خب
میدانید که در عرض و طول کائنات فقط دلواپسان به پرچمداری روزنامه توپخانه
حق دارند از چیزی خوشحال یا غمگین باشند. دیگران هم فقط حق دارند از همان
چیزی که دلواپسان خوشحال یا غمگینند، غمگین باشند. اگر هم میخواهند از چیز
دیگری خوشحال یا غمگین باشند باید از مدیر همان روزنامه اجازه بگیرند که
باشند یا نباشند. اگر هم بیاذن ایشان و دلواپسان از چیزی خوشحال یا دلخور
شوند بیشک یا مزدورند، یا خائن، یا جاده صاف کن اجانب، یا فیلان و اینها.
مستحضر هستید که جناب ترامپ رئیس جمهوری منتخب امریکا دوست داشته و دارد
که برجام را پاره کند. چرا که معتقد است این بدترین توافق در تاریخ
امریکاست و حسابی به طرف ایرانی امتیاز داده. جناب مدیر مسئول روزنامه
توپخانه هم معتقدند که این بدترین توافق در تاریخ ایران است و ترکمانچای
نوین است و بیخاصیت و بیمصرف است و هیچ تحریمی را لغو نکرده و خسارت محض
است و کاش ترامپ بیاید و ما را از شر آن خلاص کند.
خب ما الان در یک دو گانهای گیر کردهایم که نمیدانیم چه کنیم. بالاخره
حق با کیست؟ البته که حق همیشه با دوستان روزنامه توپخانه است و هر چه
ایشان بفرمایند و بنویسند مهر روی کاغذ است و دیگران چه کاره باشند که از
خودشان
ان قلت ساطع کنند. اما اگر اینجوری است، پس این ترامپ چه مرگش است؟ چرا او
حرف دیگری میزند؟ خب دوستان که آنقدر از آمدنش خوشحالند حداقل کاش یک
پالسی میفرستادند و استاد را هم هماهنگ میکردند. واقعاً آیا توجیه نیست
که برجام اینطور که دوستان دلواپس میفرمایند چقدر برای امریکا شیرین و
گواراست؟ آیا آنقدر خرفت است که نمیداند ظریف و رفقا همه چیز مملکت را به
ثمن بخس معامله کرده اند؟ آیا از چند و چون ماجرا خبر ندارد؟ آیا مشاوری
ندارد؟ واقعاً هیچکس در آن فراخوان واماندهاش نیست که بگوید: هی دونالد!
«وان دقیقه» حرف مفت نزن. این برجام خیلی به نفع ماست؛ از اینجا تا مک
دونالد سر خیابون به نفع ماست! کیهان تو ایران داره میگه به نفع ماست
حالیت شد؟ حالا اگه ناراحتی که چرا این قرارداد چرب و چیلی رو تو نبستی
مشکل خودته، آبو بریز اونجا که میسوزه. بیخود جلوی دوربین حرفای تخیلی
نزن. تو الان رئیس جمهوری. دیگه اون میم میم رو لام لام برد که بشه هر
مهملی رو هر جایی بگی و ملت دست و جیغ و هورا بکشن. فهمیدی؟ حالیت شد؟
آباریکلا. «هپی نیو یر...»