رویداد۲۴ سال ۱۳۶۳ در یکی از محلات شرق تهران به دنیا آمد. ۱۹ سالش بود که برای اولین بار در سال ۸۲ بهعلت شرارت راهی زندان شد و اولین سابقهاش ثبت شد.
در طرحهای برخورد با اراذل و اوباش همیشه پای ثابت دستگیریها بود، اما اولین بار که عکسش در ابتدای دهه ۹۰ در پلیس امنیت درحالیکه خالکوبیهای بدنش مشخص بود، منتشر شد بهیکباره بر سر زبانها افتاد و بسیاری او را بهعنوان یکی از لاتهای تهران شناختند.
این لات که بیشتر به لطف فضای مجازی شناخته میشد کسی نبود جز وحید مرادی و به علت اینکه بیشتر در فضای مجازی فعال بود و هرچند روز یکبار کلیپی از او منتشر میشد به لات مجازی معروف شد.
وحید مرادی برای اینکه بتواند همچنان در اوج بماند و بهعنوان یکی از افراد نامدار حوزه لاتی شناخته شود هرازچندگاهی در کلیپها و در یکی دو مورد در خیابان با برخی اراذل و اوباش مانند هانی کرده و بقیه درگیر میشد البته بعد از این درگیریها، بلافاصله فیلم آشتیکنان این اراذل و اوباش با یکدیگر منتشر میشد.
جسته و گریخته از هرچند طرح پلیس ، وحید مرادی مهمان یکی از آنها بود آنهم بهعلت کلیپهای تهدیدآمیز یا کریخوانیهای مجازی که انجام میداد. همهچیز ادامه داشت تا اینکه در آخرین طرحهای پلیس در زمستان سال ۹۶ او قصد فرار داشت که مأموران او را از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار داده و دستگیر کردند.
بعد از چند روزی بستری در بیمارستان راهی زندان شد تا دوران حبسش را سپری کند، اما در اردیبهشت ماه سال ۹۷ بود که وحید مرادی با وثیقه از زندان آزاد شد.
وحید مرادی که بعد از آزادی از زندان همه چیز را در پسرش طوفان میدید و قصد داشت به زندگی عادی برگردد و دیگر دور خلاف را خط بکشد، یک روز بعد از آزادی از زندان در ۲۶ اردیبهشت به میهمانی دوستش حسین گودرزی در ولنجک دعوت میشود.
حسین که از دوستان این لات مجازی بود بهعلت آزادی وحید میهمانی را در خانهاش در محله ولنجک ترتیب داده بود. هنوز ساعتی از حضور وحید مرادی نگذشته بود که بهعلت مصرف مشروبات الکلی، حسین شروع به قرار دادن لایو اینستاگرامی از میهمانی کرد، اما بهخاطر نداشتن حالت طبیعی یک مرتبه شروع به فحاشی ناموسی به وحید میکند.
در جریان این فحاشی وحید عصبانی شده و با کاردی که به همراهش است سه میهمان مراسم را مجروح و با اینکه پایش هنوز آسیبدیده و عصا دارد از محل فرار میکند.
با انتقال هر سه نفر به بیمارستان حسین بهعلت شدت جراحات جان خود را از دست میدهد و دو مجروح دیگر در بازجوییها مدعی میشوند که وحید آنها را مجروح کرده و بعد هم از میهمانی فرار کرده است.
با قتل حسین تحقیقات برای دستگیری وحید مرادی بهعنوان قاتل آغاز میشود، اما مشخص میشود بعد از اینکه او به دیدار خانوادهاش رفته و موضوع را به آنها گفته از تهران متواری شده است.
چند روز بعد خبر آمد که وحید مرادی قبل از خروج از کشور در لب مرز بازرگان و درحالیکه تنها پانصد متر با مرز فاصله داشت دستگیر شد. البته او بعد از دستگیری اعلام کرد که قاچاقچی انسان که قصد داشته او را به آنسوی مرز ببرد موضوع را به پلیس لو داده است و برای اینکه تابلو نباشد او را به یک کوهستان در نزدیک مرز برده و سپس جای مرادی را به مأموران لو داده و آنها هم وحید را دستگیر کردند.
با انتقال او به تهران موجی از سروصداهای رسانهای به راه افتاد. بسیاری او را اسطوره لاتی ایران ، برخی لات مجازی و دیگران بهعنوان یک قاتل میدیدند. دراینمیان، اما خانواده حسین که پسرشان از سوی وحید مرادی به قتل رسیده بود فقط خواهان اجرای عدالت و قصاص وحید مرادی بودند. خانواده مرادی نیز بارها جلوی دوربین قرار گرفته و از زندگیاش گفتند و اینکه پشیمان است و چرا فقط یک روز بعد از آزادی در آن میهمانی شرکت کرده و بهعلت مستی دوستش حسین را به قتل رسانده است.
پس از آنکه تحقیقات پرونده وحید مرادی تکمیل شد او به زندان رجاییشهر کرج منتقل شد تا دادگاهش برگزار و محاکمه شود.
تیرماه سال ۹۷ بود که به یکباره خبری شوکه کننده تمام رسانههای کشور را دربر گرفت. بر اساس خبری که به نقل از سرپرست دادسرای امور جنایی تهران منتشر شد وحید مرادی به دست افراد ناشناس در زندان به قتل رسید.
با گذشت چند ساعت از اعلام خبر مرگ وحید مرادی مشخص شد او با چند زندانی درگیر شده و پنج نفر از زندانیان او را با کارد دستساز مجروح کردند که دقایقی بعد بهعلت شدت جراحات جانش را از دست داده است. بررسیها نشان میداد پنج ضربه چاقو به وحید مرادی اصابت کرده که مهمترین آنها ضربهای به قلبش بوده که همان باعث مرگ این اراذل و اوباش شده است.
چندی بعد قاتل وحید مرادی خودش را لو داد. در واقع با این درگیری متهمان سعی داشتند خود را از قتل وحید مرادی تبرئه کنند تا اینکه عامل اصلی ضربه که به اتهام قتل در زندان بود شناسایی و به جنایت اعتراف کرد و مدعی شد: وحید خودش را عقاب زندان میدانست و فکر میکرد همه نوچهاش هستند. این رفتارهای او برای من سنگین بود و بههمین خاطر کاری با او نداشتم تا اینکه او مدعی بود همه باید به او احترام کنند، بههمین دلیل تصمیم گرفتیم با او درگیر شویم که همین موضوع نیز رخ داد. روز حادثه با چاقو ضربهای به قلبش زدم که جانش را از دست داد.
با بسته شدن پرونده زندگی یکی از مشهورترین اراذل و اوباش تهران، قاتل او نیز چندی قبل با تأیید حکمش در لیست اعدامیها قرار گرفت.