رویداد۲۴ اکونومیست در مطلبی به قلم مدیر شورای روابط بین المللی روسیه نوشت: جنگ روسیه و اوکراین ماهیت قومی ندارد: کسانی با اصالت اوکراینی و روس در هر دو طرف میجنگند. برخلاف بسیاری از اظهارات مسکو، ناسیونالیسم رادیکال هم انگیزه اصلی مقاومت اوکراین نیست. دعوا بر سر مذهب هم نیست. روسیه و اوکراین هر دو اساساً کشورهای سکولار هستند و رنسانس مذهبی اخیر در این دو کشور سطحی است. به نظر من، دعوا عمدتاً بر سر قلمرو نیست، اگرچه اختلافات در این زمینه مانع بزرگی برای دستیابی به یک راه حل صلحآمیز بوده.
این کشمکش مربوط به برخورد بین شیوههای بسیار متفاوت سازماندهی زندگی اجتماعی و سیاسی در داخل دو کشور است که زمانی با هم بخش بزرگی از خاک شوروی را تشکیل میدادند. همچنین تقابل فکری بین دو دیدگاه درباره نظام بینالملل مدرن است. دو برداشت متضاد از اینکه چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست است، چه چیزی عادلانه است و چه چیزی نیست، چه چیزی مشروع است و چه چیزی نامشروع است و رهبری ملی باید شامل چه چیزی باشد.
بیشتر بخوانید: جنگی که در انتظار ما است؛ تنش زدایی منطقهای تهران با مذاکرات در سایه
از یک سو، اوکراین را نمیتوان نمونهای کامل از لیبرال دموکراسی غربی دانست، هرچند این کشور همواره حرکتی آرام، ناهماهنگ و همراه با مشکلات و عقب نشینیهای قابل درک در این مسیر داشته است. از سوی دیگر روسیه را هم نمیتوان یک دولت اقتدارگرای کلاسیک آسیایی یا اروپایی دانست، هرچند حداقل در ۲۰ سال گذشته از مدل لیبرال دمکراتیک دور شده است. جامعه اوکراین به طور کلی از پایین به بالا سازماندهی شده است، در حالی که جامعه روسیه یک فرآیند از بالا به پایین را در خود دارد. برای مثال، از زمان استقلال در سال ۱۹۹۱، اوکراین شش رئیس جمهور را انتخاب کرده است؛ که انتخابات هرکدام با تنشهای گسترده همراه بوده است. در همین دوره روسیه تنها توسط سه رئیس دولت اداره میشد. هر رهبر جدید با دقت انتخاب و توسط سلف خود حمایت میشد.
مورخان، انسان شناسان فرهنگی و جامعه شناسان هنوز درباره دلایل این واگرایی بحث دارند. اما مهمترین نکته اینکه این ناسازگاری اساسی در دو مدل سازمان اجتماعی نه تنها منجر به یک رویارویی نظامی و برادرکشی وحشتناک در مرکز اروپا شده، بلکه نحوه عمل هر یک از طرفین در مناقشه را نیز مشخص میکند. از پرسنل گرفته تا تبلیغات و از استراتژی گرفته تا دولتمداری، دو مدل رقیب پس از شوروی با آزمونی مهم روبرو هستند. عواقب این رویارویی بسیار فراتر از اروپا خواهد بود.
کیف میتواند استدلال کند که شرایط برخورد منصفانه نیست. روسیه بزرگتر، ثروتمندتر و از نظر نظامی قدرتمندتر از اوکراین است. از سوی دیگر، اوکراین از همدلی بینالمللی و کمکهای تقریباً نامحدود دفاعی، اقتصادی، بشردوستانه و اطلاعاتی غرب برخوردار است. روسیه تنها میتواند به خود تکیه کند و در معرض فشار تحریمهای دردناک فزاینده قرار دارد.
بسیاری از کارشناسان روسی عادت دارند بگویند که ارتش عظیم غربی و حمایتهای دیگر تنها دلیلی است که اوکراین هنوز فروپاشیده یا تسلیم نشده است. اما این روایت منابع انگیزه اوکراین را توضیح نمیدهد. افغانستان را در نظر بگیرید، جایی که تمام حمایتهای نظامی درازمدت آمریکا و شرکای آن نتوانست از تهاجم غیرقابل توقف طالبان در سال گذشته جلوگیری کند. اگرچه نمیتوان این دو درگیری را مستقیماً با هم مقایسه کرد، اما واقعیت روی زمین روشن به نظر میرسد: در حالی که افغانها در سال ۲۰۲۱ دیگر انگیزه جنگیدن برای کشور و ارزشهای خود را نداشتند، اوکراینیها در سال ۲۰۲۲ به وضوح این انگیزه را دارند.
خطر درگیری بعید است از این بیشتر شود. مسئله آینده سیستم بین المللی و آینده نظم جهانی است. مهمتر از همه، مسئله درک ما از خود مدرنیته و در نتیجه، مدلهای ترجیحی ما از توسعه اجتماعی و سیاسی است.
سه سناریو برای چگونگی پایان جنگ وجود دارد و هر کدام پیامدهای ژئوپلیتیکی عظیمی خواهند داشت. اگر کرملین قاطعانه در این بنبست حماسی شکست بخورد، احتمالاً شاهد ظهور دوباره تکقطبی خواهیم بود – البته پکن همچنان تنها مخالف چنین شرایطی باقی خواهند ماند. اگرچه اوکراین ممکن است برای پوتین یک کار ناتمام باشد، اما وضعیت روسیه برای بسیاری در غرب یک کار ناتمام است. پیروزی اوکراین ممکن است به یک روسیه رام شده و اهلی منجر شود. روسیه آرام به غرب این امکان را میدهد که راحتتر با چین کنار بیاید، چینی که تنها مانع بزرگ در برابر هژمونی لیبرال و «پایان تاریخ» است.
اگر درگیری منجر به صلحی ناقص، اما مورد قبول دو طرف شود، نتیجه نهایی برخورد بین مدلهای روسی و اوکراینی به تعویق خواهد افتاد. رقابت شدید بین دو مدل سازماندهی اجتماعی ادامه خواهد داشت، اما، امیدوارم، به این اندازه وحشیانه نباشد. مصالحهای نه چندان عالی بین غرب و روسیه که شاید با سازش مهمتر و اساسیتر بین غرب و چین به دنبال داشته باشد. اگر توافق با پوتین امکان پذیر باشد، توافق با شی جین پینگ هم به دست خواهد آمد. با این حال، نزدیک شدن چین و غرب نیازمند زمان، انرژی و انعطاف سیاسی بیشتر غرب است. این امر منجر به اصلاح نظم جهانی، با تغییرات عمده در سیستم سازمان ملل، هنجارهای قدیمی حقوق عمومی بین المللی و بازسنجی در صندوق بین المللی پول، سازمان تجارت جهانی و سایر نهادها خواهد شد.
اگر توافقی در مورد اوکراین وجود نداشته باشد و درگیری از طریق چرخههای آتشبس متزلزل و به دنبال آن دورههای تنش مجدد ادامه یابد، انتظار پوسیدگی در نهادهای جهانی و منطقهای را دارید. نهادهای بینالمللی ناکارآمد ممکن است در بحبوحه مسابقه تسلیحاتی، گسترش سلاحهای هستهای و افزایش درگیریهای منطقهای سقوط کنند. چنین تغییری تنها منجر به هرج و مرج بیشتر در سالهای آینده خواهد شد.
ارزیابی احتمال هر یک از سه سناریو بسیار دشوار است - متغیرهای مستقل بیش از حد میتوانند بر نتیجه درگیری تأثیر بگذارد. من سناریوی اصلاحات را که در آن توافقی برای پایان جنگ انجام شود، بهترین گزینه برای همه میدانم. در بقیه حالات، تغییرات یا خیلی سریع اتفاق افتاده یا روند این تغییرات کاملا مسدود خواهد شد. در هر دو صورت، خطرات سیاسی چند برابر خواهد شد. اگر درگیری باعث یک انتقال تدریجی، منظم و بدون خشونت در راستای پایدارتر شدن نظم جهانی شود، یعنی نوع بشر اجازه نداده فداکاریهای اوکراین به هدر برود.
100 روز عملیات نظامی بی حاصل روسیه نشان داد که روسیه یک ببر کاغذیست و اگر بخواهیم واقعی تر بیان کنیم روسیه کشور مستقلی نیست بلکه یک کشور ایجاد شده توسط گلوبالیستهاست که هم در ظاهر نقش رقیب اتمی امریکا را بازی می کند و هم هر موقع گلوبالیستها بخواهند در دنیا بحران ایجاد کنند به روسیه نقشی ظاهری می د هند اما خودشان انطور که مصالح و منافعشان اقتضا کند روسیه را کارگردانی و هدایت می کند.
راه مقابله با گلوبالیستها فقط افشای دروعهای انهاست . و اگر بزرگترین دروغ انها یعنی بمب اتمی فاش شود تضعیف خواهند شدو بحران به سمت کشورهای گلوبالیستی خواهند رفت و از درون فرو می پاشند و انوقت کشورهای ضعیف می توانند نفسی بکشند.
بارها به شما پیشنهاد دادم که حاضرم برای افشای دروع بودن سلاح اتمی با شما همکاری کنم اما هیچ پاسخ و عکس العملی از شما ندیدم.
برام قابل درکه که شما باید یک سری خطوط قرمز را رعایت کنید اما باید بدانید که سرنوشت شوم و ترسناکی در انتظار همه ماست و عدم همکاری شما برای افشای دروغ بودن سلاح اتمی راه را به روی پیشگیری از تبعات تحولات جهانی فعلی می بندد.
مدیر محترم سایت با مسئولین ارشد سایت خبری به صورت خاص صحبت کنید که برای پروژه افشای دروغ بودن سلاح اتمی توسط رسانه ها همکاری کنند. کار خدا را چه دیده اید ، شاید این پروژه بتواند دنیا را وارد مسیر جدیدی کندو این مسیر ارامش را به جهان باز گرداند.
تا به حال دلایل و مدارکم را به هر کس نشان داده ام قبول کرده است که سلاح اتمی وجود ندارد و فقط ملتها را با این دروغ دست می اندازند و می ترسانند. حتی برای فارغ التحصیلان رشته های فیزیک. و تعجب می کنند که چرا بدون فکر و در نهایت ساده دلی چنین دروغی را باور کرده اند.
خواهش محکم دارم که این موضوع را به صورت جدی و مستمر در نزد مدیران ارشد رسانه ها مطرح نمایید.
نگذارید دیر بشه . نگذارید شهرهای کشورمان هم مثل شهرهای اوکراین به ویرانه تبدیل شوند.
اگر دروغ بودن سلاح اتمی فاش شود هم جنگ اوکراین خاتمه خواهد یافت و هم کشور چین به دنبال اشغال تایوان نخواهد بود و روسیه و امریکا دیگر قادر به گسترش جنگ به اروپا نیستند و جلوی جنگ جهانی سوم گرفته خواهد شد.
شاید حرفهایم خام به نظر برسد اما مطمئن باشید که واقعیت همین است که نوشته ام.
منتظر پاسخ شما هستم.