رویداد۲۴ کوچکترین واحد اجتماعی خانواده است که دارای کارکردهایی گوناگون و مهم است. یکی از مهمترین کارکرد این نهاد برطرفکردن نیازهای فرزندان در خانواده و بهوجودآوردن روابطی سالم و صمیمانه است تا از این رهگذر شهروندانی سالم و مسئولیتپذیر را برای آینده جامعه پرورش دهد. فرزندان آنچه از خانواده میگیرند با خود به اجتماع آورده و تاثیری مستقیم بر آینده و زندگیشان دارد.
نداشتن رابطه خوب و مناسب میان پدر و مادر و فرزندان سرآغاز بسیاری از مشکلات است. ضروری است والدین ضمن یادگیری مهارتهای فرزندپروری، روابط خود را با فرزندانشان بهبود بخشند تا در سایه این ارتباط سالم آنها بتوانند زندگی خوبی در آینده داشته و در روزهای بزرگسالی برای حل مشکلاتشان از توامندیهای لازم برخوردار باشند.
والدین نخستین و مهمترین الگوهای فرزندان هستند که میتوانند با رفتارهای درست و سنجیده فرزندان خود را راهنمایی و هدایت کنند. اما بهراستی مهمترین و اساسیترین نیازهای فرزندان در خانواده چیست؟ خانواده باید به کدام نیازهای فرزندان خود بیشتر توجه کنند؟
دکتر مهوش معاذینژاد روانشناس، متخصص زوج درمانی و روان درمانگر به جامعه ۲۴ میگوید: از دید من مهمترین کاری که یک پدرومادر در زندگی فرزند خود میتوانند انجام دهند بالابردن عزتنفس در اوست. گوته فیلسوف بزرگ جمله مشهوری دارد که میگوید اگر ثروتمند نیستی مهم نیست، بسیاری از مردم ثروتمند نیست؛ اگر سالم نیستی، هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی میکنند؛ اگر زیبا نیستی برخورد درست با زشتی هم وجود دارد؛ اگر جوان نیستی، همه با چهره پیری روبهرو میشوند؛ اگر تحصیلات عالی نداری با کمی سواد هم میتوان زندگی کرد؛ اگر قدرت سیاسی و مقام نداری، مشاغل مهم متعلق به معدودی انسانهاست، اما اگر عزتنفس نداری هیچ نداری. پس میبینید که عزتنفس تاچه اندازه اهمیت دارد و این چیزیست که از ابتدا به کودک از سوی پدرومادر و اطرافیان داده و یا از او گرفته میشود.
او ادامه میدهد: مهمترین هدیهای که پدر و مادر میتوانند به فرزند خود بدهند این است که با فرزند خود بهگونهای رفتار کنند که او خود را ارزشمند بداند، به این معنی که اگر بچهای رفتار درستی هم انجام داد تمام شخصیت او را زیر سوال نبریم و تخریبش نکنیم. فرض کنید کودکی اتاق خود را بههم میریزد هنگامیکه برچسب شلختگی و بد بودن به او میزنید این حس را در او بهوجود میآورید که بهراستی اینگونه است. در واقع او حرف شما را به جدیترین شکل ممکن باور میکند بنابراین این حس در او بیدار میشود که خوب و ارزشمند نیست.
این روانشناس تصریح میکند: داشتن فرزند و تربیت درست و به وجود آوردن روابطی سالم و صمیمانه با او نیازمند صبر و شکیبایی و آگاهیست. تا هنگامیکه برای فرزند خود وقت نگذارید، اما اتاقی پر از اسباببازی برای او فراهم کنید هیچ کمکی به او نکردهاید جز آنکه احساس بیارزشبودن را به او تزریق کردهاید. اینگونه عزتنفس در او پرورش پیدا نمیکند و همین مسئله سبب میشود که در آینده به فردی متوقع و مهرطلب بدل میشود کسی که بهشدت بهدنبال محبت و تایید دیگران است و بهآسانی جذب کسانی میشود که به او محبت میکنند.
او اظهار میکند: امروز افراد بسیاری را در جامعه میبینیم که مدام درصدد گرفتن مهر و محبت از دیگری هستند و مدام از دیگران و حتی فرزندان خود انتظارات غیرمنطقی دارند چرا که مهری که باید از مراقبان نخستین و اولیه خود در زندگی دریافت میکردند نکردند و این خلایی است که در وجودشان وجود دارد و هرگز هم پرنخواهد شد. موضوع مهم در اینجا این است که چون این افراد هرگز عشق واقعی را نداشته و تجربه نکردهاند نمیتوانند به دیگران هم عشق بورزند.
معاذینژاد در ادامه به آسیبهای نبود عزتنفس و مشکلات روحی و روانی افراد در بزرگسالی اشاره کرده و میگوید: این آسیبها به اندازهای زیاد است که فرد حتی با فرض شناخت کامل از خود و تلاش برای بهبود و درمان رواندرمانگرانه هرگز نمیتواند آنها را بهصورت کامل جبران و حل کند دلیل آن هم این است که بیش از ۸۰ درصد از شخصیت افراد تا ۵ سالگی شکل میگیرد؛ بنابراین والدین باید بسیار مراقب گفتار و عملکرد خود باشند و با فرزند خود با آگاهی، دانش، شکیبایی و روشهای درست رفتار کنند. فراموش نکنیم هر شخصی با دیگری متفاوت است رفتاری که ممکن است از نگاه حتی روانشناسان درست باشد. ممکن است در مورد کودک شما عملکردی عکس و وارونه نشان دهد برای کودکی تشویق کارایی دارد و برای دیگری بیتوجهی و محرومیت، پس با اندکی دقت میتوان راه درست متناسب با شخصیت فرزندمان را پیدا کنیم و در همان راه گام برداریم.
بیشتر بخوانید: دروغگویی کودکان ناشی از تخیل یا بیاخلاقی؟
این روانشناس تاکید میکند: در خانواده یک کودک باید مهارتها و آموزشها و تجاربی را به دست آورد تا در آینده بتواند زندگی خوبی داشته باشد و از عهده مسئولیتهایی که دارد برآید. نخستین مهارت لازم برای هر فردی جراتورزیست به این معنی که کودک بتواند بدون خشونت و فرمانبرداری از دیگری از حق خود دفاع و حرفش را بیان کند. یک فرد در زندگی در موقعیتهای گوناگون قرار میگیرد و اینجاست که بار دیگر بحث عزتنفس و حس ارزشمندی به میان میآید و اگر خانواده به فرزند خود این مهارت را نیاموخته باشند که، چون او و دیگری ارزشمند و دارای حق و حقوقند بهگونهای رفتار کند که به حقوق خود دست پیدا کند و حق دیگری را هم پایمال نکند در زندگی دچار مشکلات زیادی میشود.
معاذینژاد ادامه میدهد: شوربختانه تربیت و آموزش رفتار مطالبهگری در کشور ما برای فرزندان دختر کمتر اعمال میشود و در فرهنگ ایرانی مدام میشنویم دختر خوبی باش و چون معنای این "خوب بودن" کاملا روشن نیست سبب میشود دختران ما ارزش واقعی خود را ندانند و ازسوی دیگر حق و حقوق خود را نمیشناسند و راههای بهدستآوردن آن را هم نیاموختهاند.
از دیگر موارد و مهارتهای لازم برای کودکان که این روانشناس به آن اشاره میکند حس مسئولیتپذیری است. معاذینژاد در اینباره توضیح میدهد: حس مسئولیتپذیری در کودکان بسیار مهم است. شوربختانه امروز و با گسترش تکفرزندی پدر و مادر گمان میکنند اینکه تمام مسئولیتها را خود برعهده بگیرند و از فرزند خود انتظار انجام کاری نداشته باشند نشاندهنده عشق به اوست غافل از اینکه با این کار مانع از رشد حس استقلال و مسئولیتپذیری در آنها میشوند و این موضوع مشکلاتی را در زندگی برایشان بهوجود خواهد آورد.
او میگوید: والدین باید حتما مسئولیتهایی را بر عهده فرزندان خود قرار دهند و از میداندادن به آنها نترسند. اجازه دهند فرزندانشان تجربه کنند هیچ ایرادی ندارد اگر غذا را هم سوزاند رویدادی رخ نداده است مهم این است که بتواند تجربه کند و عواقب کارش را ببیند. پدر و مادر بودن نیازمند شکیبایی بسیار است کاری که اگر بهدرستی انجام شود نتیجه آن را در بزرگسالی فرزندانشان به بهترین شکل خواهند دید و در واقع ثمره زحمات خود را میبینند.
این روانشناس و زوجدرمانگر در پایان به رابطه میان روابط صمیمانه و مناسب میان فرزندان و پدر و مادر و نقش آن در انتخاب همسر فرزندان اشاره میکند و میگوید: میان انتخاب همسر و روابط میان والدین و فرزندان ارتباط مستقیمی وجود دارد. ما در بحث زوجدرمانی میگوییم هنگامیکه کودکان بزرگ میشوند رفتارشان با افراد جامعه درست فرافکنی ارتباطاتشان با اعضای خانواده است به این معنیکه ارتباط با پدر و مادر خود را بر مردان و زنان زندگی خود فرافکنی میکنند. در واقع دختران و پسران جذب مردان و زنانی میشوند که تا اندازهای ویژگیهای رفتاری و اخلاقی پدر و مادر خودشان را داشته باشد. پژوهشها نشان داده است که درصد زیادی از فرزندانی که با پدر و مادر خود رابطه صمیمانه و سالم داشتهاند در آینده هم توانستهاند ازدواج و روابط خوبی را تجربه کنند و داشته باشند.