رویداد۲۴-نهی
احمدی نژاد از ورود به انتخابات ریاست جمهوری اگرچه بنا به گفتهها و
تحلیلها یک شوک بزرگ برای طیف پایداریهای جریان اصولگرا بود که تا حد
زیادی چشم امید به بازگشت مرد رفته از پاستور بسته بودند.
برگزاری مجمع عمومی جبهه پایداری و انتخاب اعضای جدید شورای
مرکزی شوکی دیگر به این طیف سیاسی بود. انتخابی که برخی آن را موج دوم
خانه تکانی در پایداری توصیف کردند تا بار دیگر شکاف طیف تهران و طیف قم
این تشکل سیاسی بروز و ظهور علنی پیدا کند.
ریزشهای پی در پی مجموعه پایداری
روح
الله حسینیان، سید محمود نبویان، کامران باقری لنکرانی، علی اصغر زارعی و
زهره طبیب زاده نوری پنج عضو اصلی شورای مرکزی قبلی بودند که به همراه 5
عضو علی البدل شورای مرکزی از مجموعه پایداری کنار رفتند. هر چند سعی شد
علت این کناره گیری ها با طرح دلایل مختلف همچون مشکل قلبی حسینیان، مشغله
شخصی نبویان، دوری قم و شیراز برای رفت و آمد لنکرانی، حضور علی اصغر زارعی
در ارگان نظامی توجیه شود تا جدایی همه آنها متأثر از اختلاف دیدگاه با
پایداری تفسیر و تحلیل نشود.
وقتی
حسینیان و نبویان به طور علنی با وجود نهی تشکیلاتی در حلقه نخست یاران
احمدی نژاد قرار گرفتند و بلافاصله نیز ارتباط خود را با مجموعه پایداری
قطع کردند دیگر ماجرا در قالب یک بیماری قلبی و مشغله کاری تفسیر نشد حتی
حکایت یک اختلاف سلیقه ساده هم به نظر نمی آید، بلکه می توان آن را شکافی
عمیق خواند شکافی که در دوره های پیشتر بین حواریون آیت الله مصباح پیش
آمده بود و گویی این روزها جدی تر از گذشته دنبال می شود. چنانچه یکی از
نمایندگان مجلس همسو با پایداری وقتی درباره چرایی این تغییرات طرف سئوال
قرار گرفت آهی کشید و گفت: "نیروهای انقلاب نباید بر اثر پاره ای اختلاف
سلیقه پراکنده شوند."
گرچه
در سویی دیگر حسین طلا از فعالان سیاسی اصولگرا که سال 91 با فهرست جبهه
پایداری به مجلس نهم راه یافت و دبیر اجرایی ستاد انتخابات تهران این جبهه
در آن مقطع بود، در مواجهه با این سئوال موضع گیری دیگری دارد و معتقد
است«حفظ و ماندگار کردن چهرههای قدیمی در یک مجموعه با مبنای کار یک تشکل
نمی خواند.»
داستان ریزش ها از کجا آغاز شد
اما
همانطور که یاد شد این نخستین ریزش در جبهه پایداری نبود. مردادماه سال 90
شش ماه مانده به انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی و زمانی که جبهه
متحد اصولگرایان با مدل 8+7 قصد آغاز تحرک سیاسی داشت، جبهه پایداری با
شعار خالص سازی نیروهای اصولگرا به یکباره اعلام موجودیت کرد و به رغم
رایزنی های فراوان حاضر نشد سوار قطار اصولگرایان شود و به ایستگاه
انتخابات برسد چون می خواست خارج از رویکرد جریانی عمل کند. حتی فاصله معنی
دار نتیجه رقابت سیاسی سال 90 با آنچه مورد انتظار پایداری بود موجب نشد
که نیروهای این گروه سیاسی تغییر موضع دهند.
آنها
به تأسی از رهنمود آیت الله مصباح یزدی پدر معنوی شان که گفته بود «گاهی
باید فرد اصلح- ولو رأی آوری نداشته باشد - مطرح شود تا حداقل مشخص شود
هنوز بین مردم اعتقاد و ایمان به اسلام و انقلاب اسلامی وجود دارد.» به
دنبال حمایت از نامزد اصلح در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 رفتند. در همین
مقطع بود که حمید رسایی و مهدی کوچک زاده به علت موافق نبودن با نظر
اکثریت و رهایی از محدودیت های کار تشکیلاتی شورای مرکزی پایداری را ترک
کردند.
امروز
3 سال از آن تاریخ گذشته و دوباره شاهد ریزشهای جدیدی در جبهه پایداری
هستیم، گویی هرچه می گذرد شخصیت های چهره این مجموعه تاب و تحمل خود را
برای ماندگاری از دست می دهند و راه خود را جدا می کنند. اینبار اما چهره
های کلیدی چون حسینیان و نبویان راه جدایی را انتخاب کرده اند.
تجدید نظر پایداری در معیارهای انتخاب نامزد
تصمیم
اصولگرایان برای نحوه ورود به انتخابات ریاست جمهوری سال 96 سئوالی است که
تاکنون هیچ حزب و تشکل سیاسی اصولگرا به آن پاسخ روشنی نداده است اما هر
مجموعه مدلی را پیشنهاد میدهد. موتلفه ایده نامزد حزبی را مطرح کرد، جمعیت
ایثارگران از فواید مدل "تیم کاندیدا" می گوید و جبهه پیروان خط امام و
رهبری خواهان ائتلاف دایره ای با محوریت جامعه روحانیت است اما جبهه
پایداری که چندی پیش از انتخاب نامزد "اصلح رأی آور جدید" سخن می گفت گویا
قصد تجدید نظر دارد.
اواخر
شهریورماه بود که صادق محصولی اعلام کرد «در حال حاضر فرد اصلحی هست که از
جهت ارزشهای اصولگرایی و انقلابی نمره بالایی میآورد و امکان رایآوری و
اجماع روی او نیز وجود دارد؛ سراغ او خواهیم رفت و نتیجه هم خواهیم
گرفت.» او چند بار از احتمال معرفی یک نامزد «جدید» سخن گفت و البته این را
هم تاکید کرد که «اصلحی را که یقین داریم رأی آور نیست معرفی نخواهیم
کرد».
بیان
این موضع اما فقط چند روز تاریخ مصرف داشت چراکه قاسم روانبخش دیگر چهره
شاخص این جبهه اخیراً در موضع گیری جدید تمام این صحبت ها را مربوط به جمع
بندی شورای مرکزی قبلی جبهه پایداری عنوان کرد و یادآور شد: "اینها مواردی
است که شورای مرکزی جدید باید تصمیم بگیرد. شاید آقای محصولی نکته ای گفته
باشد منتها مربوط به قبل از انتخاب اعضای شورای مرکزی جدید بود یعنی
کاندیدای اصلح مدنظر جبهه پایداری ممکن است جدید یا تجربه شده باشد."
از
اختلاف مواضع دو عضو شورای مرکزی جبهه پایداری این طور بر می آید که
معیارها و رویکردهای جبهه پایداری دوباره به سمت طیف قم در حال بازتعریف
است. به عبارت بهتر طیف تهران خواهان حمایت از نامزد اصلح جدید رأی آور است
و این دیدگاه در شورای مرکزی قبلی غلبه داشت اما طیف قم بر انتخاب نامزد
اصلح ولو آنکه رأی آور و جدید نباشد تأکید دارد که تغییر اعضای شورای مرکزی
موضع طیف قم را تقویت می کند. به طوریکه قاسم روانبخش خیلی صریح و بی پرده
از حاکم شدن فضای جدیدی بر شورای مرکزی جبهه پایداری و عوض شدن اوضاع سخن
می گوید.
براساس
همین مسئله است که تحلیلگرانی همچون امیرمحبیان را به این تحلیل رسانده که
بگوید «شاید کنار رفتن کامران باقری لنکرانی از شورای مرکزی جبهه پایداری،
زمینه چینی برای نامزدی او در انتخابات ریاست جمهوری باشد.»
گرچه
تا پیش از تغییر و تحول در شورای مرکزی جبهه پایداری از پرویز فتاح و عزت
الله ضرغامی به عنوان دو شخصیت مدنظر جبهه پایداری سخن به میان می آمد اما
به نظر می رسد بعد از 8 مهر پایداری تغییر تاکتیک داده است یعنی لنکرانی را
از شورای مرکزی خود خارج کرد تا اگر چند ماه بعد او را به عنوان نامزد
اصلح برگزید کسی به آنها خرده نگیرد که "هیچ بقالی نمی گوید ماست من ترش
است".
لنکرانی
کسی است که آیت الله مصباح سال 92 درباره او گفت: "بینی و بین الله شهادت
می دهم که روی زمین و زیر این آسمان کسی اصلح از آقای لنکرانی نمی شناسم."
شاید
به همین خاطر بود که روانبخش تئوری معرفی نامزد اصلح جدید را فرضیه ای
مربوط به تصمیم شورای مرکزی قبلی خواند تا زمینه را برای رجوع دوباره
پایداری به حمایت از لنکرانی مساعد کند.
موج سوم خانه تکانی در راه است؟
هر
چند با وجود ریزش های معنی دار چهره های طراز اول از جبهه پایداری، ترکیب
جدید شورای مرکزی این مجموعه یکدست تر نشان می دهد و ممکن است در کوتاه مدت
تغییر معیارهای انتخاباتی پایداری محل اختلافات علنی اعضا نشود اما شکاف
طیف قم و طیف تهران به رغم ترمیم سطحی همچنان به قوت خود باقی است و تحلیل
آنکه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 96 یا پس از شکست در آن رقابت،
اختلافات دوباره فوران کند و موج سوم خانه تکانی در این مجموعه سیاسی اتفاق
بیفتد امر غریبی نخواهد بود.