رویداد۲۴ یکی از کارهای دشواری که چندان هم به چشم نمیآید خانهداریست. فردی که این کار را برعهده دارد هم باید به خود برسد و هم به دیگر اهالی خانه و کارهای آنها.
همه انسانها در تمام دنیا بهدنبال داشتن جایی امن و پر از آرامش هستند و چه جایی بهتر از خانه جایی که همه ما به آن تعلق داریم. خانه همان جاییست که پس از یک روز پرمشغله به آن پناه میبریم حتی پس از ازدواج هم خانه همچنان مامن پرآرامش و امید باقی میماند بهویژه اینکه اهالی خانه و یا دستکم کسی از ما استقبال کند و با روی خوش از ما پذیرایی کند.
در گذشته معمولا زنان خانهدار بودند و در خارج از خانه کار نمیکردند و مسئولیتهای خانه و خانهداری با آنها بود ضمن اینکه از همسر و فرزندانشان هم مراقبت میکردند و به محض ورود به خانه با روی خوش از آنها استقبال میکردند که البته اهالی خانه معمولا زحمات او را نادیده میگرفتند و خانهداری را چندان مهم نمیدانستند.
زنانی که اینگونه بودند افراد بیادعایی بودند که اهمیتی نمیدادند دیگران کار آنها را جدی نمیگیرند آنها کار خود را انجام میدادند و به وظایف خود حتی بسیار بیشاز اندازه هم عمل میکردند. کار آنها معمولا هنگامیکه به چشم میآمد که یا نبودند و یا بیمار میشدند.
دوران کنونی و با تغییر سبک زندگی زنان و مردان هر دو با هم در خارج از خانه کار میکنند و فعالیتهای اجتماعی دارند. این همراهی و مشارکت یکی از آوردههای جامعه مدرن بهشمار میرود.
البته هنوز هم هستند کسانیکه ترجیح میدهند خانهدار باشند، اما بیشتر زنان دوست دارند از خانه خارج شوند و استقلال مالی و اجتماعی داشته باشند. ازسوی دیگر تمام و هر روز در خانه ماندن و انجام کارهای تکراری اصلا کار آسانی نیست و گاه چنان خستهکننده میشود که برخی افراد را دچار افسردگی میکند.
زنانی که خانهدار هستند تنها کارهای خانه و نظافت را انجام نمیدهند بلکه مدیریت مسائل روزانه، خرید مایحتاج، رسیدگی به امورات کودکان، تربیت و آموزش آنها و هزار و یک دغدغه دیگر، باعث میشود گاهی خانمهای خانهدار دچار سردرگمی و خستگیهای مضاعف شوند. بیشک مسائل بسیاری ذهن، روح و روان زنان را در این شرایط بهعنوان زن، همسر و مادر بهخود مشغول میکند. درگیریها، گاهی عدممدیریت زمان و اولویتبندیهای نادرست باعث میشوند که کمتر بهخودشان بپردازند و بعضی اوقات دچار خودفراموشی، جامعهگریزی، اضطراب، نداشتن اعتماد به نفس، استرس و... شوند. در این مطلب به مواردی از مسائل و دغدغههای زنان خانهدار میپردازیم و تلاش میکنیم برای مدیریت آنها راهکارهایی را ارائه دهیم.
زنان خانهدار با مسائل و مشکلات زیادی روبهرو هستند که از آنها دردهای مزمن است که یکی از دلایلش درست انجام ندادن کارهای خانه است. همه ما راست یا چپ دست هستیم و براساس اینکه با کدام دست کار میکنیم یک سمت از بدنمان قویتر است و کارهایمان را هم با دست غالب انجام میدهیم.
زنان خانهدار معمولا هر روز کارهایی مانند جاروکشیدن، ظرف شستن، اتوکردن و... انجام میدهند و همانگونهکه اشاره کردیم این کارها را هم با یک دست غالب و مسلطشان انجام میدهند که به مرور زمان دچار دردهای مزمن دست و گردن و کمردرد میشوند.
به گزارش رویداد۲۴ یکی از راههایی که برای رهاشدن از دردها وجود دارد این است که کارهای خود را با دست مخالفتان انجام دهید. برای نمونه اگر میخواهید جارو بکشید و راستدست هستید از این پس این کار را با دست چپتان انجام دهید. شاید در ابتدا این کار برایتان دشوار باشد، اما کمکم سمت ضعیفتر بدنتان هم با شما آشتی میکند و قوی میشود.
حتما شما هم شنیدهاید که هرگاه به خانمهای خانهدار میگویید چرا ورزش نمیکنید میگویند ما در خانه مدام در حال کار و ورزشیم. باید بدانید ورزشکردن با انجام کارهای خانه متفاوت است. ورزش به شما روحیه بهتری میدهد و تناسب اندامتان را حفظ میکند.
زنان خانهدار مستعد افسردگیاند و یکی از کارهایی که آنها را از این بیماری دور نگه میدارد ورزش است. هنگامیکه به خود توجه میکنید احساس مهم بودن میکنید و روحیهتان بهتر میشود.
بیشتر بخوانید: ضدآفتاب خانگی بسازید
هر روز ساعتی را به نرمش و ورزشکردن اختصاص دهید و اینطور بعد از مدتی حال خوب، روحیه شاد و فعالی بهدست بیاورید. سلامتی حق و سهم شماست. با تغییر سبک زندگی و داشتن شور و هیجان، بهخودتان احساس بهتری خواهید داشت. احتمال افسردگی، دلشورههای بیدلیل و یکجانشینی با ورزش مداوم، رنگ میبازد. در نتیجه پیامی که به مغز شما مخابره خواهد شد، چیزی نیست جز اینکه من مهم و ارزشمندم.
یکی از عادات بدی که بسیاری از زنان خانهدار دارند این است که فکر میکنند همه کارها را باید خود به تنهایی انجام دهند. آنها میخواهند تمام بار سنگین زندگی و وظایف آن را خود به دوش بکشند بنابراین از دیگر اعضای خانواده کمک نمیخواهند.
البته بسیاری از آنها از مشارکتنکردن اهالی خانه گلایه میکنند، اما خود از آنها چیزی نمیخواهند و گاه کارها و وظایف آنها را هم انجام میدهند.
برخی از مردان همچنان تحتتاثیر فرهنگ گذشته و پدرسالار ایرانی هستند و خانهداری را کاری زنانه میدانند درصورتیکه این باور بهکلی نادرست است و امروز مردان بسیاری هستند که در کارهای خانه به همسرشان کمک میکنند و با این کار به تداوم زندگی و بهترشدن روحیه همسرشان توجه و کمک میکنند.
اگر باور داشته باشیم، ما آنچه را درو میکنیم که پیشتر با دست خود کاشتهایم، قدم نخست را برای حل مسئله، درست برداشتهایم. تعادلداشتن در مسئولیتپذیری ما، تقسیم عادلانه وظایف، واگذاری بهموقع مسئولیت به همسر و کودکان و پیگیری ملایم و دوستانه انجام امور واگذارشده از آنها، از راهکارهای تعاملی سالم است.
باید بدانید اگر از دیگران کاری نخواهید و خود داوطلبانه تمامی کارها را برعهده بگیرید نباید انتظار و چشمداشت این را داشته باشید که دیگران کارهایشان را انجام دهند. این خود ما هستیم که با برنامهریزی و طراحی منصفانه در تقسیم کار میتوانیم روحیه کمکرسانی و تعاون را در بطن خانه رشد بدهیم. اینطور ریشه همدلی و همراهی را در خاک حاصلخیز خانواده مستحکم میکنیم؛ ریشهای که میتواند نهال عشق را به بار بیاورد و درخت تنومند زندگی مشترک را بارور کند. مسئولیتدادن، نوعی آموزش غیرمستقیم و مؤثر است. امتحان کنید و از نتیجه شیرین این آزمون لذت ببرید.
ترسها، مقدمه شکستهای ما هستند. ترس از دستدادن، ترس کاملنبودن، نگرانیهای مداوم برای اعضای خانواده و ترسهای ریز و درشت دیگر، عامل بازدارنده و منشا بسیاری از اضطرابها و استرسهای زنان خانهدار است. اینکه مداوم نگران باشیم، آیا خانه آنطور که باید تمیز و مرتب هست یا نه؟ همهچیز سر جای خودش قرار گرفته؟ تلفنهای مداوم به همسر و کودکان برای پیگیری و از این دست جملههای وسواسگونه و اضطرابزا که کجایید؟ کی برمیگردید؟ مراقب باشید! و ترس از دستدادن که با ابراز نگرانی از بیتوجهی همسر و حساسیت در مورد روابط او شکل میگیرد ازجمله موارد وسواسهای ماست.
راهکار پیشنهادی ما نگاه واقعبینانه و غیراغراقآمیز به مسائل است. ما و اطرافیان ما بینقص نیستیم و در اصل همهچیز نسبیست. وقتی قبول کنیم که تمیزی خانه در حد طبیعی اهمیت دارد و بیش از حد آن افراط است و وقتی قبول کنیم توجه، رسیدگی و پیگیری اطرافیانمان باید در حدی باشد که استقلال عمل آنها حفظ شود، حالمان بهتر خواهد بود. درک اینکه همسر ما مشغلههای مختلف و روحیاتی متفاوت با ما دارد و قرار نیست مدام به ما ابراز احساس کند تا مطمئن شویم که عشق در رابطه ما جاری است، درک خردمندانه و روش مساعدی است که ما را از بهانهجویی و رنجیدهخاطربودنهای مبالغهآمیز دور میکند.
از خودتان بپرسید؛ اگر قرار باشد به بهای تمیز نگهداشتن خانه، خلق و خوی خودمان را آشفته کنیم و مدام به اعضای خانه تذکر بدهیم، آیا ارزشاش را دارد؟ هیچوقت همهچیز کامل و بینقص نیست. قبول این مهم باعث و بانی حال و روز شادتر ما و پذیرش واقعیتر ما در مقابله با محیط پیرامون خواهد بود
همه دوست دارند سودمند و مفید باشد و از این موضوع احساس بسیار خوبی به دست میآورند. کسانیکه این احساس را ندارند نمیتوانند اعتمادبهنفس داشته باشند و معمولا دچار افسردگی میشوند.
بازخوردهای منفی عدماعتماد بهنفس، بسیار فراوان و مخرب هستند. اختلالی که این وضعیت برای ما رقم میزند، میتواند تمام زندگی ما را تحت شعاع قرار دهد. پس باید با آن مقابله کنیم و دنبال راهکار باشیم. وقتی یاد میگیریم، میتوانیم یاد بدهیم و همچنین چیزی آموختهایم که حرفه ماست. پس انگیزه پیدا میکنیم تا در آن حرفهای شویم. داشتن یک تخصص حتی میتواند درآمدزا باشد.
به یاد داشته باشید تا خودتان استقلال نداشته باشید و خود را دوست ندارید دیگران هم این کار را انجام نمیدهند. خود را جدی بگیرید و مفید باشید. خواهید دید با این کارها حس بهتری را تجربه خواهید کرد.