رامپ چهارشنبه غیرمنتظره را رقم زد. صبح اول وقت، نیویورک تایمز هم با تیتر "جلوافتادن غیرمنتظره ترامپ" تقریبا همگان را غافلگیر کرد. ترامپ چهل و پنجمین رییس جمهور آمریکا شد؛ نامزد تندرویی که همه از او و خطابه های عجیب و غریبش می ترسیدند قرار است سکان آمریکا را بدست بگیرد. فارغ از همۀ پرسش ها پیرامون سیاست داخلی و خارجی ترامپ، پرسشی است که مطرح میشود اینست که چگونه آمریکاییها بر خلاف نظرسنجیها، به ترامپ رأی دادند؟
دکتر دیاکو حسینی، کارشناس مسائل استراتژیک در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین پیرامون دلایل انتخاب ترامپ گفت:
پیروزی ترامپ، نشان دهنده اوج عصبانیت رأی دهندگان آمریکایی نسبت به
عملکرد سیستم سیاسی آمریکا بود. با پیروزی او تنش در جامعه آمریکا به
پایان نخواهد رسید. مهمترین شکاف ها میان طبقات اجتماعی و همینطور میان
نخبگان تحصیل کرده و رای دهندگان عامی که مهمترین حامیان او هستند، بر نحوه
اداره آمریکا تاثیر مستقیم خواهد گذاشت. تا به همین جا، تساهل، فرهنگ
دیرینه تحمل عقاید مخالف و خویشتن داری جای خود را به تنگ نظری در تفسیر و
افراطی گری در تغییر جهان داده است. تاجایی که به سیاست خارجی مربوط می
شود، تاثیرات جنبه های شخصیتی رئیس جمهور آمریکا بسیار محدود است و عوامل
بعدی به سرعت وارد عمل خواهند شد.
این کارشناس مسائل استراتژیک در ادامه افزود: ترکیب کابینه و مشاوران کلیدی رئیس جمهور، واکنش دو قوه متعادل کننده قضایی و قانونگذاری، سهم بسیار زیادی در آینده سیاست خارجی آمریکا ایفا خواهد کرد. مشی ترامپ به ندرت با فلسفه نظم لیبرال بین المللی سازگار است و در صورت تحقق دادن شعار اول آمریکا چاره ای برای او جز دست کم گرفتن اولویت حفظ نظم لیبرال بیم المللی با عناصر شناخته شده اش یعنی تجارت آزاد، ترویج دموکراسی و اشاعه ارزش های امریکایی باقی نخواهد ماند.
دکتر حسینی در ادامه بیان داشت: بزرگترین تناقضی که ترامپ را گرفتار خواهد کرد، این واقعیت است که تقویت منافع آمریکا، الزام نزدیکی با ادامه حمایت از تجارت آزاد دارد. در یک نمونه، نزدیک به 40 درصد از سرمایه گذاری خارجی آمریکا که برای ادامه رشد اقتصادی آن ضروریست، به سمت اروپا سرازیر می شود و 35 درصد از سرمایه گذاری اروپا نیز به سوی ایالات متحده جریان دارد. ناسیونالیسم اقتصادی و یا حداقل مواجهه گزینشی با اصول تجارت آزاد، نه تنها اعتماد سرمایه گذاران و شرکای تجاری آمریکا را تضعیف می کند بلکه اعتماد به توانایی رهبری و صداقت امریکا در پاسداری از ارزش های مشترک را تحلیل خواهد برد. این مسئله بیشتر از آنکه آمریکا را قوی تر کند، ضعیف تر خواهد کرد.
این کارشناس در ادامه اظهار داشت:
در یک نمونه دیگر، اگر ترامپ طبق وعده های انتخاباتی خود تصمیم بگیرد که تعرفه های گمرکی بر روی کالاهای چینی را افزایش دهد، به طور متقابل چین نه تنها توجیه مجاب کننده ای برای سیاست های حمایت اقتصادی خود بدست خواهد آورد بلکه به اهرم اقتصادی برای عمل متقابل نیز مجهز خواهد شد.
چین با در دست داشتن یک تریلیون دلار از بدهی های ایالات متحده، هرگز نمی تواند از جانب امریکای ترامپ نادیده گرفته شود. دانلد ترامپ در کسوت فرمانده کل قوا نمی تواند، از عهده حل این تناقض برآید که پیگیری یک انزواگرایی رقیق شده که مستلزم عدم دخالت و حضور جهانی آمریکا و درون گرایی با اولویت دادن اقتصاد ملی و امنیت داخلی است با افزایش بودجه های نظامی و تهدید های مکرر ایران سازگار نیست.
هرچند در نگاه اول این تناقض، در میدان عمل گریبان دولت ترامپ را خواهد گرفت اما می تواند در آینده و در شرایط مقتضی به معنای آزاد کردن رئیس جمهور از انتخاب های متنوعی باشد که با هیچکدام از شعارهای انتخاباتی او متعارض نیست. چرا باید از به خطر افتادن نظم لیبرال بین المللی نگران باشیم؟ نظم لیبرال بین المللی عبارت است از "مجموعه نرم ها، قواعد و نهادهایی که بر اساس برابر گرفتن کشورها به مثابه یک واحد حقوقی و حق آزادانه همراه با امنیت برای زندگی در مسیر دستیابی به ارزش ها و تعالی مشترک در جامعه بین المللی است".
حسینی تأکید کرد: مقصود بنده از به خطر افتادن نظم لیبرال بین المللی، عقب نشستن امریکا در حمایت از تجارت آزاد، اصول دموکراتیک و احترام به کشورها و انسان هاست. به خوبی اطلاع دارم که این موارد صرفا شعارهای دلنشین هستند اما هرگز به معنای واقعی به اجرا درنیامده اند. بنابراین نگرانی من از فروپاشی این نظم لیبرال نیست بلکه پیامدهای گسیخته شدن هنجارهای محدود کننده ای است که سیاست بین الملل بدون آنها، مکان جذاب تری برای جولان دادن قدرت نظامی و رفتارهای کلاسیک برای حل و فصل اختلافات است.
حسینی بیان داشت: نگرانی بزرگتر، شامل این واقعیت است که عقب نشینی آمریکا از سنت نظام لیبرال بین المللی از دیدگاه مهمترین رقبای آن یعنی چین و روسیه به منزله شکست نظام فکری- فلسفی غرب و گشوده شدن فضای ژئوپولیتیکی به منظور به نمایش گذاشتن شیوه های روسی و چینی حکمرانی و همینطور مدیریت روابط بین الملل است. جایگزین نظم لیبرال بین المللی، بازسازی نظام سلسله مراتبی موازنه قدرت در جهانی است که اطمینان دارد، ایالات متحده نمی خواهد نقش "معمار نهایی" آنرا بازی کند. کشورهای ضعیف تری در مقایسه با چین و روسیه از جمله ایران در این گشودگی در اتمسفر ژئوپولیتیکی دچار گرفتاری های زیادی خواهند شد. باید برای تشخیص درست تر مسیر آتی سیاست خارجی آمریکا تا زمان معرفی کابینه دولت ترامپ و مشاوران او صبر کنیم.