار علمی ندارد و دغدغهاش دانش نیست اگر میتوانستیم دانش را صادر کنیم چرا مهاجرت دانشمند را منع میکنند؟ به باور من این مباحث مربوط به ضرورت تاریخی است و چه بخواهیم و چه نه وجود دارند و با انکار آنها مشکلات حل نمیشود.
بیشتربخوانید: بررسی دلیل مهاجرت ایرانیان/ نبود اعتماد به حاکمیت زمینهساز مهاجرت در کشور
این استاد دانشگاه میگوید: از دید من اضطرارها را باید تصدیق کرد تا به اختیار راهی پیدا کرد. در واقع جامعه باید خود راهش را بیاید. بههرروی مهاجرت همواره در کشور ما وجود داشته است و به تاریخ هم که مینگریم میبینیم که ایران همواره یک کشور مهاجر فرست بوده است چراکه مسئولان هرگز درست و اصولی عمل نکردهاند و معمولا افراد بدون برنامه و سلیقهای عمل کردهاند.
وی بیان میکند: امروز مهاجرت تنها شامل نخبگان و تحصیلکردهها نیست بلکه تودهها هم در حال مهاجرت یا تلاش برای آن هستند. امروز سالانه ۱۷۰ هزار تن از کشور خارج میشوند کسانیکه در بهترین نقاط این کشور زندگی کردهاند اما حاضرند در خارج از کشور و در کمپها زندگی کنند تنها برای اینکه از این کشور رها رشوند. موضوع دیگر این است در دنیا افراد پس از تحصیلات عالی به کشور خود برمیگردند تا آنجا را بسازند و در آنجا کار کنند اما این مسئله در کشور ما وجود ندارد بهویژه اگر فرد در سنین پایینتر مهاجرت کند هرگز تعلق خاطری به میهن خود نخواهد داشت و این بهراستی خطرناک است.
این جمعیتشناس توضیح میدهد: هنگامیکه یک کشور تمامی نیروهای متخصص و نخبه خود را از دست میدهد چه چیزی باقی میماند؟ یک جمعیت آسیبدیده و زخمی؛ در چنین وضعیتی کشور هرگز به توسعه پایدار نخواهد رسید.
این کارشناس در مورد بیاعتمادی مردم به دولتمردان اشاره کرده و میگوید: نخستین کاری که دولت باید انجام دهد این است که بیاعتمادی را از بین ببرد. در واقع باید اعتماد از دست رفته را به مردم و نخبگان برگردانند تا کمکم مردم کار کنند و زمینههای مهاجرت معکوس بهوجود آید تا بتوانیم اندکی به توسعه بیندیشیم.