رویداد۲۴- جمعه گذشته زنی جوان همسر و فرزندانش را با چاقو به شکل جنونآمیزی به قتل رساند. این زن در تحقیقات پلیس مدعی شد بعد از باخبر شدن باخبر شدن از تصمیم همسرش برای ازدواج دوم و کوتاه نیامدن همسرش از این تصمیم دست به این قتل زده است.
عمر خانوادهای پنجنفره با ضربههای چاقوی مادر ۳۲ سالهای به پایان میرسد که حتی فرزندان ۱۱ و چهارسالهاش هم از این مهلکه جان سالم به درنبردهاند. هرچند زن تصور میکرده همه اعضای خانواده را به قتل رسانده اما دختر۱۰ سالهاش باوجود جراحتهای عمیق زنده مانده و تصمیم به خودکشی زن نیز به دلیل دخالت نیروهای امداد و نجات نافرجام باقیمانده است.
قتلهای ناموسی، نوعی از انواع قتل در کشور است که از گذشته تا امروز در تاریخ اسناد جنایی و پلیسی نهتنها ایران بلکه دیگر کشورها هم قابلمشاهده است.
بیشترین حجم گزارشها از چنین قتلهایی اما مربوط به قتل و انتقامگیری از سوی مردان است. دراینبین اما گاهی زنان هم دست به انتقامگیریهای جنونآمیز زدهاند. حاصل انتقامگیری جمعه گذشته در شهرک آزادی، خانوادهای ازهمپاشیده و دختر ۱۰ سالهای است که این فاجعه را با جزئیات نظارهگر بوده است.
قتلهای خانوادگی و تأثیرات آن بر سلامت اجتماعی و روانی اعضای خانواده بعد از به وقوع پیوستن چنین فجایعی قابلتأمل و بررسی است.
بیتا نصراللهی، روانشناس و استاد دانشگاه در تشریح دلیل چنین قتلهایی به
رویداد۲۴میگوید: «قاتل در چنین قتلهایی از سلامت روانی بهرهمند نیست و حتماً از بیماریهای روانی رنج میبرد. نکته مهم در مورد قتل فرزندان از سوی والدین، آنهم با توجه به این پرونده که مادر به دلیل ترس از ارتباط همسرش با زنی دیگر دست به این اقدام زده است و نهتنها همسر که فرزندان خود را هم با ضربههای چاقو به قتل رسانده اختلال شخصیت است.»
به گفته نصراللهی، قتلهایی تا این اندازه هولناک که مادر با توجه به همه احساساتی که نسبت به فرزندان خود دارد، حاضر به قتل آنها با ضربههای چاقو میشود نمیتواند به دلیل جنون آنی یا حتی انتقام از همسر باشد.
این روانشناس در ادامه با اشاره به مراجعات مکرری که از سوی زنان به مراکز مشاوره روانشناسی میشود تأکید میکند: بخشی از حجم مراجعه زنان به مراکز مشاوره به دلیل بحران خیانت است. این در حالی است که اگر فرد از سلامت روانی و ثبات شخصیت بهرهمند باشد بعد از بحران خیانت با مشکلات و چالشهای درونی که فقط به خود فرد آسیب میزند روبرو خواهد شد. برای مثال اعتمادبهنفس خود را از دست میدهد و یا در مواردی با بحران افسردگی روبرو خواهد شد. بههرروی بحران خیانت نمیتواند بسترهای سلامت روانی فرد آسیبدیده را بهتنهایی برای قتل، آنهم قتل فرزندان آماده کند.
در پرونده فرزند و همسرکشی در شهرک آزادی تهران، دختر ۱۰ساله خانواده به دلیل کمتر بودن میزان جراحات جان سالم به در برده است. اما آیا این کودک میتواند در سلامت و آرامش به زندگی خود ادامه دهد. بههرروی این دختر ۱۰ ساله اعضای خانواده خود را بهطور کامل از دست داده و با چالشهایی روبرو خواهد شد که مشکلات روانشناسی یکی از این مشکلات خواهد بود. برای کمک به بازمانده چنین قتلهایی چه راهکارهایی پیش روست.
نصراللهی در تشریح موقعیت روانی این بازمانده معتقد است: این کودک باید بلافاصله تحت نظر روانشناس قرار بگیرد و سلامت روانی وی از طرف یک تیم روانشناسی بررسی و کنترل شود.
وی با اشاره به این موضوع که قتل از سوی مادر خانواده رخ داده و بازمانده خانواده در سنین کودکی قرار دارد تأکید میکند: مخاطرات و آسیبهایی که در سنین کودکی شکل میگیرد، آنهم ازایندست آسیبهای عمیق، بسیار آسیبزننده و تأثیرگذار است. بنابراین این احتمال اینکه این کودک بیماریهای روانی جدی پیدا کند بسیار زیاد است.
به گفته این روانشناس، کودک این حادثه را بارها در ذهن خود تکرار میکند و در هر نوبت تکرار این حادثه با جزئیات در ذهن همه آسیبها برای او تکرار میشود. همین موضوع باعث میشود ترس و وحشت بر او احاطه کند و هر بار آسیبی جدی بر سلامت روانیاش وارد شود.
رفتارهای پرخاشگرایانه و تأثیر آن بر سلامت روان کودکان
رواج بیشازحد خشونت و پرخاشگری در جامعه در طول زمان منجر به شکلگیری فرهنگی خاص میشود که خشونت و پرخاشگری را بهعنوان تنها راهحل تضادها و مشکلات در سطح روابط بین فردی میداند. رواج فرهنگ خشونت در جامعه به بازتولید آن در حد بالا کمک میکند و این امر منجر به افزایش تضاد و تنش در روابط بین افراد میشود.
طبق نظریه یادگیری اجتماعی، رفتار والدین با یکدیگر و با کودکان مدلهای مهمی برای کودکان بهحساب میآید. کودکانی که شاهد رفتارهای پرخاشگرانه والدین خود بودهاند احتمال بیشتری دارد که در روابط با دیگران از خود خشونت نشان دهند. رفتارهای پرخاشگرانه، این مدل را به کودکان یاد میدهد که این روشها راهحلهای مناسبی برای حل مشکلات هستند. از سویی دیگر جرم قتل جزء آن دسته از جرائمی است که قربانی بههیچوجه نمیتواند حق از دست داده خود را جبران کند؛ زیرا این نوع جرم منجر به از بین رفتن قربانی میشود.
درخواست بهزیستی برای نگهداری از تنها بازمانده قتلعام خانوادگی تهران
هفته گذشته زن جوانی که خود را نماینده اورژانس اجتماعی بهزیستی معرفی میکرد با حضور در شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران پس از گفتوگو با بازپرس ویژه قتل تهران خواستار تحویل و نگهداری از کودک بازمانده در قتلعام خانوادگی شهرک آزادی تهران شد.
این زن در مورد درخواست خود به بازپرس محسن مدیر روستا گفت:پس از انتشار اخبار این جنایت در رسانهها پیگیر وضع مهیا دختر 10 ساله شدیم. وقتی به بیمارستان رفتیم متوجه شدیم او هنوز به علت عمق فاجعه دلخراش دچار وحشت است و باور نمیکند مادرش این اقدامات را انجام داده است.
به گفته نماینده بهزیستی مهیا مدعی است مادرش قرصهایی را برای آرامش میخورده است و حال ما میخواهیم در میان دعواهای دو خانواده مهیا بار دیگر قربانی نشده و مشکلات جدیدی برایش پدید نیاید. به همین خاطر درخواست داریم دختر 10 ساله بهطور موقت به بهزیستی تحویل داده شود. پس از سخنان نماینده بهزیستی، بازپرس پرونده دستور بررسی این درخواست را صادر کرد. همچنین قرار است فرزانه، مادر خانواده صبح امروز در دادسرا مورد بازجویی قرار گیرد.
آیا بهزیستی میتواند مرهمی بر جراحت روحی مهیا بگذارد؟ حتی اگر قاضی پرونده این موقعیت را برای مهیا فراهم کند که از کشمکشهای خانوادگی و دادگاه دور باشد این کودک بهسختی به روند عادی زندگی باز خواهد گشت. اما آیا میتوان امیدوار بود مهیا ضربههای چاقو مادر بر خواهر، برادر و پدر خود را فراموش کند؟