رویداد۲۴ علیرضا مکی: هفته گذشته بار دیگر نیروهای مسلح وابسته به دولت نجات ملی یمن حملات موشکی و پهپادی گستردهای را علیه عربستان ترتیب دادند. نیروهای یمنی که طی ۶ سال جنگ داخلی توانایی غیر قابل انتظاری رادر ترتیب دادن، هدایت و رهبری حملات عمقی با استفاده از موشکهای بالستیک و کروز و انجام حملات پهپادی متعدد به خاک عربستان سعودی و امارات متحده عربی به عنوان رهبران ائتلاف عربی حاضر در نبرد داخلی یمن از خود به نمایش گذاشتند، از این حملات به عنوان اهرمی راهبردی در مذاکرات صلح در هر سطحی استفاده میکنند. حسن هانی زاده کارشناس مسائل خاورمیانه به رویداد۲۴ گفته حمله نیروهای یمنی به عربستان و حمله اخیر به آرامکو، در چارچوب سیاست توازن وحشت نیروهای مسلح یمن در برابر عربستان است.
حملات هفته گذشته یمنیها به تاسیسات نفتی شمال جده واقع در دریای سرخ را نیز باید در چهارچوب همین راهبرد در نظر گرفت. باید توجه داشت که حملات موشکی و پهپادی جزیی ثابت از نبرد داخلی یمن طی ۶ سال گذشته بوده است. این حملات از سوی نیروهای تحت رهبری دولت نجات ملی به عنوان راهی به منظور متوازنسازی صحنه نبرد و از سوی دیگر به عنوان اهرمی جهت ایجاد و حفظ فشار بر رهبری ائتلاف عربی درگیر در نبرد یمن به کار میرود.
در تحلیل جنگ شش ساله داخلی یمن توجه به این نکته ضروری است که ماهیت این نبرد نوعی جنگ داخلی با محوریت قومی – مذهبی است که به دلیل ماهیت قومی مذهبی آن و عدم وجود اقتدار مرکزی مورد قبول همگان این نبرد همهجانبه دارای جنبههای منطقهای شدیدی است؛ جنبههای منطقهای این نبرد به حدی پررنگ است که نه تنها اختلافات عمیقی میان دو سوی خلیج فارس (جمهوری اسلامی ایران به عنوان حامی انصارالله یمن از یک سو و امارات و عربستان به عنوان رهبران ائتلاف عربی حامی دولت منصور هادی از سوی دیگر) در مورد سرنوشت یمن وجود دارد، بلکه رهبری ائتلاف عربی نیز دچار تضادها و شکافهای خاص خودشان بین دو کشور اصلی این ائتلاف یعنی عربستان سعودی و امارات هستند.
این مسئله در کنار این واقعیت که نبرد یمن در طول یکی از مهمترین آبراههای جهان (دریای سرخ) و در امتداد یکی از مهمترین تنگههای راهبردی جهان یعنی تنگه باب المندب که سالانه بیش از ۷۰ درصد تجارت بین المللی میان شرق و غرب از آن عبور میکند، واقع شده است و نیز نزدیکی یمن به مهمترین منابع تامین انرژی جهان یعنی خلیج فارس و دریای سرخ از اهمیت مضاعف این نبرد برای سرنوشت اقتصاد بین المللی حکایت دارد.
به عبارت سادهتر اهمیت نبرد داخلی یمن نه تنها از حیث مباحث بشردوستانه، سیاست داخلی و سیاست قبایل عربی دارای اهمیت است بلکه در دیدی گستردهتر سرنوشت این جنگ بر جنبههای گستردهتر ژئوپلیتیک و اقتصاد منطقهای نیز تاثیرگذار خواهد بود.
بیشتر بخوانید: حمله به آرامکو در چارچوب سیاست توازن وحشت است/ روابط ایران و عربستان هیچگاه بهبود نخواهد یافت
نکتهای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که همجواری زمانی میان تحولات پرونده هستهای ایران، نبرد روسیه و اوکراین و در نهایت تحولات پرونده یمن میتواند بر یکدیگر تاثیرات خاص خود را داشته باشد. به عنوان نمونه در روزهای ابتدای اوجگیری بحران در اوکراین انصارالله یمن و دولت نجات ملی این کشور اعلام کردند که از شناسایی مناطق جداییطلب اوکراین توسط دولت روسیه حمایت میکند؛ اقدامی که با انتظار دریافت حمایتهای مشابه انجام شد، اما در نهایت این روسها بودند که در شورای امنیت سازمان ملل به قطعنامه ضد حوثیها در جهت تروریستی معرفی کردند، این گروه در همراهی با کشورهای عربی رای مثبت دادند. اقدامی که با امید پاسخ متقابل اعراب در تنظیم بازار نفت و عدم افزایش تولید مطابق توافقات دور قبلی اوپک پلاس به منظور حفظ قیمتهای بالای نفت و در نتیجه تحت فشار گذاشتن غرب صورت گرفت.
در دور جدید حملات یمنیها به تاسیسات نفتی عربستان سعودی نیز به صورتی قابل انتظار دولت روسیه ضمن حمایت بیقید و شرط از عربستان سعوی از رای خود در شورای امنیت سازمان ملل علیه حوثیهای یمن دفاع کرد.
این تحولات در حالی است که عربستان سعودی از زمان روی کار آمدن دولت بایدن به نوعی در حال از دست دادن جایگاه خود به عنوان یکی از مهمترین متحدان منطقهای واشنگتن بوده است. پروندههای مختلفی عموما با زمینههای حقوق بشر از جمله پرونده جمال خاشقچی، نبرد یمن و مسائل مختلف جبههگیری رودرروی دولتهای عربستان سعودی و ایالات متحده را در دوره دولت دموکرات سبب شده است. این مسئله منجر به این برداشت شده که عربستان سعودی خواهان دولتی جمهوریخواه در واشنگتن و بایدن، خواهان سلطنتی متفاوت از محمد بن سلمان در ریاض است. اما همه اینها در برابر در تحولات میدانی در جهان واقعی رنگ میبازد.
همان طور که طی دو هفته گذشته شاهد بودیم ایالات متحده، بریتانیا و اتحادیه اروپا به امید نرم کردن دل حاکمان سعودی در برابر اعدام جمعی ۸۰ نفر از مخالفان داخلی این کشور که به اتهامهای مختلف در بازداشت به سر میبردند واکنشی نشان ندادند. این مسئله فوریت حل معضل انرژی برای واشنگتن و لندن و بروکسل را با توجه به تحریمهای متعاقب روسیه در پی تهاجم این کشور به اوکراین نشان میدهد.
ریاض نیز با موضعگیری خاص خود در مورد این حملات پیامد این حملات را متوجه غرب کرد و خود را از قبول مسئولیت تبعات نابودی تاسیسات ذخیرهسازی نفت این کشور در دریای سرخ مبری کرد؛ به عبارت دیگر ریاض سعی در برجستهسازی خطرات سیاست دولت آمریکا در ارتباط با یمن مخصوصا خارج کردن گروه انصارالله یمن از لیست تروریسم وزارت خارجه ایالات متحده دارد. این در حالی است که عربستان سعودی روسیه را به عنوان یک شریک بالقوه حداقل در سطح سیاسی در مبارزه با انصارالله تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران میبیند. این مسئله مخصوصا زمانی حادتر میشود که آمریکاییها در جهت تسریع در حل پرونده هستهای ایران درصدد برخی امتیازات منطقهای به جمهوری اسلامی ایران مخصوصا در پرونده یمن بودند که با شروع جنگ روسیه – اوکراین اولویت حل پرونده هستهای ایران به اولویت کاهش معنیدار قیمت نفت در شرایط بیثباتی اقتصادی امریکا آن هم در سال برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره تغییر کرده است. انتخاباتی که انتظار میرود به دلیل ضعفهای سیاسی متعدد دولت و کنگره دموکرات در حوزههای مختلف داخلی و خارجی منجر به تغییر رنگ کنگره مطابق با میل سعودیها به نفع جمهوری خواهان تمام شود.
وضعیت حمله موشکی یمنیها به تاسیسات نفت عربستان سعودی گرچه نشاندهنده ضعفهای متعدد نظامی عربستان سعودی در جهت رهگیری حملات مشابه بود، اما همچنین میتواند به عنوان اهرم فشاری علیه دولت دموکرات بایدن به منظور تسریع در تغییرات تدریجی سیاست منطقهای دولت بایدن در جهت سختگیری بیشتر علیه جمهوری اسلامی ایران و متحدان منطقهای آن محسوب شود. در همین جهت عربستان پیشنهاد آتشبس به مناسبت ماه رمضان را به عنوان فرصتی در جهت دوباره سازماندهی سیاست خارجی و سیاست منطقهای خود در جهت تغییر سیاست بایدن و نیز افزایش فشارها به جمهوری اسلامی ایران قلمداد کرد.
نکته قابل توجه این است که در صورت افزایش فشارها از جانب کشورهای عرب خلیج فارس در جهت تغییر سیاست دولت بایدن میتواند به توافق دو طرف برای کاهش قیمت نفت منجر شود که این مسئله با کاهش فشارهای اقتصادی میتواند شانس پیروزی دموکراتها در انتخابات میاندورهای سال جاری را افزایش دهد؛ این در حالی است که دولتهای خلیج فارس به صورت سنتی با دولتهای جمهوریخواه رابطه بهتر و نزدیکتری دارند.
به صورت کلی به نظر میرسد که حمله موشکی هفته گذشته یمن به تاسیسات نفتی و آبشیرینکن عربستان سعودی در ساحل دریای سیاه مدیریت سیاست منطقهای آمریکا را با مشکلات و تضادهای بیشتری روبرو میکند. چرا که در یک سو متحدی نفتی خواهان حمایت بیشتر واشنگتن در برابر جمهوری اسلامی در برابر تضمین امنیت جریان نفت است و در سوی دیگر تعهد بلندمدت دولت بایدن به کاهش تنشهای منطقهای و رسیدن به توافقی با جمهوری اسلامی ایران نیازمند سطحی از امتیازات است که برای عربستان سعوی و امارات متحده قابل قبول نخواهد بود. این در حالی است که بالا گرفتن جنگ در اوکراین و افزایش قیمت نفت و برخی کامودیتیهای حیاتی فشار اقتصادی روی واشنگتن را افزایش داده و زمان در اختیار دولت بایدن برای تطبیق خود با تحولات شتابان بین المللی را کاهش داده است.
هر جا هم گیر میکنند از دیوار اصلاح طلبان میپرند بین دروغگو ها و ریاکاران گیر کرده ایم اگر خدایی وجود دارد به دادمون برسه .....