این که استفاده از عبارت "فتیشیسم اشیا" را "توهین جنسی" به علی حاتمی فقید، قلمداد کردهاند. این عبارتی قابل بحث و مورد استفاده در نقد هنری است و در تاریخ نقد، زندگی هنرمندان از وجوه گوناگون مورد بحث قرار گرفته، و چنین اشارههایی به آنها و زندگی و آثارشان، "توهین جنسی" قلمداد نمیشود. مگر در مملکتی با تاریخ طبقاتی و تمایل به مقدسسازی انسانها و گروهها مختلف. که موافقیم به نفع روشنبینی، مورد حمله قرار گیرد.
این توضیح درباره این مورد خاص البته، ناقض بحثهای قبلی
نیست که متاسفانه مسعود فراستی با وجود همه تلاشهایش، به آدم یک جریان
سیاسی تبدیل شده است، این که منتقدی با آبشخور اقتصاد مرکزی است که معمولا
در همین نهادها و ارگانها چرخیده، اما فیلمسازها را به دولتی و سوبسیدی
بودن متهم کرده است! این که برای تیتر شدن، گاهی تن به هر حرکت رقتانگیزی
میدهد. این که گاهی با معیارهای چهل سال قبل و با سواد کمونیستهای پاریسی
دهه 1350 شمسی، پدیدههای روز را نقد میکند. این که مدام در حال اثبات
وفاداریاش به یک جناح دولتی، و اثبات استقلالاش به جناح مقابل است؛ همان
بازی آشنای روشنفکر جهان سومی. این که وقتی امتیازاتاش به عنوان منتقد
انحصاری صدا و سیمای دولتی را از او میگیرند، به هیچ تبدیل میشود. اتفاقی
که بین دو سری برنامه هفت، برایش افتاد. و این که در موارد زیادی،
متاسفانه عصبانی میشود و هتاکی و بددهنای میکند. و این که گاهی حمایت
جریانهای نفتی را که از او بهره میبرند، به شکل قدرت شخصی تلقی میکند، و
باز بعد از مدتی به خودش میآید و با حقیقت رو به رو میشود. خلاصه این که
خودش، به مشخصترین نمونه از شکل افتاده، از جریان هنری تبدیل شده، که سعی
میکند نقدش کند.
همه اینها درست. اما باز یادآور میشویم که این هفته
و در به کار بردن این عبارت درباره علی حاتمی، او مرتکب توهین نشده است.
هر چیزی جای خودش.