پرونده شکایت والدین این دختربچه سال ٨٨ به دست مأموران رسید و پدر دختر در شکوائیهای که نوشت، گفت: صبح روز حادثه به دختربچه چهارسالهام مورد حمله شوهرعمه معتادش قرار گرفت و روی صورت او چیزی پاشیده شد. بلافاصله او را به درمانگاه انتقال دادم اما پزشکان نتوانستند کاری برای او انجام دهند و فاطمه از هر دو چشم نابینا شد. با گزارش ماجرا به پلیس، مأموران شوهرعمه فاطمه را بازداشت کردند و او در بازجوییها به ریختن آهک در چشمان دختربچه اعتراف کرد.
وی گفت: آن شب برادرزنم به همراه خانوادهاش میهمان ما بودند. بعد از صرف شام، تا دیروقت بیدار بودیم و هنگام خواب، من و پدر فاطمه در راهرو خوابیدیم و فاطمه هم اصرار داشت پیش پدرش بخوابد اما من مانع او شدم چون میخواستم در راهرو تریاک مصرف کنم.
وی ادامه داد: صبح وقتی بیدار شدم، به غیر از فاطمه بقیه خواب بودند. در همان هنگام دختربچه به من فحاشی کرد و حرفهای بدی به من گفت. من هم عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم و تصمیم گرفتم وی را تنبیه کنم. این بود که او را به حیاط بردم و از عصبانیت، بهصورت او آهک پاشیدم. من فقط قصد تنبیهکردنش را داشتم که این اتفاق افتاد. مرد جوان با شکایت خانواده فاطمه راهی بازداشتگاه و پرونده پس از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان کردستان فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در دادگاه کیفری استان کردستان در سنندج برگزار شد، پدر فاطمه که بهشدت ناراحت بود درباره شب حادثه توضیح داد و گفت: شب حادثه، شوهر خواهرم به همه ما یک لیوان شربت داد اما دخترم فاطمه از آن نخورد. شوهر خواهرم اعتیاد شدیدی دارد، خواهرم بارها به اوگفته بود نباید آنقدر مواد مصرف کند و آنها درگیری شدیدی داشتند و سر این مسئله خیلی با هم اختلاف داشتند اما بنابر دلایلی، خواهرم همچنان تحمل میکرد و از او جدا نمیشد. وی ادامه داد: بعد از خوردن شربت، همه ما به خواب رفتیم و حدود ساعت پنج صبح همسرم از خواب بیدار و متوجه شد فاطمه در اتاق نیست. من هم که از خواب بیدار شده بودم متوجه نبودن شوهر خواهرم شدم. ترسیده بودم و سراسیمه به حیاط رفتم و دیدم فاطمه روی زمین افتاده و شوهر خواهرم نیز آنجا ایستاده است. همه لباسهای دخترم آهکی شده بود و چون نمیتوانست نفس بکشد فکر کردیم فاطمه مرده است. او را به درمانگاه بردیم اما شدت سوختگی چشمانش بر اثر آهک به حدی بود که پزشکان گفتند دیگر دیر شده و چشمان فاطمه دیگر نمیتواند جایی را ببیند و نابینا شده است. نمیتوانستم در آن شرایط صبر کنم و برای همین او را به تهران آوردم و دخترم یک ماه در بیمارستان تحت درمان قرار گرفت باز هم درمان بیفایده بود. پزشکان نتوانستند برای بینایی او کاری انجام دهند. حتی برای ادامه درمان و عمل پیوند او را به خارج از کشور بردیم اما عمل پیوند هم با شکست روبهرو و دخترم برای همیشه از هر دو چشم نابینا شد.
متهم که پیش از این به پاشیدن آهک به صورت فاطمه چهارساله اعتراف کرده و گفته بود به دلیل عصبانیت و برای تنبیه فاطمه اینکار را کرده است، در جلسه دادگاه ادعا کرد بیگناه است و منکر اعترافات قبلیاش شد. او گفت فاطمه به زمین افتاده و چون روی زمین آهک بوده است، چشمانش آسیب دیده و خود را بیگناه دانست.
او گفت: من با این بچه کاری نداشتم صبح زود بیدار شد میخواست بازی کند به حیاط رفته و روی آهکها افتاده بود. متهم درباره اینکه چرا بالای سر فاطمه بوده درحالیکه دختربچه بهشدت بدحال بوده است، گفت: میخواستم کمکش کنم همان لحظه پدرومادرش رسیدند. من قصدی برای صدمهزدن به فاطمه نداشتم. پس از اظهارات طرفین پرونده و انجام تحقیقات ویژه، قضات دادگاه کیفری استان کردستان متهم را گناهکار شناخته و حکم به قصاص (کوری) هر دو چشم او دادند. این حکم تأیید و مراحل قضائی برای اجرای آن نیز طی شد. تا اینکه با فراهمشدن مقدمات اجرای حکم، وی به تهران انتقال یافت و روز گذشته با درنظرگرفتن شرایط جسمانی متهم و حضور پزشکان این حکم اجرا شد.
قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران، ضمن تأیید این خبر گفت: حکم قصاص دو چشم محکومی که اقدام به پاشیدن آهک روی چشمان دختر چهارسالهای کرده بود، اجرا شد. محکومعلیه محمدرضا بود که در سال ١٣٨٨ در شهرستان قروه (سنندج) اقدام به پاشیدن آهک روی چشمان دختری به هویت فاطمه چهارساله کرده بود و موجب نابینایی وی از دو چشم شده بود. پرونده وی در قالب نیابت به دادسرای جنایی تهران برای اجرای قصاص ارسال شده بود روز گذشته و با حضور سرپرست دادسرای جنایی تهران و متخصصان مربوطه، قصاص دو چشم اجرا شد.
این دومین اجرای حکم اسیدپاشی و ترکیبات شیمیایی (آهک) در کشور از زمان تصویب ماده واحده مجازات اسیدپاشی یا سایر ترکیبات شیمیایی مصوب ١٣٣٧ است. مورد قبل در اواخر سال قبل به وسیله دادسرای جنایی اجرا شده بود.
*شرق