رویداد۲۴در نشست چهارم به طور تفصیلی درباره اخلاقی زیستن و ارتباط آن با امور خیریه صحبت شد.
استاد ملکیان در جواب به این سوال که چرا برای اخلاقی زیستن تکلیف داریم در امور خیریه شرکت کنیم، مطرح کردند: وقتی من اخلاقی عمل میکنم، کاری میکنم برای خودم و کاری میکنم برای دنیای بیرون. به میزان کمک اخلاقی که من میکنم، درد و رنج در عالم انسانی را کاهش میدهم. اما این عمل نیکو، کارکردی برای منِ کنندهی خیر نیز دارد؛ و آن اینکه حب مال در درون من کم میشود. مال دوستی در درونم تضعیف میشود. هر چه مال دوستی در درونم تضعیف شود من خودشکوفاتر میشوم.
بیشتر بخوانید: دوره آموزشی «فلسفه و اخلاق نیکوکاری» برگزار میشود
ملکیان ابتدا اخلاقی زیستن را در چهار مرحله توضیح داد:
مرحله اول: کاستن درد و رنج است. به این معنا که من به کسی درد و رنج غیر لازم وارد نکنم. در مواردی لازم است از روی خیرخواهی به کسی درد و رنج لازم وارد کرد. ولی مرحله اول اخلاقی زیستن کاستن درد و رنج غیرلازم از دیگران است.
مرحله دوم: اگر کسی درد و رنجی به دیگری وارد کرده، من موجبات درد و رنج وارده بر او را از بین ببرم با اینکه خودم در ایجاد این درد و رنج دخیل نیستم.
مرحله سوم: موجبات لذت و خوشی را برای طرف مقابل ایجاد کنم. علاوه بر امور بالا، موجبات شادی بیشتر و رضایت بیشتر در زندگی را برای او فراهم آورم.
مرحله چهارم: تلاش کنم او را از شر درد و رنجی که خودش برای خود ساخته خلاص کنم. بخشی از درد و رنج در زندگی ما از درون خود ما برمی خیزد مثل: ثروت طلبی، شهرت طلبی، طلب قدرت سیاسی، اهمیت احترام نزد مردم، اهمیت آبرو نزد مردم، محبوبیت و حتی علم دانشگاهی باعث میشود که حتی اگر موجبات لذتِ ما در مرحله قبل هم فراهم شده باشد، اما باز هم ما این حس لذت را احساس نکنیم.
ملکیان در مورد روش درستِ عملکردِ انجمنهای خیریه توضیح داد: انجمنهای خیریه باید به نیازهای مردم برسند نه خواستههای مردم. بین نیاز و خواسته باید نیاز را در نظر گرفت. اگر خواسته و نیاز بر هم منطبق نیستند، باید ما نیاز را انتخاب کنیم و مصلحت را براورده کنیم. عاشق واقعی، مصلحت را در نظر میگیرد.
خیریهها باید به نیازهای انسانها توجه کنند، نیازهای ذهن، جسم و روان انسانها نه خواستههایی که فقط هدف خوشایند بودن دارند. خیریهها باید ابتدا به امر نیازهای بیولوژیک یا فیزیولوژیک را مقدم بدارند. نیاز به خوراک، نوشاک، پوشاک، مسکن، خواب، نیاز جنسی و.. این نیازها اگر تامین نشوند کمیت و طول زندگی فرد به خطر میافتد.
همچنین خیریهها در قدم بعدی باید نیاز به توجه در انسانها را برآورده کنند. برای برآورده کردن این نیاز باید چهار مرحله را طی کرد. در مرحله اول باید. هنر شنیدن را بیاموزیم ما اغلب از اینکه کسی نمیشنود ما چه میگوییم ناراحت هستیم. هیچ وقت نمیتوانیم وضع و حالمان را برای کسی بیان کنیم. هنر شنیدن به این معنی نیست که وقتی شما حرف میزنید من سکوت کنم. هنر شنیدن یعنی من با تمام وجودم حرفهای شما را بشنوم و احساس کنم.
مرحله بعدی برای توجه به کسی باید هنر گفتن داشته باشیم. هنر گفتن یعنی فضای گفتن من فضای شنیدن قبلی ام باشد. حتی اگر نمیتوانم به گفتههای تو چیزی اضافه کنم، ولی باز هم حول و حوش گفتههای تو صحبت کنم.
مرحله سوم فهم است. فهم کردن یعنی من بتوانم پایم را در کفش شما بکنم. در پوست شما بروم. معانی جملات شما را از منظر خودتان بفهمم. به این همدلی میگوییم. در این صورت قدرت فهم با همدلی حاصل میآید.
مرحله آخر قدرت همدری است. یعنی به طرف نشان دهم که سخنانت را شنیدم فهم هم کردم، تا آنجا که توان داشته باشم کوشش میکنم. همدردی یعنی من هم الان درد تو را درد خودم میدانم، اما همانطور که برای درد خودم هم گاهی کاری نمیتوانم بکنم، ممکن است برای درد تو هم کاری نتوانم بکنم، ولی در هر صورت تمام سعی خودم را میکنم.
خیریهها در مرحله بعد بایستی موجبات درد و رنجی که دیگران به فرد داده اند را کم کنند و موجبات لذت، خوشی، شادی و رضایت فرد را ایجاد نمایند. پتانسیل لذت بخشی به دیگران را میتوان فراهم کرد، اما چون درون افراد متفاوت است، مقدار بالفعل شدن آن لذت در هر فردی متفاوت خواهد بود. ما صرفا میتوانیم موجبات لذت را فراهم کنیم. سه ساحت در درون انسان وجود دارد که با توجه به آنها وقتی موجبات لذت فراهم شد، از آن موقعیت لذت میبرد یا نمیبرد. این سه چیز باورها، احساسات و عواطف و در آخر خواستهها و اهداف هرکسی هستند که فرهنگ فرد را میسازند؛ لذا مرحله بعدی که خیریهها باید به آن توجه کنند، تبدیل کردن موجبات لذت به لذت بردن است که با تغییر همان سه مورد درونی یعنی باورها، احساسات و خواستهها اتفاق میافتد. یعنی نه تنها یک فضای لذت بخش برای انسانها ایجاد کنیم بلکه باورها، احساسات و خواستههای آنها را به سمتی ببریم که از زندگی بیشتر لذت ببرند.
برای اینکه لذت در انسانها به حداکثر برسد باید این سه مورد سالم شوند. سلامت باورها به صدقشان و عدم سلامتشان به کذبشان بستگی دارد. هر چه باورهای ما صادقتر باشند و باورهای کاذبمان کمتر باشد، از نظر ساحت عقیدتی و معرفتی سالمتر هستیم.
احساسات بجا سالم هستند و احساسات نابجا ناسالم هستند. احساسات و عواطف سالم و ناسالم بودنشان به، به جا بودن یا نابه جا بودن بستگی دارد. مثلا خشم تو از حرفی که کسی به تو زد نابجا است. یعنی یا به متعلق نامناسبی تعلق گرفته است یا درجه اش مناسب نیست.
سلامت و عدم سلامت خواستهها و اهداف به معقول و نامعقول بودن خواسته ربط دارد. نمیتواند خواسته ات این باشد که منزلت را تعمیر کنی، ولی گرد و خاک بلند نشود و صدای تیشه به گوشات نرسد. خواسته معقول یعنی خواستهای که همه هزینه هایش را به همراه فایده هایش بپذیری. نخواهی فقط فایده داشته باشد، ولی هزینهای نداشته باشد.
خیریهها در این مرحله باید تلاش کنند فرهنگ درونی انسانها را عوض کنند. اگر باور کاذبی را از کسی بیرون بکشید و عوض کنید به او کمک بزرگی کرده اید. اگر یکی از احساسات و عواطف نابجای کسی را عوض کنید به او کمک بزرگی کرده اید.
مصطفی ملکیان در پایان مباحث خود گفت: اگر خیریهها بتوانند این سه مورد را مرمت کنند، خدمت بزرگی به افراد کرده اند. باید دقت کرد که بقیه خدمات، موجبات لذت را فراهم میآورد، ولی این مورد، خودِ لذت را فراهم میآورد. تا الان موجبات لذت را فراهم میآوردیم، ولی الان خودِ لذت فراهم میشود.
در نشست ششم و آینده درباره کار پنجم امور خیریه و نیکوکاری صحبت خواهد شد.
شستهای فلسفه و اخلاق نیکوکاری هفتهی آخر هرماه به میزبانی آگاپه برگزار میشود. برای مشاهده کامل این جلسات میتوانید آن را از آپارات آگاپه یا آکادمی آگاپه مشاهده کنید.
شایان ذکر است آکادمی آگاپه، یکی از دپارتمانهای موسسه نیکوکاری مهر هوشمند (آگاپه) است، که در راستای ماموریت این سازمان مردم نهاد (عام المنفعه، غیرسیاسی و غیرانتفاعی) به دنبال توسعه فرهنگ احسان و نیکوکاری در جامعه، افزایش آگاهی و دانش جمعی در خصوص مسئولیت اجتماعی و اقدامات اثربخش است. در این راستا تلاش میکند ارتباط بین نهادهای دانشگاهی، اساتید و مراجع علمی را با حوزه اجتماعی و جامعه مدنی تسهیل کند. برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به آدرس www.AgapeNgo.com مراجعه فرمایید.