رویداد۲۴ مازیار وکیلی: «مردم صف خود را از اغتشاشگران جدا کنند.» این نخستین توصیهای بود که پس از اعتراضات به فوت مهسا امینی در ایران مطرح شد. وقتی تجمعات از مقابل بیمارستان کسری در تهران آغاز شد، نهادهای امنیتی بر این باور بودند که کسانی به خیابان آمدهاند، معترض نیستند و اغتشاشگرند. جالب آنکه چند روز پس از اعتراضات مردم، بخشی از مردم در برنامهای با عنوان «راهپیمایی امت رسول الله» به خیابان آمدند تا در تقبیح معترضان و کسانی که «اغتشاشگر» توصیف شده بودند، صف آرایی کنند. احتمالا این تنها «صفی» بود که در جریان اتفاق رخ داده، حکومت آن را به رسمیت میشناخت؛ صفی که اساسا ارتباطی به اعتراض نداشت و عمدتا برای حمایت از گشت ارشاد و سیاستهای فرهنگی حکومت شکل گرفته بود. طبیعی بود چنین آرایشی برای کسانی که معترض «فوت مهسا امینی» و همچنین «برخوردهای گشت ارشاد» و در کل، «سیاستهای فرهنگی کشور» بودند، مورد قبول نبود و اعتراضات همچنان ادامه یافت و طبق معمول از آنجا که طبیعیترین اعتراض در ایران به مثابه «اقدام امنیتی» شناخته میشود، قابل پیشبینی بود که در هر صورت با اعتراضات برخورد میشود.
چند روز بعد رئیس جمهور که از سفر نیویورک بازگشته بود، در یک گفتوگوی تلویزیونی اعلام کرد «راه اعتراض مشخص است و کسی با آن مخالف نیست، اما قطعاً کسی موافق اغتشاش نیست و همه آن را محکوم میکنند.»
در ایران توییتهایی از این دست بسیار بود که «صف جدا شده از اغتشاش» دقیقا کجاست. رضا مهدوی روزنامه نگار در توییتی نوشت: «آقای حکومت! من معترضم. میخواهم صف خودم را هم از اغتشاشگران جدا کنم. لطفا آدرس آن صفی که میفرمایید میتوانیم برویم آنجا و به حجاب اجباری و بقیه چیزها اعتراض قانونی کنیم رو بدهید!»
حسین نقاشی فعال سیاسی اصلاحطلب در توییتی نوشت: «میگویند مردم صف خود را از اغتشاشگران جدا کنند. اول؛ در این مملکت چطور حکومت کردهاید که در شهرهای کوچک و بزرگ این همه به قول شما «اغتشاشگر» پیدا شده است؟ دوم؛ مردم صفشان را جدا کردند، آن صفی که بروند اعتراض کنند و شما اشکآور نزنید، کجاست؟»
شهربانو امانی عضو پیشین شورای شهر تهران به ایلنا گفته «متاسفانه تا به امروز هیچ دولتی برای به رسمیت شاختن اعتراضات مدنی و اینکه در یک چارچوب قانونی این اعتراضات برگزار شود، اقدامی نکرده است. طبق اصل ۲۷ قانون اساسی تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح به شرط آن که مخل مبانی اسلام نباشد، آزاد است و مردم میتوانند اعتراضات خود را بیان کرده و به گوش مسئولان برسانند. ما در شورا این موضوع را با یک طرح دو فوریتی مصوب کردیم، اما متاسفانه هیات تطبیق این لایحه را در همان سال ۹۶ رد کرد و هیچ تصمیمی در این خصوص نگرفتند.»
تمام این اتفاقات در حالی رخ داد که در فضای مجازی هم بازار واکنشها به مرگ مهسا امینی داغ بود و سلبریتیهای داخلی و خارجی در قالب پست، استوری و توئیت به این حوادث واکنش نشان دادند. تفاوت این حادثه با اتفاقات قبلی در این بود که مرگ مهسا امینی احساسات تمام مردم جهان را برانگیخت و توجه سلبریتیهای جهانی را به خود جلب کرد. بازیگرانی مانند آنجلینا جولی، جسیکا چستن، جنیفر آنیستون و سوزان ساراندون و ورزشکارانی پرطرفداری مانند پائولو مالدینی، اریک کانتونا و جردن باروز و همچنین موسیقیدانهایی چون راجر واترز و خوانندگانی چون جاستین بیبر هم در برابر این حادثه موضعگیری کردند تا مشخص شود ماجرای مرگ مهسا امینی چقدر برای افکار عمومی در سراسر جهان مهم بوده است.
این واکنشها پس از فیلتر اینستاگرام و واتساپ هم ادامه پیدا کرد و هشتگ مهسا امینی در رکوردی تاریخی، میلیونها بار استفاده شد. در این میان کسانی بودند که بسته به فضای فعالیت خود سعی کردند به فوت مهسا امینی واکنش نشان دهند؛ برخی طرحهای گرافیکی زدند و پوستر طراحی کردند؛ دیگرانی کلیپهایی ساختند و به این ترتیب به مدنیترین شکل نسبت به اتفاق رخ داده، واکنش نشان دادند. یکی از اینها شروین حاجیپور بود که آهنگی به نام «برای زندگی» که برگرفته از توئیتهای اعتراضی بود را خواند؛ آهنگی که خیلی زود در فضای مجازی دست به دست شد و رکورد بیش از ۴۰ میلیون بازدیدکننده را ثبت کرد و چند روز بعد هم بازداشت شد!
بیشتر بخوانید: موسیقی اعتراضی چگونه در ایران شکل گرفت؟
ایرانیان نام شروین حاجی پور را نخستین بار در برنامه عصر جدید شنیده بودند و از یاد برده بودند. این بار نام او در ماجرای مهسا امینی و پس از بازداشت، بعید است از یاد برود. ماجرای آهنگ این بود که بعد از فوت مهسا امینی، معترضان به فوت این دختر ایرانی دلیل اعتراضات خود را با ترجیعبند «برای» در فضای مجازی منتشر کردند که در آن پس از کلمه «برای» از خواستههای خود میگفتند که به هر دلیلی به آن نرسیده بودند یا از اتفاقاتی میگفتند که برایشان مهم بود.
این شکل از اعتراض خیلی زود فراگیر شد و شروین حاجیپور با جمعآوری این توئیتها در قالب یک ملودی ساده، «ترانهای اعتراضی» خواند که بسیار مورد توجه قرار گرفت. بلافاصله بعد از فراگیر شدن این آهنگ، شروین حاجیپور بازداشت شد؛ اتفاقی که در کنار بازداشت حسین ماهینی و شایعه بازداشت کاوه رضایی توجهات زیادی را برانگیخت و باعث شد خبر دستگیری حاجیپور هم خیلی زود ابعاد جهانی پیدا کند و خوانندگانی مانند راجر واترز و مورات ضمن انتشار آهنگ حاجیپور در فضای مجازی خواهان آزادی او شدند.
در حالی که بسیاری از چهرههای سیاسی ایران از نمایندگان مجلس گرفته تا رئیس جمهور بر لزوم «حق اعتراض» تاکید کردهاند، دستگیری شروین حاجیپور معنای متفاوتی پیدا میکند؛ چه اینکه نوع اعتراض شروین حاجیپور یکی از متمدنانهترین و مدنیترین اعتراضات به مرگ مهسا امینی بود. این خواننده نه در خیابان بود و نه جایی را تخریب کرده بود بلکه به مدنیتر شکل، یک ترانه اعتراضی خوانده بود اما آستانه تحمل در حدی نبود که بتواند یک ترانه ساده اعتراضی را تحمل کند.
مشکل اصلی اینجا است که دستگیری شروین حاجیپور باعث مخدوش شدن مرزهای اعتراض و اغتشاش میشود. اگر فضا به گونهای باشد که ترانه حاجیپور یا توییت حسین ماهینی و موارد مشابه تحمل نشود، چگونه باید نسبت به هر موضوعی انتقاد کرد؟ آدرس صفی که به زعم حاکمیت از اغتشاش جداست، دقیقا کجاست؟
به معنای دیگر وقتی حاکمیت در برابر یک ترانه یا توییت ساده چنین واکنشی نشان میدهد دیگر راهی برای اعتراض باقی نمیماند. در واقع دستگیریهای این چنینی یک پیام را منتقل میکند و آن این است که هرگونه اعتراض ساده حتی از جنس کلام و موسیقی، معنای اغتشاش میدهد و با آن به شدیدترین شکل ممکن برخورد میشود.