رویداد۲۴ سعید شمس: حدود ۷۰ روز است که اعتراضاتی سراسر ایران را در برگرفته است؛ اعتراضاتی که از ماجرای موحوم مهسا امینی و تذکر گشت ارشاد در موضوع حجاب اجباری آغاز شد و به اشکال دیگر اعتراضات تسری یافت و به نوعی نافرمانی مدنی توسط شهروندان انجام میشود. روز گذشته محمدجعفر منتظری دادستان کل کشور از تعطیلی گشت ارشاد در ایران خبر داده است. اما آیا این اقدام کافی است یا نیاز به تصمیماتی دیگر نیز وجود دارد؟ حسین کنعانیمقدم سیاستمدار اصولگرا و دبیر کل حزب سبز ایران در گفتوگو با رویداد۲۴ به این سوال پاسخ داده است.
کنعانیمقدم میگوید: نافرمانی مدنی در خانمها بسیار پررنگ شده است و در تحلیل آن باید بگویم یکی از اشکالات جدی مسئولان این است که شناخت روانشناسی علمی از رفتارها و جنبشهای اجتماعی ندارند. در روایات آمده است «الإنسان حریص علی ما منع»؛ یعنی اگر انسان را از چیزی با زور منع کنند، ناخودآگاه حریص شده و تصمیم به مقابله میگیرد. حجاب در ایران تا یک دوره موضوعی شرعی بود و همه به آن احترام میگذاشتند و حتی آنهایی که اعتقاد چندانی به شرعی نداشتند هم در زمان و مکانهای خاصی حجابداشتن را لازم میدانستند. مشکل زمانی بروز و ظهور کرد که عدهای با بیخردی حجاب را بهعنوان قانون و در نتیجه بیحجابی یا بدحجابی را بیقانونی مطرح کردند و ضابطهایی را برای کنترل مخالفان حجاب اجباری گذاشتند تا با شیوههای مختلف، به زعم خودشان با متخلفان برخورد کنند. نتیجه چینن رفتار غلطی این شد که حتی آنهایی که با حجاب موافق نبودند، اما بهخاطر مسائل اجتماعی و عرفی که جاری بود رعایت میکردند، وقتی مقابل «قانون»ی قرار گرفتند که با طرز فکرشان مغایرت داشت، شروع به مقاومت منفی یا نافرمانی مدنی کردند.
بیشتر بخوانید: حجاب اجباری چگونه به اختلاف شهروندان با حکومت تبدیل شد؟
او افزود: یک زمانی مسئولان نظام در رفتارهایشان طوری عمل میکردند که مردم آنها را منجی خودشان بدانند و جامعه هم تبعیت میکرد. اما الان بیاعتمادی و بدبینی به حدی رسیده که حرف مسئولان در بین مردم خریداری ندارد که این دیدگاه موجب نافرمانی مدنی، مثل رعایت نکردن حجاب شده است. با این توضیح که حجاب بیشتر جنبه سیاسی و نافرمانی مدنی پیدا کرده است. یعنی کسانی که الان شال و روسریهایشان را از سر بر میدارند، در پی اعتراض سیاسی هستند و اینطور نیست که به مبانی دینی معترض باشند.
عضو جبهه ایستادگی میگوید: در حقیقت مساله این است، عدم شناخت روحیه نسل جدید موجب پیدایش این شرایط شده است. به عبارتی هر ۵۰ سال یکبار نسلی عصیانگر و انقلابی خودنمایی میکند که اگر توسط تصمیمگیران بهطور صحیح مدیریت نشوند و در مسیر حرکتی متعالی قرار نگیرند، ممکن است دست به تخریب، شورش و اعتراض بزنند. این نسل الان در حال خودنمایی است و درباره وضعیت این روزها باید تاکید کرد، عدم شناخت مسئولان از دهه هشتاد و نودی و حتی دهه هفتادیها عامل اصلی این نوع نافرمانیهای مدنی است که عمدتا جنبه سیاسی دارد.
کنعانیمقدم در پاسخ به این پرسش که «آیا سیستم متوجه بیاعتمادی جامعه نسبت به خود شده است؟» میگوید: باعث تاسف و تاثر است که مسئولان در ایران، وقتی متوجه بروز مشکل یا بحران میشوند که کار از کار گذشته و دچار بحران شدهاند. یعنی قبل از بحران خیلی از مسائل و واقعیتها را انکار میکنند و وقتی بحران مشکلساز شد، تازه میفهمند چه خبر است و درصدد مدیریت بحران میشوند. البته عمدتا «مدیریت بحران» از نظر آنها حل مساله نیست، بلکه به تاخیر انداختن مشکلات است. بهعنوان مثال صحبتهای آقای قالیباف در بحث قانوناساسی با اینکه بخشی از صحبتهایشان مثل حکمرانینو مناسب بود اما ایشان راه را اشتباه میرود. در واقع بهکار بردن الفاظ نامناسب درباره گروهی که «تغییر قانوناساسی» را بهعنوان مطالبه مطرح میکنند، حکمرانینو را از همین قدمهای اول از رده طرحهای اصلاحی کشور خارج کرد. چون بدون بازبینی قانوناساسی و بدون اصلاح بعضی از مواد قانون اساسی حرف زدن از حکمرانی نو «جوک» است.