دیروز شاهد اتفاقات مهمی بودیم. تا نیمههای شب برای پیگیری برجام بیدار بودیم و بعد که از برجام مطمئن شدیم با خیالی آسوده خوابیدیم. از آنجایی که ماکزیمم تایم خوشحالی در ایران از 6 ساعت تجاوز کند بیم پررو شدن ملت میرود خوشبختانه سریعا برخورد مقتضی و پیشگیریهای لازم صورت گرفت.
بیدار شدیم و دیدیم توی جمع ولوله افتاده. همه سرگردان هی از اینور میرفتند آنور و حرفهای نامفهومی راجع به «رد شدن» میزدند. با نگرانی به یکیشان گفتم: داداش چی شده؟ برجام رد شده؟ با چهرهای شبیه به داریوش کاردان وقتی با پاسخهای شرکت کنندگان مسابقه ثانیهها مواجه میشود، گفت: آخه برجام رد میشه؟ گفتم: چی شده پس؟ گفت: همه اصلاح طلبا رد صلاحیت شدن... یک لحظه فکر کردم دنیا دور سرم میچرخد، چند تا گنجشک آمدند دور سرم جیک جیک کردند و روی زمین افتادم. با دست روی پیشانیام زدم و گفتم: خدای من ... یعنی مصطفی کواکبیان ردصلاحیت شده؟ گفت: نه! گفتم: سهیلا جلودارزاده چی؟؟ گفت: نه اینا رد صلاحیت نشدن. با عصبانیت گفتم: مرد حسابی پس چرا میگی اصلاح طلبا رد صلاحیت شدن؟ استوانههای اصلاح طلبی همه تایید شدن که! گفت: نه، ببین، خیلیها رد شدن. مثلا ابراهیم جهانگیری، فاطمه مقیمی، عباس علیخانی، غلامرضا انصاری و ... گفتم: اینا دیگه کیان؟ گفت: جمعی از اصلاح طلبان و اعتدال گرایانی که رد صلاحیت شدن.گفتم: شاید چون هیات نظارت اینا رو نمیشناخته رد کرده! گفت: چی میگی خنگ؟ اصلاح طلبها مثلا با چهرههای کمتر شناخته شده اومدن که حساسیتها کمتر بشه.گفتم: مثل این که حساسیتها بیشتر شده! سري تكان داد و گفت: اعصابها داغونه! گفتم: مثل اون جوکه چهرههای شاخص اصلاحطلبی باید برن بگن «الان شما عصبانی هستین، ما میریم یه وقت دیگه مزاحم میشیم!» البته «موز هم میشه برداشت».
مشغول همین مکالمهها بودیم که دیدیم استاندار تهران میگوید: باید شخصی موجود باشد که مردم به او رای دهند.
گفتم: اینم از اون بهانههاستها! این که کسی نیست دلیل میشه مردم رای ندن؟
گفت: خب به کی رای بدن؟
گفتم:استوانههاي اصلاحات كه همين الان بهشون اشاره كردم.
گفت: البته اينا بيشتر شبيه هذلوليهاي اصلاحات بودن.
ميخواستم اين دوستم را دعوا كنم كه درست صحبت كند كه یهو چشمم به مرتضی افتاد که یک گوشه نشسته بود و تکیه داده بود به دیوار.
گفتم: این چرا ناراحته؟
گفت: رد صلاحیت شده.
گفتم: مگه اینم ثبت نام کرده بود؟
گفت: نه!
گفتم: پس چه جوری رد شد؟
گفت: هنوز کسی نمیدونه! خودش میگه قبل از ثبت نام یه لحظه از فکرش عبور کرده که خودش رو ثبت نام کنه ولی بعدا پشیمون شده.
گفتم: خب دیگه. دلیلش همین بوده. نمیدونم شما چرا اینقدر تعجب میکنین از همه چی!
گفت: تعجب نداره؟
گفتم: نه دیگه. افکار شومی داشته که خدا رو شکر جلوش گرفته شده. شما هم برین به کارهای بدتون فکر کنین. برین!
گفت: باشه! درست صحبت کن ...
آیدین سیارسریع
منبع: قانون