رویداد۲۴ زینب غبیشاوی: چهل روز از درگذشت مهسا امینی میگذرد؛ اتفاقی که باعث شد جرقهای برای بیان اعتراضات مردمی شود. در این مدت وقایع مختلفی رخ داده اما ظاهرا اتفاقی که به حل شدن مسئله و کاهش خشم معترضان بینجامد، رخ نداده است و در خوشبینانهترین حالت معترضان سکوت کردهاند اما این سکوت به معنای قبول وضعیت نیست. برای تحلیل این وضعیت با جهانبخش محبینیا نماینده سابق مجلس و استاد علوم سیاسی دانشگاه گفتوگو کردهایم. او به رویداد۲۴ میگوید: اعتراضات اخیر مردم، علل و عوامل مختلفی دارد که ماهیت اقتصادی و اجتماعی، اجتماعی-سیاسی و حتی وجه فرهنگی دارد. متاسفانه در تبیین علت شناسی اتفاقات اخیر، ما با آشفتگی و پراکندگی مواجه هستیم. انتساب ناآرامیها به یک مسئله یا یک گروه سیاسی یا قلمداد کردن آن به عوامل خارجی، اشتباه است.
محبینیا ادامه داد: لازم است که وجوه کامل علت و چراها را پیدا کنیم. آن زمان میتوانم از نظر علتشناسی، گذارهای را ارائه کنیم و بگوییم در نگاه تاریخی و عملکرد و مدیریت فعلی، جامعه ایران درگیر یک رادیکالیسم دو سویه غیرمتجانس است که بخشی از حاکمیت در داخل گرفتار این رادیکالیسم است و متاسفانه سرکوب به عنوان راهحل آن انتخاب شده است.
او میگوید: یک طیف این رادیکالیسم هم در خارج از جامعه ایران، طبقهبندی پیدا کرده که آنها نیز به راههایی همچون اختلاف و رقابت، قتل، آتشسوزی و براندازی متوسل میشوند. ریشه این رویارویی جهنمی به نظرم از آثار شومی است که بعد از مشروطیت، تمامیتطلبان و مستبدین، در سرزمین ایران کاشتند و هنوز هم متاسفانه میوه تلخ آن را میچینیم.
این کارشناس با بیان اینکه این بستر، یک بستر جنگ و کشت و کشتار و حذف همدیگر است، گفت: در این بستر برای حذف رقیب حتی از بهتان و دروغ و فریب هم فروگذار نمیکنند. در شرایط این چنینی، طبیعتا مجموعهای از نارضایتیهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی میتواند باعث فوران هیجان باشد که به جز هزینههای جبرانناپذیر، فایده دیگری ندارد.
محبینیا ادامه داد: بعد از انقلاب ما دهها مورد اعتراض داشتیم که بخشی از آن حالت آشوب به خود گرفته و بدون شک به نظام آسیب رسانده و میرساند. متاسفانه در طول تاریخ نسبت به شنیدن صدای اعتراض عادت نکردهایم و هر صدای اعتراضی را به مثابه یک تهدید دانستیم و از طرفی دیگر هم بخشی از این اعتراضها مورد دستبرد و سرقت عواملی از نیروهای خارجی قرار میگیرد که آنها نیز در بازتولید خشونت و خصومت، همسطح و همشأن نیروهای داخلی که در حاکمیت ورود پیدا کردهاند مقصر هستند و ایفای نقش دارند.
بیشتر بخوانید: ماهیت اعتراضات مردمی ۱۴۰۱ چیست؟
این کارشناس ادامه داد: متاسفانه اغلب مواقع با حضور و ورود اپوزیسیون، اعتراضات به آشوب کشیده میشود و در اغلب مواقع هم افرادی در حاکمیت و خیمه قدرت هستند که با تبانی به قدرت رسیدهاند و به دلیل نداشتن سواد و اینکه صرفا در قدرت بمانند، رفتاری میکنند که یک مسئله غیرقابل حل میشود. در چنین شرایطی که دو طرف از اینکه همدیگر را بکشند، آتش بزنند و خانه خود را ویران کنند، ابایی ندارند و قائل به گفتگو، مذاکره و شرافت نیستند. البته این دو طیف را در اقلیت میدانم و اکثریت ملت ایران را با توجه به شرافت و انصاف و تمدنی که دارند، برای رسیدن به زندگی مد نظرشان اصرار دارند، اما متاسفانه فعلا شرایط در دستشان نیست.
نماینده سابق مجلس با تاکید بر اینکه نشنیدن صدای مردم، اعتراض را به سمت آشوب و براندازی میبرد، گفت: متاسفانه همانطور که گفتم در شناسایی مبانی و علتهای اعتراضات کم کار کردهایم و تا اعتراضی ایجاد میشود صداوسیما برنامههای انتقادی برگزار میکند، مسئولان نسبت به اینکه صف اعتراض و اغتشاش جدا شود تاکید میکنند، اما بعد از اینکه جو آرام شد، همه اینها فراموش میشود.
او میگوید: در اعتراضات بنزین، در سال ۸۸، در موضوعات مربوط به مشهد و سایر استانها و سوابقی از ناآرامی که درباره موضوعات مختلف داشتیم، با مردم پیمان بستیم که حرمت آنها را حفظ میکنیم و نسبت به احقاق حقوق آنها قول مساعد دادیم، اما سریع مسئله را فراموش کردیم. در شرایط فعلی هیچ چیز سر جای خود نیست. کسی که فلسفه خوانده، راه حل اقتصادی میدهد، کسی که اقتصاد خوانده راه حل سیاسی میدهد و برخی از نیروها که هیچ شناخی از مسائل ندارند به عنوان کارشناس به صداوسیما میآیند و در مراکز تصمیمسازی مشورت میدهند که به غیر از بدتر کردن شرایط و بنزین ریختن روی آتش، هیچ فایدهای ندارند.
محبینیا ادامه داد: متاسفانه فکر میکنیم امتیاز دادن به مردم به منزله رفتن به سمت فروپاشی است، درصورتی که قهرمانان اصلی کسانی هستند که در قبال خواستههای منطقی مردمشان، نه تنها فروتن هستند بلکه همیشه حق را به مردم میدهند، چرا که این مردم هستند که به آنها مشروعیت دادهاند. امیتاز دادن وظیفه نظامهای سیاسی است و نظامها باید رفاه، آزادیهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... مردم را فراهم کنند.
این استاد دانشگاه میگوید: وقتی اعتراضات را به روباتها نسبت میدهیم، یعنی اشتباه فاحش کردهایم. چرا در دیگر کشورها این اتفاق رخ نمیدهد؟ باید با مردم گفتگو کنیم و تلاش کنیم خواستههایشان را برآورده کنیم. متاسفانه اقلیتی که در حاکمیت رخنه کرده، چنین اجازهای نمیدهد. باید به حکمرانی واقعی برگردیم. در حکمرانی واقعی، تمامی افرادی که در کشور زندگی میکنند در صورتبندی قدرت سهم دارند و اگر کسی بخواهد این سهم را کم و زیاد یا دخالت کنند، باید انتظار چنین اعتراضاتی هم باشند.
محبینیا در ادامه میگوید: ما نباید جوانان را اسیر هیجانها بدانیم و این برچسبها را به آنها بزنیم که هیجانی شدهاند یا اشتباه میکنند و گول خوردهاند. این برچسبها به هیچ عنوان از منظر جامعهشناختی، سیاسی و روانشناسی درست نیست. اتفاقا این جوانان از نسل ما قویتر، مهربانتر و عاطفیتر هستند و قابلیت بیشتری برای گفتگو کردن دارند و جوانان بسیار آگاه و مطالبهگری هستند. ما نسل قدیمی هنوز در حاکمیت و اپوزیسیون داریم افرادی که نیم قرن است که همچنان باهم دعوا دارند و به دنبال تسویه حساب هستند. در صورتی که جوانان فعلی، بسیار منصفتر از نسلهای ما هستند و بیخود چنین برچسبهای را به آنها میزنند.