رویداد۲۴- میرجلالالدین کزازی، شاهنامهپژوه و استاد ادبیات، از شکل و شیوه بهکارگیری زبان پارسی در شبکههای اجتماعی و پیام رسانهای موبایلی به ویژه تلگرام انتقاد کرد.
میرجلالالدین کزازی، شاهنامهپژوه و استاد زبان پارسی در نمایشگاه بیستودوم مطبوعات، کارگاهی درباره بهکارگیری زبان پارسی در رسانهها داشت. او در این کارگاه به شرح و بیان مسایل و مشکلات امروز زبان در مطبوعات و رسانهها پرداخت و پس از آن بازدید از غرفههای نمایشگاه را انجام داد.
در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید:
ما در شرایط فعلی با گونهای جدید از زبان پارسی مواجهیم که در نوشتن و گفتن در شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی تغییرات وسیعی در آن میبینیم؛ هم از لحاظ ساختاری و هم از لحاظ واژگانی و حتی پارسی کردن برخی لغات مانند عربی و انگلیسی. گونهای زبان جدید میبینیم مثلا میگویند «اس» بده یا «پی.ام» بده. یعنی به من پیامک بفرست یا در اتاق خصوصی من وارد شو. نظر شما در اینباره چیست؟ آیا با گونهای تطور و تحول و تکامل مورد نیاز مردم در زبان مواجهیم؟ یا با کارکردی آسیب زا مواجهیم که بنیان زبان پارسی را مورد هجوم قرار میدهد؟
چگونه میتوان بر آن بود که این نابهنجاریها، این بیراهگیها، مایه پیشرفت و بهینگی زبان پارسی است؟ چرا در دیگر زبانهای جهان که از آن در این پیوندهای تورندرین (اینترنتی) یا به هر شیوه دیگر به کار گرفته میشود ما این بیراهگی ها را نمی بینیم؟ یک سخن این است که زبان پارسی، زبانی است سخت جان، اگر نمیبود، در درازنای این هزار و اند سال دهها بار برافتاده بود و از میان رفته بود. این آسیبها را هم از سر خواهد گذراند. هر چند روزگار ما، روزگار دیگرسانی است از این دید در سنجش با روزگاران پیشین و رسانهها میتوانند آسیبی گسترده به زبان برسانند.
زبانهای غیر رسمی در گویش مردم با همدیگر را میگوییم؟
خب حالا رسانه در کاربرد گسترده واژه را میگوییم. هر دوی آن تورینهها و شبکهها هم گونهای رسانهاند. پس باید به یاری زبان پارسی شتافت. اما اینکه چگونه میتوان زبان پارسی را یاری داد، پاسخها گونهگون است.
آیا به سرعت زمانه و نیاز نیست که مردم کلمات را جویده جویده ادا میکنند و مقصود را هم میرسانند؟
ما باید باور کنیم که زبان، از شتاب از هر نیازی دیگر که در این روزگار با آن روبرو هستیم، گرامیتر است، ارزشمند است. زبان کژمژ، آشفته، فروکاسته، ناتوان، ساختاری ذهنی، اندیشهای، روانی، منشی، همساز و هماهنگ با خود را در ما پدید خواهد آورد. آیا آن پیامی که میخواهیم شتابزده به کسی برسانیم، آن ارزش را دارد که زبان را بر پای آن برخی (قربانی) کنیم؟ پرسمان بزرگ آن است که ما زبان را نمیشناسیم و چون نمیشناسیم، ارج نمینهیم و چون ارج نمینهیم از روشهایی که میتوانیم در پایداری و توانمندی زبان به کار بگیریم، فرو میگذاریم.
چه باید کرد؟
ما باید از دبستان آغاز کنیم. به نوآموز دبستانی بشناسانیم. این باور را در او پدید بیاوریم که زبان بسیار ارزشمند است، گنجینه است. از گنجینه سیم، زر، و هر چیز گرانبهای دیگر ارزشی بیشتر دارد. اگر آن را نوآموز باور کرد، زبان را پاس خواهد داشت. هنگامی که پیامکی برای دوستی می فرستد که فلان روز، فلان زمان در فلان جا بیا، یا شوخیای را میخواهد با او در میان بگذارد، هرگز به اندیشه او نخواهد رسید که زبان را به شیوهای نادرست، بیمارگونه، ناتوان، به کار بگیرد. چون ارزش زبان را نمی شناسیم، هر کاری خوش میداریم با زبان میکنیم. آن جوان خام هم پیداست زبان را بیش از دیگران شاید به بازی میگیرد. بازی با زبان، بازی با آتش است و دیر یا زود ما را خواهد سوخت. باید به چنین دیدگاه و چنین باوری در پیوند با زبان برسیم. این ساختار هر تلاشی است که درباره زبان میتوان و میباید انجام داد.
از دیدگاه شما معادلسازی واژگانی فرهنگستان زبان درست و پسندیده است؟
پارهای پسندیده است و پارهای نیست، اینها را باید یکبهیک و به عنوان نمونه دربارهاش سخن گفت.