دکتر «علی نجفیتوانا» عضو هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز و مدرس حقوق جزا و جرمشناسی میگوید: همانطور که وقتی در خاک ایران عضو از یک خانواده ربوده و برای آزادی او وجهی طلب میشود وظیفه نیروی انتظامی است که به موضوع رسیدگی کند در مورد ربایش صیادان و ملوانان ایرانی که توسط دزدان دریایی سومالیایی ربوده شدهاند نیز وظیفه حاکمیت است که در جهت نجات آنها از هر وسیلهای استفاده کند.
این حقوقدان در گفتگو با خبرآنلاین به سابقه اقدام نظامی نیروی دریایی ایران در نجات دریانوردان سایر کشورها اشاره کرده و میافزاید: وظیفه حاکمیت و دولت ایران است که از روشهای مختلفی بهره برده و اتباع خود را از این خطر نجات دهد.
مشروح نظرات این حقوقدان را درباره مسئولیتهای حاکمیت و دولت دربرابر اتباع ایرانی به ویژه در ماجرای گروگانگیری دزدان دریایی در ادامه میخوانید:
از ۶فروردین ۱۳۹۴ تا کنون صیادان و ملوانانی از کشورمان گرفتار دزدان دریایی سومالیایی بودهاند. در این مدت خانواده این صیادان و ملوانان تأکید دارند که هیچ سرکشی و پیگیری از سوی مسئولان شاهد نبودهاند گرچه سخنگوی وزارت خارجه گفت که پیگیریهایی شده ولی نمیتوانستهاند اطلاعرسانی کنند. به هر حال ۲۰ ماه از این ماجرا سپری شده است. تاکنون خانواده گروگانهای ایرانی هرچه داشته و نداشتهاند را فروختهاند تا دستکم دزدان به عزیزانشان غذا بدهند. در چنین مواردی که اتباع ایرانی توسط بیگانگان ربوده میشوند وظیفه کیست که اقدام رهای گروگان انجام دهد؟
براساس یک روش عرفی و همچنین مقررات حاکم در طول تاریخ و ایضاً وظایف ذاتی حاکمیت، دفاع از مردم یک کشور از تکالیف حکومتهاست خواه در داخل یا خارج از کشور باشند. خواه توسط افراد یا گروههایی در داخل مرزهای کشور تمامیت مالی، جسمی و حیثیتی یک جامعه به خطر افتد یا خارج از آن،حمایت و دفاع از جان و مال و حیثیت مردم تکلیف حاکمیت آن جامعه است. بر همین اساس در مورد بروز خطر برای اتباع کشورمان در خارج از مرزهای ایران، یکی از ضرورتهای تاسیس سفارتخانه همین است. تاسیس سفارتخانهها در کشورهای جهان عمدتا غیر از بحث توسعه روابط با ممالک دیگر حمایت از اتباع آن کشور است. در رابطه با فعالیت صیادان ایرانی و دفاع از آنها در برابر دزدان آبهای بینالمللی که به فعالیت مشغولند، حکومتها با ساز و کارهای مشخص و قانونی باید به وظایف خود در زمانی که به جان، مال و یا حتی حقوق اساسی این افراد تعرض میشود ، اقدام کنند. یا اگر لطمه ای به اتباع ایرانی در خارج از مرزهای کشور وارد شود این حاکمیت و دولت است که باید از طرق مقتضی اقدام و حمایت کند. در مورد صیادان ایرانی که توسط دزدان دریایی مورد ربایش قرار گرفتهاند قطعاً و مسلماً وظیفه دولت ایران است و ایجاب میکند از ابعاد مختلف اقدامهای لازم سیاسی و حتی استفاده از زور به عمل آید.
یعنی اگر دولت و حکومت در کشورمان اقدام نظامی برای رهایی این گروگانها به عمل آورند از نظر قانونی مشکلی ایجاد نمیکند؟
در این خصوص بارها شاهد فعالیت نیروی دریایی خود در حمایت از کشتیهای بیگانه و افراد و تبعه کشورهای دیگر بودهایم.
حال تنها ۸ نفر از گروه ۲۱ نفرهای که ۲۰ ماه قبل گروگان گرفته شدند باقیماندهاند. به جز ۵نفری که توانستهاند از دست دزدان دریایی فرار کنند ۱۰ نفر از هموطنانمان به دلیل تشنگی و گرسنگی در اسارت جان باختهاند. اگر نخواهیم ابتدا به سراغ اقدام با توسل به زود برویم چه روشهایی در اینگونه موارد برای نجات صیادان و ملوانان ایرانی میتوان متصور بود؟
با توجه به ارتباط سارقان با کشورهای دیگر، دولت میتواند با توسل به روشهایی نسبت به ترخیص این اشخاص اقدام کنند. علاوه بر این و استفاده از پتانسیلهای مربوط به روابط بینالملل با رصد کردن فعالیتها و محل استقرار میتوان به اقدام نظامی در استخراج این افراد پرداخت که در عرف بینالملل بارها شاهد بودهایم این کار از سوی کشورهای مختلف انجام شدهاست. روش سوم نیز این است که وقتی جان شهروندان ایرانی در خطر است به ویژه وقتی میدانیم شرایط خانوادگی این اشخاص نامناسب است و گروگانها خود نان آور خانواده بودهاند و بنیه مالی چندانی هم ندارند این است که وجه مطالبه شده را با لحاظ اقدامها احتیاطی بپردازیم و از جان هموطنانمان حفاظت کنیم.
برخی استدلال ميآورند که دزدان دریایی نباید از سوی دولت خطاب
قرار گیرند زیرا اینگونه آنها رابه رسمیت شناختهایم و روش آنها در اخاذی
و باجگیری متداول میشود. در این حالت تکلیف جان اتباع کشورمان چه میشود
و چه باید کرد؟
واقعیت این است که در اکثر کشورهای مختلف جهان ما بارها شاهد استفاده از این روش بودهایم. حضور در آبهای آزاد تبعات و آثاری دارد. دولت میبایست با استقرار کشتیهای دریایی از فعالیتهای قانونی و آزاد شهروندان حمایت و حراست میکرد. حال آنکه چنین معضلی ایجاد شده باید با استفاده از روشهای سیاستی، نظامی و اقتصادی از ادامه این مورد و وقوع وقایع مشابه جلوگیری کند.
خانوادهها در شرایط بدی قرار دارند. در مواردی حتی پتو و البسه خود را هم فروختهاند تا پولی به دزدان دریایی بدهند و عزیزان دربندشان را از گرسنگی نجات دهند. در گروگانگیریهای اینچنین وظیفه و مسئولیت خانوادهها چیست؟
طبیعتاً اگر چنین باجی به دزدان دریایی داده شود این روش به یک رویه تبدیلمیشود. بنابراین باید به درستی اقدام کرد. برای حفظ جان اشخاص، چارهای جز توسل به برخی روشها نداریم. در مورد پرداخت وجه ، وقتی سایر اقدامها به نتیجه نرسیده است تصور نمیرود که امر غیرقابل قبول و ناصواب تلقی شود.
خب خانوادهها در همان ابتدا چیزی حدود ۳۰۰ میلیون تومان تهیه
کرده بودند. اما به دلیل آنکه به بسیاری از تواناییهای دولتی مجهز نبودند
نتوانستند بفهمند شخص رابط کیست و واقعاً رابط دزدان است یا نه. همین سبب
شد تمام اندوختهشان توسط یک کلاهبردار برباد برود. با چنین وضعی مسئولیت
خانوادهها چیست؟
در مورد مسئولیت خانوادههای این صیادان و ملوانان باید چند مورد را یادآور شوم. اولاً حتی در مواردی که عضوی از اعضای خانواده در داخل توسط آدمربایان به گروگان گرفته میشود مسئول اصلی حفظ جان و رفع مشکل، دولت و حاکمیت است. لذا در آن موارد هم اقدامها باید توسط دولت انجام شود. به همین دلیل در بسیاری موارد مشابه دولت با کمک نیروی انتظامی نسبت به مجرمان و حمایت از خانواده قربانیان وارد عمل میشود. تأمین امنیت اتباع یک کشور وظیفه حاکمیتی است. در این مورد مسئول اصلی دفاع از صیادان دولت است و خانوادهها مسلماً هر چه از دستشان برآید انجام خواهند داد اما واقعیت این است که با توجه به شرایط اقتصادی و نوع فعالیتهای این عزیزان امکان پرداخت وجه مورد مطالبه برای این خانوادهها غیر ممکن است. ضمن آنکه پرداخت وجه باید آخرین راه حل باشد و قبل از آن دولت باید روشهای رهایی و مدیریت استخراج هموطنان اسیر را به کار بندد.