رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر ثبت شده در آذر ماه ۱۳۵۷ که غلامرضا ازهاری در یک مصاحبه تلویزیونی گفته بود معترضان و انقلابیونی که در خیابانها هستند، واقعی نیستند و روی پشت بامها ضبط صوت میگذارند تا تعدادشان زیاد به نظر برسد. این سخنان توسط ازهاری در مجلس سنا نیز مطرح شده بود.
«جمعیت تهران چقدر است؟ [شخصی پاسخ میدهد: چهار و نیم میلیون]. تعداد این تظاهرکنندگان چقدر است؟ بزرگترین جمعیت آنها از ۲۰۰ هزار نفر بیشتر نیست. جمعیتی هستند که به آنها جمعیت خاموش میگویند. آنها وفاداران به شاهنشاه هستند و آنها هم میخواهند در مقابل این تظاهر کنندگان به خیابان بیایند.» اظهارات غلامرضا ازهاری نخست وزیر وقت در آذر سال ۱۳۵۷
غلامرضا ازهاری ۵۵ روز نخست وزیر ایران بود و نام او در تاریخ معاصر بیشتر برای اظهارنظری حماقتآمیز در روز نخستوزیر شدنش ثبت شده است. ازهاری در گزارشی به مجلس سنا، ادعای معروفی کرد و صدای اعتراضات مردم را «نوار ضبط شده» و جعلی خواند.
اظهارات ازهاری در مجلس سنا بسیار عجیب بود. او در نطق خود خطاب به نمایندگان گفت: «شعارهای پشت بام مردم صدای نوار ضبط صوت است. آقایان! اینها دروغ است. ضبط صوت گذاشتهاند روی پشت بامها و صدای آن را بلند میکنند. من خودم، همراه خانمم، رفتیم روی پشت بام، دوربین انداختیم، کسی روی بامها نبود. اینها همهاش نوار است.»
معترضان از روز بعد این اظهار نظر، در خیابانها فریاد میزدند «ازهاری گوساله / نوار که پا نداره» تا ثابت کنند آنها راه میروند و در حال رفت و آمد شعار میدهند و بعد از اصرار ازهاری شعار معترضان به این شکل سر داده میشد: «ازهاری گوساله / گوساله شصت ساله / بازم بگو نواره / نوار که پا نداره / سروصدا نداره»
انکار واقعیت یکی از صفات بارز دولتمردان نظامهای استبدادی و فروبسته است. دیکتاتورها غالبا رابطه خود با واقعیت را از دست میدهند و نزدیکان آنها همواره چییزی را گزارش میکنند که دیکتاتور خوشش بیاید؛ نه لزوما واقعیت را. قدرت مطلق فرد را دچار خودشیفتگی و جنون خود بزرگبینی میکند و این باعث میشود خود را کامل و بینقص ببیند و هرگونه اشکال و نقصی را با منطق پارانوییک تحلیل کند. از اینرو انکار واقعیت و زیستن در جهانی خیالی در میان دیکتاتورها رایج است و نزدیکان آنها نیز تلاش میکنند در همین منطق سخن بگویند.
ازهاری اما زمانی با شیوه رایج دیکتاتورها سخن میگفت که خود شاه نیز از توهم خارج شده بود! برای همین شاه به گفتههای او توجهی نمیکرد و نمایندگان نیز میدانستند دروغ میگوید. در واقع سخنان ازهاری تنها موجبات تمسخر خودش را فراهم کرد و حتی در ساختار قدرت خریداری نداشت.
بیشتر بخوانید: ارتشبد غلامرضا ازهاری؛ انتخاب بینتیجه رئیس دولت نظامی
ازهاری پس از شریفامامی به نخست وزیری رسید. جعفر شریف امامی در شهریور سال ۱۳۵۷ با امید آشتی با انقلابیون به نخست وزیری رسید و رویکردی آشتیجویانه اختیار کرد و مدام به اسلامگرایان امتیاز داد تا آتش انقلاب فروبنشیند. اما رویکرد آشتیجویانه شریف امامی نه تنها آتش اعتراضات را خاموش نکرد، بلکه باعث تندتر شدن آن شد.
حکومت در اوج اعتراضات و بسیار دیرهنگام به فکر «تعامل» با معترضان افتاده بود و اکنون دیگر هر حرکت آشتیجویانهای به عنوان ضعف تفسیر میشد و آتش اعتراضات را تندتر میکرد. به گزارش رویداد۲۴ غلامرضا ازهاری رئیس ستاد مشترک ارتش بود و شاه وی را از آن جهت به نخست وزیری گماشت که تصور میکرد با انتصاب یک فرد نظامی به نخست وزیری، جریان انقلاب متوقف خواهد شد.
این فکر را ابتدا برژینسکی در ذهن شاه انداخت و بهواسطه اردشیر زاهدی به شاه پیغام داد که تنها راه حل اوضاع آشفته کشور «استقرار گزینه نظامی» به مقام نخست وزیری است. شاه خود مایل بود علی امینی نخست وزیر شود که با رد پیشنهادش توسط امینی، ناگزیر ازهاری را انتخاب کرد. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در خاطراتش این انتخاب را آخرین انتخاب شاه میداند و مینویسد: «دولت نظامیان آخرین کارت شاه در این بازی است. او اصلا نمیداند که قدمهای بعدی چیست و به راستی ما هم نمیدانیم. این معجزه است اگر او بتواند تا انجام انتخابات بعدی سرپا بماند.»
دولت ازهاری، کار خود را ضعیف آغاز کرد و در ادامه با تردید در تصمیمگیری فلج شد و با حسرت به پایان رسید. در روز انتصاب ازهاری، شاه اعتبار دولت ازهاری را زیر سوال برد، چرا که در یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرد صدای انقلاب را شنیده و گفت: «انقلاب ملت ایران نمیتواند مورد تأیید من به عنوان پادشاه ایران و یک فرد ایرانی نباشد.» و متعهد شد اجازه ندهد «اشتباهات گذشته و فشار اختناق تکرار شود.» و سپس تاکید کرد که «دولت ازهاری یک دولت موقت است و او پس از تلاشهای ناموفق خود برای ایجاد یک دولت ائتلافی که بازتاب ارادهی ملی باشد، مجبور به انتصاب چنین دولتی شده است.»
شاه با این سخنان هم اعتبار دولت ازهاری را زیر سوال برد و هم تصویری ضعیف و در حال سقوط از خود و حکومتش به انقلابیون ارائه داد. شاه خود را حافظ منافع «مشروطه» نامید و گفت این وظیفه از سمت ملت به وی اهدا شده است. او البته فراموش کرده بود که پیش از آن وقعی به میراث مشروطه نمیگذاشت و خود او بود که با ایجاد اختناق و تکحزبی کردن کشور، بزرگترین ضربه را به میراث مشروطه زده بود.
بیشتر بخوانید: انتخابات نمایشی شاه پس از تاسیس حزب رستاخیز
روی کارآمدن دولت نظامی در کشور اوضاع را بحرانیتر کرد. تظاهرات و راهپیماییها افزایش یافت، اعتصابات در ادارات و کارخانهها گستردهتر شد، بازارها و مدارس تعطیل شدند، کارکنان روزنامههای کیهان و اطلاعات و کارکنان رادیو و تلویزیون اعتصاب کردند و اکثر بانکهای کشور نیز بهخاطر اعتصاب کارکنان تعطیل شدند.
ازهاری به دستور شاه و برای فرونشاندن خشم معترضان اقدام به دستگیری تعدادی از نخبگان سیاسی حکومت پهلوی، از جمله امیرعباس هویدا کرد، بلکه اعتراضات فرو بنشیند. اما این واقعه نیز تاثیری بر خشم عمومی نداشت.
انقلابیون در روزهای ۱۹ و ۲۰ آذرماه که مصادف با ایام تاسوعا و عاشورا بود تظاهراتی میلیونی به راه انداختند که در این تظاهرات میلیونی کسی کشته نشد و برخوردی با تظاهراتکنندگان صورت نگرفت. در واقع دولت بهواسطه مذاکره با آیت الله شریعتمداری خود اجازه این تظاهرات را صادر کرد. اما ازهاری در این تصمیم منحصر به فرد نقشی نداشت و این دستور شاه بود که ارتش و نیروهای مسلح برخوردی با تظاهرات نکنند چراکه تصمیمهای اصلی را در این ایام شخص شاه میگرفت، اما نهایتا به نام ازهاری تمام میشد. ازهاری در یازدهم دی ماه سال ۱۳۵۷ و پس از ۵۵ روز برکنار شد. او سیاستمداری ناکام بود و در تاریخ معاصر ایران بیش از همه چیز با ماجرای «نوار» به یادها مانده است.