رویداد۲۴ کِرک دورسی، استاد دانشگاه نیوهمپشایر، در رابطه با مذاکرات احیای برجام و در ارزیابی عملکرد واشنگتن در جریان مذاکرات، بیان کرد: چه برای دولت ایران خوشایند باشد چه نباشد، برجام برای ایران اهمیت به مراتب بیشتری دارد تا سایر طرفهای این توافق! متهم کردن ایران به وقتکشی از سوی ایالات متحده تا حدودی تاکتیک مذاکراتی است و تا حدودی هم روشی برای فرستادن این پیام به ایران است که آخرین پیشنویس ارائه شده تغییر چندانی نخواهد کرد. به این نکته هم توجه داشته باشید که بوررل نظرات هر دو طرف را «معقول» توصیف کرده است.
به گزارش ایلنا، بخشهایی از گفت و گوی کِرک دورسی، استاد دانشگاه نیوهمپشایر رادر ادامه میخوانید:
*من واقعاً فکر نمیکنم که انتخابات میاندورهای در آمریکا، نقش چندانی در رویکرد دولت بایدن نسبت به ایران بازی کند. اکثر آمریکاییها در تصمیمگیریهایشان برای شرکت در انتخابات کنگره، سیاست خارجی را در اولویت قرار نمیدهند و حتی آنهایی که سیاست خارجی را در اولویت قرار میدهند توجهشان بیشتر به اوکراین معطوف است تا ایران. هسته اصلی افرادی هم که به برجام اهمیت میدهند، تا به حال تصمیم خود برای اینکه به کدام طرف رأی بدهند، گرفتهاند. من بر این باور هستم که دولت بایدن عمداً در روند احیای برجام احتیاط میکند؛ چراکه برجام، توافق پیچیدهای است و به مشورت با بسیاری از متحدان نیاز دارد و سایر موضوعات از اولویت بالاتری برخوردار هستند. اگر توافقی تا انتخابات نوامبر صورت نگیرد، من فکر نمیکنم که پس از آن انتخابات هم تغییر خاصی اتفاق بیفتد.
*ایرانیها باید این نکته را در نظر داشته باشند که «جو بایدن» به نسبت «دونالد ترامپ» از اسرائیل کمتر حمایت میکند. سران بسیاری از کشورهای منطقه هم به خویشتنداری ایران اعتماد ندارند! اسرائیل با توجه به تهدیداتی که بارها از سوی مقامات ایران علیهش عنوان شده است، این حق را برای خود قائل است که برای بقاء خود تلاش کند، ولی به نظر من تلآویو به جای تضعیف توافق سال ۲۰۱۵ باید از آن حمایت میکرد.
بیشتر بخوانید: بلومبرگ: آمریکا و ایران به توافق نزدیک اند اما حل اختلافات ممکن است هفته ها زمان ببرد
*ترامپ میخواست ایران را شکست بدهد و بسیاری از مقامهای ایالات متحده در ردههای میانی از اینکه ترامپ در پایان دوران ریاستجمهوری خود جنگی را با ایران آغاز کند، هراس داشتند. با این وجود، سران ایران هم باید درباره اینکه تا چه اندازه میخواهند به توافق برسند تصیمگیری کنند. تصمیماتی که شامل این نکته میشود که نه تنها باید با کشورهایی که عضو برجام هستند همکاری داشته باشند، بلکه باید در سیاستهای خود در قبال کشورهای همسایهشان هم تجدیدنظر کنند! سیاستی که ایران در پیش گرفته، به غیر از کشورهایی مانند روسیه، سوریه، ونزوئلا و چین که مستقیماً با آمریکا در تضاد هستند، دوستان چندانی برایشان به ارمغان نمیآورد. من فکر میکنم ایران باید در اهداف سیاست خارجی خود بازنگری کند، بهعنوان مثال ایران باید با چین تعامل داشته باشد، ولی همزمان باید بر این نکته هم تأکید کند که از تمامی مسلمانان دنیا حمایت میکند.
* به باور من، ایران در صورتی که تمایل داشت میتوانست در سال ۲۰۲۱ برجام را مجدداً احیا کند. ولی، دولت ایران تصمیم گرفت که برجام توافق خیلی خوبی هم نبوده است و کوشش میکند با مقصر دانستن ایالات متحده برای خروج از برجام، از مذاکرات جاری استفاده کند و به توافق بهتری دست یابد. در پیش گرفتن این رویه در قبال دولت بایدن و در دستور کار قرار دادن رفتاری مشابه به آنچه با دولت ترامپ در پیش گرفته بودند، «سیاست خردمندانهای» نیست! مگراینکه ایران بخواهد بهانهای داشته باشد تا توافق جدیدی را به امضاء نرساند.
*من درک میکنم چرا دیپلماتها چنین تضمینی را میخواهند، ولی ایالات متحده نمیتواند چنین تضمینی بدهد. نکتهای که وجود دارد این است که ممکن است «دونالد ترامپ» یا یکی از متحدانش در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۵ به پیروزی برسد و دوباره ایالات متحده را از توافق خارج کند، دولت کنونی آمریکا نمیتواند بگوید که این توانایی را دارد تا از چنین اتفاقی جلوگیری کند. مادامی که بایدن ریاستجمهوری ایالات متحده را به عهده دارد، هیچ امکانی وجود ندارد که دولتش از برجام جدید خارج شود؛ ولی ایران و سایر طرفها باید به خاطر داشته باشند که توافق ریاستجمهوری (مانند برجام در سال ۲۰۱۵) با معاهدهای که به تصویب سنای آمریکا رسیده باشد تفاوت دارد و حتی معاهداتی که به تصویب سنا میرسند، تقریباً همیشه دربردارنده بندهایی هستند که به کشورهای امضاءکننده اجازه میدهد تا از آن معاهدات خارج شوند. درخواست تضمین از ایالات متحده، بیشتر از اینکه موضع مذاکراتی واقعبینانهای باشد، نشاندهنده روشی برای یادآوری این نکته به واشنگتن است که اشتباه کرده است.
*بسیاری از کشورهای جهان باور ندارند که برنامهای هستهای ایران، صلحآمیز است! و ایران نیز تا حدی در بهوجود آمدن چنین نگرشی در عرصه بینالمللی مقصر است. وقایعی مانند تلاش برای کشتن «سلمان رشدی» منجر به این میشود که رهبران غربی در رابطه با ایران اندکی تأمل کنند! علاوه بر این، بازرسان خارجی از دسترسی کامل به مراکز هستهای ایران منع شدند. همچنین لازم به یادآوری است که هند و پاکستان برنامههای هستهایشان را مانند اسرائیل با وجود مخالفت کشورهای غربی پیش بردند؛ بنابراین، سران ایران باید از خود بپرسند که چرا کشورهای زیادی با یکدیگر در حال همکاری هستند تا از دسترسی ایران به سلاح هستهای جلوگیری کنند. من میتوانم درک کنم که چرا ایرانیان بر اسرائیل تمرکز میکنند، ولی به نفعشان است تا دامنه مقایسههایشان را گسترش دهند. در حقیقت من متوجه شدهام که ایرانیها با اشاره به اسرائیل، سؤالاتی را در رابطه با برنامه هستهایشان به وجود میآورند که نشاندهنده تمرکز زیاد ایران بر اسرائیل است.