شهید همدانی مهر سال گذشته حین مأموریت مستشاری در حومه حلب سوریه، به شهادت رسید. متن سخنان او در ادامه میآید.
«در جامعه ما در ایران این حرفها زده میشود؛ چرا ما رفتیم سوریه؟ وقتی ما رفتیم در جلساتی که مسئولان هم بودند، از ما سؤال کردند چرا رفتیم آنجا؟
سوریه با نظام حزب بعث، مرحوم حافظ اسد، اولین کشوری بود که به محض پیروزی انقلاب، ما را به رسمیت شناخت و این در زبان دیپلماسی تعریف دارد.
یک کشوری که اول از همه شما را به رسمیت میشناسد، جایگاه مخصوصی دارد و در روابط خارجی با آن کشور و در دیپلماسی باید قدرش را دانست. باید حساب جداگانهای باز کرد. پس سوریه اولین کشوری بود که ما را به رسمیت شناخت.
در جنگی که صدام و به عبارتی آمریکاییها آغاز کردند و درواقع صدام بازیگر بود، در اردوگاه شیطان بزرگ، علیرغم اینکه حافظ، ابوذر حزب بعث بود، آمد در اردوگاه انقلاب اسلامی و در کنار ایران قرار گرفت. آمد توی میدان و محکوم کرد، برخورد کرد. چطور؟
نفت عراق که از سوریه به دریای مدیترانه میرفت، لولهها را قطع کرد. با این کار خسارات زیادی به عراق وارد کرد و منافع خودش را هم کم کرد. سوریه درحالیکه ما بهشدت به مهمات و تجهیزات نظامی نیاز داشتیم، در زاغه مهمات را برای ما باز کرد.
حالا ما نباید به کمک او برویم؟ اگر همسایه شما خانهاش آتش بگیرد، نباید بروید کمک کنید؟ اگر امروز سوریه نبود، حزبالله که بزرگترین پایگاه و دستاورد جمهوری اسلامی در این منطقه بود، از بین میرفت. از طریق سوریه، حزبالله را کمک کردیم و راه انداختیم. ما که با دولت لبنان رابطهای نداشتیم، نه قبلا و نه امروز.
مهمتر از اینها دیدگاه امام و رهبری است. امروز در مقابل شیطان بزرگ و جهان استکبار، جبههای تشکیل شده به نام جبهه مقاومت. حضرت آقا میفرماید: «این اردوگاهی که تشکیل دادیم به نام جبهه مقاومت، باقیمانده کشور سوریه است. هیچ کشور دیگری باقی نمانده؛ همه کشورها مستقیم یا غیرمستقیم اسرائیل را به رسمیت شناختند و سازش کردند».
حضرت آقا میفرماید: در کشوری مثل کرهشمالی که نه یک مسجد و نه یک کلیسا وجود دارد ولی چون در جبهه ضداستکباری است، ما با او رابطه داریم. اما سوریه که در جبهه مقاومت اسلامی است، مسلمان هستند، با ما همراه بودند، برای ما فداکاری کردند؛ ظلم است ما به سوریه کمکی نکنیم.
حضرت آقا میفرماید: هرکسی، هر کشوری، هر شخصیتی، هر جمعیتی که امروز در جبهه ضد استکباری باشد، با او هستیم. کمک میکنیم چه مسلمان یا غیرمسلمان، با او هستیم، در جبهه ضداستکباری باشد او را کمک میکنیم.
کشوری مثل سوریه که هم مسلمان است، هم همراهی کرده، هم فداکاری کرده، هم به ما کمک کرده، امروز او را متهم کنیم که داریم به او پول بلاعوض میدهیم؟
بعضی مواقع در گفتمان خودمانی که با مسئولان آنها هستیم، در آنجا میگویند ما نمیگوییم کمک کردیم، اصلا هرچه کمک کردیم براساس سیاست حافظ اسد بوده، حافظ اسد وصیت کرده تا زمانی که با ایران اسلامی هستید، هستید!
نامهای که آقای بشار اسد نوشت محضر آقا ملاحظه کنید، مثل اینکه سرباز به فرماندهاش نوشته، اینکه هیچ موقع عنایتهای شما به ملت سوریه و دولت سوریه از ذهن این دولت و ملت سوریه پاک نخواهد شد. وظیفه و اخلاق و انسانیت به ما میگوید باید پاسخ بدهیم. هر سلامی یک علیکی دارد.
اگر این کارها را هم نکرده بودند، جبهه، جبهه مقاومت است. در جلسهای آقا فرمود: بشار اسد امروز اگر یک چراغ سبز به آمریکاییها نشان بدهد، میماند و بهترین حمایتهای آمریکا و اروپا را به همراه دارد. آقای بشار اسد به نیابت ما میجنگد، از جانب ما میجنگد. او اگر امروز به این نتیجه برسد که به حزبالله کمک نکند، برایش کافی است. امروز به زنان مسلمان آنها تجاوز میشود و کشته میشوند، مسلمان، سنی، شیعه، علوی و... .
بنا به تکلیف رفتیم سوریه، همان تکلیفی که برای دفاع مقدس بود.
یکی از مسئولان عالیرتبه نظامی ما میگوید: آمریکا جنگش را با ما از سوریه شروع کرد. در جلسه محضر آقا میگوید: سوریه را اگر تمام کنند میآیند عراق، سپس میآیند ایران! آقا میگوید: خیر مستقیم میآیند ایران!
در شورای امنیت عرض کردم اگر مراقبت نکنیم، انفجارات عراق و سوریه در ایران اتفاق میافتد؛ اینها را ما داریم میبینیم، داریم اینهایی که دستگیر میشوند میبینیم، همه این تهدیدها برای مرکزیت انقلاب اسلامی است، خوب چه کار کردیم؟
از زمانی که دوستان رفتند روزهای اول چند نفر، بیشتر نبودیم سه نفر بودیم...».