صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ - 2022 December 08
کد خبر: ۳۱۹۳۴۳
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۳ - ۰۸ مهر ۱۴۰۱

ماجرای تکان‌دهنده قتل ۷میلیاردی در تهران

متهم به قتل که از ۹ سال قبل در زندان است اگر نتواند وجه المصالحه را تامین کند پای چوبه دار می‌رود.

رویداد۲۴  ۷ سال است که به اتهام قتل در کنج زندان روز‌های حبس را یکی یکی می‌شمارد. حالا با چوبه دار تنها یک قدم فاصله دارد که در این یک قدم به بخشش ۱۱نفر اولیای دم امید دارد. امیدی که هر بار با اولیای دم گفتگو می‌کند در ذهنش بیشتر رنگ می‌بازد.

در این گزارش دقایقی پای درددل مرد میانسالی می‌نشینیم که از سال ۹۲ با وقوع قتل در غرب تهران، مهر «قاتل» روی پیشانی اش نشسته است.

سرنوشت قاتل اعدامی در یک قدمی چوبه دار چه می‌شود؟

بد نیست که یک راست برویم سر اصل مطلب! چه شد که دست به قتل زدی؟

بازیچه دست دو نفر قرار گرفتم. یکی از آن‌ها دوستم به نام فرشاد بود و فردی که نقشه قتل را کشیده بود، دوست دوستم به نام کیوان بود.

تو می‌دانستی نقشه قتل از قبل طراحی شده است؟

نه اصلا! به من گفتند قرار است یک نفر را گوشمالی بدهند. فرشاد که از قبل کیوان را می‌شناخت به من گفت که کیوان با یک نفر خرده حساب دارد. برای همین می‌خواهد من و احمد او را در جایی گیر بیندازیم و کتکش بزنیم. در قبال این کار هم ۲۰ میلیون تومان به ما خواهد داد. من هم وسوسه پول شدم و با خودم گفتم که دو سیلی به این فرد می‌زنیم و پول را می‌گیریم و همه چیز تمام می‌شود.

پس چه شد که سر قرار ورق برگشت و ماجرا رنگ خون گرفت؟

آن روز به آشپزخانه تهیه غذای کیوان رفتیم. مقتول باجناق کیوان بود که او را به بهانه‌ای به آشپزخانه کشانده بود. همین که مقتول وارد شد، فرشاد از پشت سر با یک آب گردان بزرگ بر فرق سرش ضربه‌ای زد که او نقش زمین شد. در این چند سال که از جنایت می‌گذرد همیشه با خودم فکر می‌کنم که در همان لحظه مقتول جان باخت. اما بعد از آن کیوان بالای سرش رفت و حدس زد که هنوز زنده باشد برای همین طنابی دور گردنش انداخت و با کمک فرشاد اطراف طناب را کشیدند. بعد به من گفت تو هم باید در این ماجرا نقش داشته باشی و برای همین باید ضربه‌ای به مقتول بزنی. من دست مقتول را گرفتم و گفتم نبض ندارد. اما کیوان می‌گفت باید به او ضربه‌ای بزنم. من هم با چاقو ضربه‌ای به گلویش زدم.

با جسد چه کردید؟
جسد را در صندوق عقب ماشین خود مقتول گذاشتیم و کنار جاده رها کردیم.

بعد چه شد؟ پرونده چطور پیش رفت؟

بعد از اینکه جسد کشف شد، ماموران به کیوان مظنون شدند، چون او آخرین کسی بود که با مقتول صحبت کرده بود و کیوان دستگیر شد. در جریان تحقیقات به قتل اعتراف کرد و بعد هم من و فرشاد دستگیر شدیم. اما من از همان روز اول یک بار هم به قتل اعتراف نکردم. در تمام جلسات بازجویی و حتی در دادگاه گفتم که نقشی در قتل نداشتم و ضربه‌ای که به گلوی مقتول زدم زمانی بود که او دیگر جان خود را از دست داده بود. با این حال اتهام مشارکت در قتل برای هر سه نفر ما صادر شد و هر ۳ به قصاص محکوم شدیم. من بعد از صدور رای چند بار تقاضای اعاده دادرسی دادم که هر بار رد شد.

سال گذشته بود که فرشاد با پرداخت وجه المصالحه موفق به جلب رضایت اولیای دم شد. خانواده من هم برای جلب رضایت اولیای دم پا پیش گذاشتند و آن‌ها شرط دریافت وجه المصالحه ۷ میلیارد تومانی گذاشتند که من و خانواده ام توانایی پرداخت چنین مبلغی را نداریم؛ و اگر نتوانی چنین مبلغی را مهیا کنی چه می‌شود؟

حکم صادر شده در مرحله استیذان است. اگر نتوانم رضایت اولیای دم را جلب کنم دیگر معلوم است که به زودی چه رخ خواهد داد ... قصاص!

منبع: رکنا
نظرات شما