رویداد۲۴ خبر فوری نوشت: اظهارات محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در رابطه با آغاز اصلاحات در کشور بعد از آرام شدن اوضاع، بسیاری را به فکر فرو انداخته است. بسیاری از طرفداران قالیباف معتقدند او میتواند روند اصلاحاتی را آغاز کند که مدتهاست در کشور متوقف شده است. اما مخالفان او بر آنند که اصلاحات وعدهای بیش نیست و مجلس و نزدیکان رئیس آن هیچ برنامهای نداشته و قدرت اصلاحات را هم ندارند.
با اینکه برخی نمایندگان مجلس اظهار نظر رئیس مجلس را تایید کردند، اما جلال رشیدیکوچی، نماینده مجلس تایید کرد این اصلاحات نه صرفا از جانب مجلس یا یک قوه دیگر بلکه از جانب «قوه عاقله نظام» صورت میگیرد. این نماینده مجلس در اظهارنظر اخیرش گفت، تصمیم قوه عاقله نظام در ایجاد برخی اصلاحات است، اما فضا ملتهب است؛ منتظریم فضا آرام شود.
عبارت «فضای ملتهب» به نحوی در اظهار نظر محمدباقر قالیباف هم وجود داشت. رئیس مجلس در نطق اخیرش گفت: امیدوارم هرچه زودتر امنیت در کشور بصورت کامل تثبیت شود تا تغییرات مشروع و لازم به سمت حکمرانی نو در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در چارچوب نظام سیاسی جمهوری اسلامی آغاز شود. قالیباف با این عبارت تاکید دارد که آغاز اصلاحات تا پیش از برقراری امنیت در کشور ممکن نیست.
دور ناهمگونی اصلاحات و امنیت چه زمانی تمام میشود؟
هنوز مشخص نیست که اصلاحات وعده داده شده توسط قالیباف و برخی نمایندگان مجلس تا چه حد جدی است، اما به نظر میرسد حتی اگر این اصلاحات جدی هم باشد، باز از نوعی عدم هماهنگی و تناقض درونی رنج میبرد.
رئیس مجلس از آغاز اصلاحات بعد از برقراری امنیت و کاهش التهابات سیاسی و اجتماعی سخن گفته است. این در حالی است که آغاز اصلاحات میتواند خود، زمینه ساز کاهش التهابات و اعتراضات شود و کاهش اعتراضات هم به برقراری امنیت کمک میکند.
این دور عجیب بین امنیت و اصلاحات باید یک روز تمام شود. منوط کردن اصلاحات به امنیت اشتباهی عمیق و سیاستی غیرمنطقی است چرا که به عقیده بسیاری از صاحبنظران، برقراری امنیت، خود منوط به آغاز اصلاحات در کشور است. متاسفانه بیشتر سیاستمداران به این نکته توجه نمیکنند و به نظر میرسد اصلاحات احتمالی جدید هم از این نکته غافل است.
قرار است چه چیزی اصلاح شود؟
اما اصلاحات مد نظر قالیباف و نمایندگان مجلس چیست؟ اگر وعده اصلاحات جدی باشد، به نظر میرسد که این اصلاحات ابتدا در زمینه اقتصادی انجام شود. علت این است که اعتراضات و التهابات اخیر سه زمینه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارند. در این بین، دو زمینه اجتماعی و سیاسی بیش از اقتصاد، تعاملی بوده و خود، زمینه ساز آرام شدن خیابانها میشوند.
در حالیکه اقتصاد بعد از خاموش شدن اعتراضات و برقراری امنیت هم میتواند اصلاح شود. در واقع، اگر اعتراضات خیابانی توسط نظام خاموش شود، اصلاحات اجتماعی و سیاسی معنایی ندارد چرا که اصلاحات در این دو زمینه در دل جنبش و پویایی مردم و هستههای اجتماعی است و سرکوب حرکت آنان به بهانه امنیت مانع از اصلاحات در این دو زمینه میشود، اما قدرت دولت در زمینه اقتصاد بیشتر بوده و راحتتر میتواند زمام امور را به دست بگیرد. به همین دلیل، احتمالا اصلاحات ابتدا در زمینه اقتصاد آغاز شده و بعد، به سیاست و جامعه نفوذ یابد.
این مطلبی است که رشیدی کوچی هم به آن اشاره داشته است. او در اظهارنظر اخیرش گفت: در راستای اصلاحات تعدادی از نمایندگان با رئیس مجلس در موضوعات مختلف جلساتی برگزار میکنند و در این جلسات مسوولان اجرایی و مسوولان تصمیمساز هم حضور دارند. همه از حوادث اخیر در کشور ناراحت هستند، اما باید دید ریشه این اتفاقات چه بوده است؟ چیزی که ما به آن رسیدیم قبل از هر بحث فرهنگی، بحث اقتصادی و معیشتی بوده و باید برای حل مشکلات معیشتی قدمهایی را برداریم.
این نماینده مجلس تاکید کرد: زمانیکه در حوزه معیشت و اقتصاد اصلاحات انجام شود سپس به حوزه سیاسی ورود پیدا میکنیم. امروز جوانان به دنبال زندگی عادی هستند و وقتی به این خواستهشان برسند فرآیند سیاسی هم اصلاح میشود.
بیشتر بخوانید: انقلابیها و سوپرانقلابیها با هم درگیر شدند/ رویارویی در اردوگاه اصولگرایی
اصلاحات ناهمگون، سیاستی که میتواند فاجعه بار باشد
اما اصلاحات در زمینه اقتصادی همزمان با خاموش کردن اعتراضات اجتماعی و سیاسی و محدود کردن فضای جامعه میتواند منجر به یک فاجعه شود.
اگر فاصله زمانی بین اصلاحات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی زیاد باشد و از طرف دیگر، واقعا در زمینۀ اقتصاد اتفاقات درست و سازندهای رخ دهد، نهایتا کشور به وضعیتی دچار میشود که به آن «توسعه ناهمگون» گفته میشود. در این وضعیت، کشور در یک زمینه با ثبات یا رشد مواجه شده و در زمینههای دیگر با افول و به هم ریختگی مواجه میگردد و از آنجا که دولت یک ارگانیسم پویا است که اجزائش به هم پیوستگی و اتصال دارند، خرابی و به هم ریختگی در یک یا دو زمینه میتواند باعث به هم ریختگی در وضعیتهای دیگر و کل این ارگانیسم شود.
توسعه ناهمگون در دهه ۴۰ و ۵۰ دامن محمدرضا پهلوی را گرفت. در آن زمان، در زمینه اقتصادی اتفاقات نسبتا مثبتی افتاد، اما وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران به شدت آشفته بود و در ابعاد مختلف، محدودیت داشت. در نهایت، این توسعه ناهمگون باعث اتفاقات سال ۵۷ و انقلاب اسلامی گردید.
همچنین، توسعه ناهمگون رضا شاه را هم با خود درگیر کرد. رضا شاه توانست در زمینه اجتماعی و اقتصادی اقداماتی را در ایران انجام دهد، اما نتوانست در زمینه سیاسی پیشرفت کرده و از جذب طبقه متوسط شهری به سمت خود عاجز ماند. همین نقص سرانجام باعث شد در شهریور ۱۳۲۰ نظام سیاسی او به سرعت از هم بپاشد و رضا شاه هم از کمترین حمایت و محبوبیت برخوردار شود. این در حالی است که همتای رضا شاه یعنی آتاتورک با جذب طبقه متوسط شهری که طبقهای نوظهور، اما قدرتمند بود زمینه بقای قدرت خود را فراهم کرد.
اگر قوه عاقله نظام قصد دارد اصلاحاتی را در کشور ایجاد کند بهتر است این اقدامات را در هر سه زمینه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به طور همزمان انجام دهد. نظام میتواند از طریق باز کردن فضای اجتماعی، کاهش فضای امنیتی، برخورد با مسئولان خطاکار و برداشتن برخی قوانین اشتباه اجتماعی برخی اصلاحات را آغاز کند و از این طریق امنیت را هم به کشور باز گرداند.
نباید این حرف مجید تفرشی، مورخ و تحلیلگر را که در برنامه شیوه در شبکه ۴ صدا و سیما گفت از خاطر برد؛ او گفت: "بسیاری در داخل گمان میکنند که شاه به علت دادن امتیاز به مخالفانش سقوط کرد. این حرف غلط است. شاه به این علت شکست خورد که دیر به مخالفانش امتیاز داد. " بنابراین دلسوزان نظام براین عقیده اند که اصلاحات زمان دارد. مراقب باید بود که زمان اصلاحات از دست نرود. با این حال پیام اصلاحات نیاز به حاملانی قدرتمند نیز دارد که درباره نقش طیف قالیبافی اصولگرایان که فعلا سخن از اصلاحات بنیادین به میان میآورند، فعلا، اما و اگرهایی وجود دارد. مگر آنکه دیگر قوا به کمک او بیایند.
هیچ کسو قبول نداره
فقط نام بردن از بزرگان لق لقه زبونشه
حکمرانی نو فقط یعنی انفال گرفتن مال خود و دار دسته