رویداد۲۴ علیرضا مکی: با پایان سفر بایدن به منطقه، ولادیمیر پوتین نیز سفری به تهران داشت تا در کنار رجب طیب اردوغان ریس جمهور ترکیه، جلسه سه جانبهای را در قالب اجلاس آستانه در تهران برگزار کند؛ اجلاسی که هر سال به منظور پیگیری توافقات مشترک سه جانبه در مورد سرنوشت و روند تحولات میدانی میان سه کشور برگزار میشود و البته تا کنون هیچ یک از توافقات آن به مرحله اجرا نرسیده است.
سفر پوتین و اردوغان به تهران حاشیههای زیادی داشت؛ حاشیههایی که در پایان سفر منطقهای بایدن گاه ارزش آنها از نفس خود این اجلاس بیشتر بود. حاشیههایی مانند مذاکرات ایران و روسیه برای فروش «پهپادهای شناسایی–رزمی» به روسیه یا مسائل مرتبط با «حمله احتمالی ترکیه به سوریه» و مهمتر از همه «تفاهم میلیاردی ایران و گازپروم روسیه.»
طبیعی بود خبر سوم یعنی توافق ۴۰ میلیارد دلاری گازی میان ایران و روسیه بیش از سایر اخبار تاثیر داشته باشد. درباره این توفقنامه گفته میشد حوزههای مختلفی از جمله سرمایهگذاری مشترک در میدان گاز پارس جنوبی، تولید محصولات پتروشیمی، تولید بنزین، سواپ نفت و گاز و ... را پوشش میدهد اما تنها گذشت چند ساعت لازم بود که مشخص کند این توافق در واقع یک تفاهمنامه ابتدیی بدون پشتوانه اجرایی است.
در این میان عدم حضور مقامات شرکت گاز پروم در تهران به عنوان طرف اصلی مذاکرات و حضور تنها یک مترجم در تهران و برگزاری اجلاس به صورت مجازی نیز بیش از پیش، جدی بودن طرف روس را در این مسئله زیر سوال میبرد.
بر کسی پوشیده نیست که حداقل در بازار انرژی و مخصوصا بازار نفت و گاز، ایران و روسیه رقبای یک دیگر هستند؛ این یعنی پیروزی یکی، بدون شکست دیگری امکانپذیر نیست؛ چنانچه روسها با دادن تخفیفهای بسیار بالا به مشتریهای سنتی ایران از جمله چین و هند که تا پیش از این نیز نفت ایران را با تخفیف و تسهیلات بسیار بالا خریداری میکردند، رقابت خود را نشان بودند.
بیشتر بخوانید: افشای جزییات جدید توافق ۲۰ ساله ایران و روسیه / امتیاز میدهیم، سوخو و اس-۴۰۰ میگیریم!
برای پی بردن به وخامت وضعیت باید به این مسئله توجه داشته باشیم که تا پیش از جنگ در اوکراین، روسها بیش از ۸۰ درصد گاز صادراتی و بیش از ۵۵ درصد نفت صادراتی خود را روانه بازارهای اروپا میکردند. حال با در گرفتن جنگ اوکراین و با تخفیفهای در نظر گرفته شده و مخصوصا با توجه به سیاست معامله با روبل و درهم بانک مرکزی روسیه و نیز با توجه به دسترسی زمینی روسها به چین و روسیه با استفاده از شبکه پیچیدهای از خطوط لوله، عملا ایران در شرایط آچمز و عدم تصمیمگیری بلاتکلیف مانده است.
عملا بخشی مهمی از صادرات گاز و نفت روسیه به اروپا قطع شده است. از طرفی با تحریم خط لوله «نورد استریم ۲» نیز صادرات پیشبینی شده از طریق این خط لوله عملا تحقق نیافته است. این مسئله در حالی است که شرکت گاز پروم ظرف یک هفته گذشته به دلیل آنچه مشکلات فنی خوانده، تمام صادرات گاز خود به اروپا را به حال تعلیق در آورده است.
در این شرایط کاملا واضح است که اروپا به منظور جبران انرژی وارداتی خود از روسیه نیازمند جایگزینی آن با منابع قابل دسترس است؛ منابعی که بتواند به سرعت آن را وارد و ذخیره کند تا زمستان آینده را در سایه ادامه بحران در اوکراین دوام بیاورد. از این رو شاهد باز شدن دوباره معادن ذغال سنگ در اروپا و به هم خوردن برنامههای احزاب سبز در آلمان و سراسر اروپا به منظور تعطیلی نیروگاههای هستهای هستیم.
در این میان انرژیهای فسیلی مخصوصا گاز به عنوان مهمترین و در دسترسترین منابع انرژی همچنان اهمیت خود را در بازار اروپا حفظ کرده است. از این رو آمریکا نه تنها به عنوان بزرگترین تولید کننده نفت و گاز جهان به دنبال گسترش بازار خود در اروپاست که مذاکره با دولتهایی مانند ونزوئلا به منظور وارد کردن دوباره منابع نفت این کشور به بازار جهانی را نیز پیش میبرد.
در این میان قطر به عنوان رقیب جدی ایران در بازار انرژی و اسرائیل به عنوان رقیب اصلی منطقهای ایران به عنوان نزدیکترین منابع نفت و گاز به اروپا، در حال جذب سریع منابع مالی از اروپا و ایالات متحده به منظور گشودن بازارهای خود در اروپاست. چنانچه سفر اورسلا فون درلاین رئیس کمیسیون اروپا به آذربایجان و امضا توافق افزایش بیش از صددرصدی واردات گاز از این کشور از طریق خط لوله سوت استریم (جریان جنوبی) که اتفاقا از ترکیه عبور میکند، اهمیت بازار گاز را برای اروپا بیش از پیش تاکید کرد.
با این اوصاف حضور ترکیه در اجلاس تهران را باید به عنوان دستاوردی برای ترکیه و شخص اردوغان در نظر گرفت. چرا که ترکیه امروز با تورم بالای هفتاد درصدی و کاهش جذب سرمایهگذاری خارجی به دلیل مشکلات سیاسی داخلی و خارجی روبرو است و این مسئله میتواند برای اردوغان که سودای انتخابات دوباره ریاست جمهوری را دارد، ایجاد مشکل کند به همین دلیل حضور احتمالی ترکیه در دو مسیر عبور منابع گاز به اروپا از سوی آذربایجان و اسرائیل موسوم به خط لوله «ایست مد» نه تنها میتواند وضعیت اقتصادی ترکیه را بهبود ببخشد، که در کنار نقش موثر ترکیه در نبرد اوکراین جایگاه ژئوپلیتیک این کشور را تثبیت کند.
اگر مباحث فوق را در کنار این واقعیت بگذاریم که قطر به عنوان شریک ایران در میدان گازی عظیم پارس جنوبی ظرف تنها یک ماه گذشته، موفق به جذب سرمایهگذاری بالغ بر ۱۲۰ میلیارد دلار از سوی چهار شرکت بزرگ نفت و گاز شامل «توتال» فرانسه، «شل» بریتانیا، «اکسون موبیل» امریکا و نیز کنسرسیوم مشترک «انی» ایتالیا و «کونوکو فیلیپس» آمریکا هر کدام به ارزش بیش از ۳۰ میلیارد دلار شده که میتواند مسئله را برای ایران پیچیدهتر کند.
با توجه به نزدیکی سیاسی قطر و ترکیه، قطر این قابلیت را پیدا میکند که از طریق ترکیه و عراق گاز خود را روانه اروپا کند؛ بنابراین به نظر میرسد که تفاهمنامه غیر الزامآوری که میان مسئولان وزارت نفت و شرکت گاز پروم امضا شده است، در این بازار عظیم که تحولات آن لحظهای است، محلی از اعتبار نداشته باشد، چراکه مشخصا روسها به عنوان رقیب راهبردی ایران در حوزه انرژی، قطعا از حضور منابع انرژی ایران و کاهش بیشتر قیمت نفت و گاز خود که برای ادامه نبرد اوکراین بسیار به آن نیاز دارند، خوشحال نخواهند شد.
ذکر این نکته هم ضروری است که روسها تکنولوژی مورد نیاز در بسیاری از حوزههای حساس برای ایران را ندارند و در این زمینه باید به چینیها تکیه کنند. این در حالی است که چینی در سال ۲۰۱۸ بعد از تحریمهای ترامپ و خروج آمریکا از برجام، با وجود داشتن سهم بیش از ۵۰ درصدی از پروژه توسعه میدان گاز پارس جنوبی، از ادامه آن صرف نظر کردند.
فاصله میان عقد و نگارش قرارداد تا اجرای و اراده برای اجرای آن فاصله ای به اندازه زمین تا اسمان است
.از طرفی دیگر تکنولوژی و قطعات بکار رفته در پالایشگاههای و میادین نفتی و گازی بزرگ بازمانده از شرکتهای غربی یا تغییر یافته با کپی چینی بوده که خود مشکلاتی را با تکنولوژی شرکتهای نفتی روسی و قطعات و.... بوجود میاورد.
قسمت مهم ماجرا این است که روسیه همیشه کشورهای عربی و ایران را یکی از رقبای خود در تولیدات نفتی به حساب آورده . محال است کاری کند که تولیدات نفتی ایران به رقم5/3 میلیون بشکه در روز برسد.تا خود ایران رقیبی برای خود در بازارهای هند وچین تبدیل شود.!
با فرسودگی صنعت نفت و گاز و خطوط انتقال که نیاز جدی به تعویض و ترمیم دارند و توان این حجم از سیالات و میعانات(به فرض افزایش تولید) را ندارد بسیار بعید است.که در کوتاه مدت چند ماهه یا چند ساله به افزایش چند میلیون بشکه ای برسند.
مساله اخر تحریمهاست ایران میخواهید این حجم از نفت و میعانات را به کدام بازار به غیر از هند و چین و یا دلالها بفروشد.