رویداد۲۴ رایان حسینی: این هفته با رای اعضای هیات دولت، سردار محمد کرمی فرمانده قرارگاه قدس جنوب شرق کشور به عنوان استاندار سیستان و بلوچستان انتخاب شد و دوران پرتلاطم حسین مدرس خیابانی در این استان به پایان رسید. در شکل طبیعی انتخاب استاندار اتفاقی معمولی است که در دنیای سیاست رخ میدهد اما این بار دو موضوع مهم در میان بود؛ اول اینکه چرا مدرس خیابانی برکنار شد و دوم آنکه سردار محمد کرمی چه ویژگیهایی داشت که جایگزین او شد.
پیش از آنکه ابراهیم رئیسی به ریاست جمهوری انتخاب شود، به تمام استانهای کشور رفته بود و قولهای زیادی برای بهبود وضعیت هر استان داده بود؛ یکی از استانها، سیستان و بلوچستان بود که بخش عمده سبد رای آن معمولا برای اصلاحطلبان بود؛ با این حال در انتخابات ۱۴۰۰ وقتی تمام گزینهها به نفع رئیسی حذف شدند، افراد ذینفود و ریشسفیدان سیستان و بلوچستان نیز از رئیسی حمایت کردند تا مگر با این حمایت، در وضعیت این استان تغییری ایجاد شود؛ حتی این وعده داده شد که برای دو استان سیستان و بلوچستان و خوزستان، استاندار ویژه منصوب خواهد شد که به شکلی متمایز از هر استانی در کشور به آنها رسیدگی شود. ابتدا حتی بحثهایی بود که چهرههایی همچون محسن رضایی و سعید محمد به عنوان استاندار منصوب شوند؛ با این حال نه تنها چنین نشد که معمولیترین استاندارها به این مناطق رفتند؛ از جمله اینکه صادق خلیلیان به خوزستان رفت که از همان ابتدا انتقادهایی بسیاری به او وجود داشت و حسین مدرس خیابانی هم به سیستان و بلوچستان رفت و این انتخاب نه تنها صدای اهالی استان، که صدای حامیان دولت را هم درآورد.
در حالی که در عمده استانهای کشور، استاندارن نظامی و فرماندهان سپاه منصوب شدند، استان سیستان و بلوچستان از معدود استانهایی بود که یک فرد اقتصادی متصدی اداره آن شد. ظاهرا بنای دولت در انتخاب مدرس خیابانی این بود که با حضور یک گزینه اقتصادی، برنامه توسعه در استان بیشتر تقویت شود و دیگر مشکلات موجود در استان از مسیر «اقتصاد» حل شود، اما دو مشکل بزرگ وجود داشت: اول اینکه نه مدرس خیابانی این کاره بود و سابقه او نیز نشان میداد در دههها دوره مدیریتش اتفاق و تصمیم خاصی به نام او ثبت نشده که بتوان او را «نماد تحول» نامید.
مشکل دوم درباره مدرس خیابانی این بود که او علاوه بر «نداشتن ابتکار خاص در رزومهاش»، وصله ناجور مجمع استانداران نیز محسوب میشد؛ چنانکه او از یکسو بازمانده دولت روحانی در دولت سوپراصولگرای رئیسی بود و از سوی دیگر «نظامی» هم نبود. در شرایطی که استان سیستان و بلوچستان در ملتهبترین دوره خود به سر میبرد، تغییر استاندار طبیعیترین تصمیم بود؛ تصمیمی که از یک ماه گذشته بحث آن مطرح بود اما به دلیل عدم انتخاب جایگزین مناسب به تعویق افتاده بود.
انتخاب سردار محمد کرمی به جای مدرس خیابانی در حقیقت دو هدف عمده را دنبال میکرد؛ اول اینکه گزینهای انتخاب شود که همچون عمده استانداران نظامی باشد تا با هماهنگی بیشتر با نهادهای نظامی، برخورد با اعتراضات سیستان و بلوچستان سادهتر انجام شود و دوم اینکه در عین نظامی بودن، چیزهایی از توسعه و اقتصاد هم بداند. برای گزینه دوم هم سابقه فرماندهی قرارگاه قدس جنوب شرق نیروی زمینی سپاه کافی بود؛ چه اینکه این قرارگاه پیش از این چند پروژه اقتصادی اجرا کرده بود. برای دولت رئیسی هم اجرای سه چهار پروژه همچون «ساخت شهرک سلامت» و «پخش کیسه آرد بین محرومان» و ... کافی است تا تصور کند گزینهای کاربلد و متخصص انتخاب کرده است؛ چنانچه با همین رزومه در حکم سردار محمد کرمی گفته شده «با بهرهگیری از ظرفیتهای متنوع انسانی سیستان و بلوچستان و با همراهی همه قشرها، اقوام و مذاهب همت خود را بر حل مشکلات اقتصادی قرار دهید ... تا با مشارکت عمومی و گسترش و رونق فعالیتهای اقتصادی شاهد نشاط و پیشرفت هر چه بیشتر سیستان و بلوچستان باشیم.»
به گزارش رویداد۲۴ احتمالا تنها استانی که بخش عمدهای از مردم هر جمعه منتظرند تا ببینند چه اتفاقی در انجا رخ خواهد داد، سیستان و بلوچستان باشد. پس از حاشیههایی که بر سر شایعه تجاوز به یک دختر در چابهار رخ داد، در استان سیستان و بلوچستان اعتراضاتی آغاز شد؛ اعتراضاتی که تقریبا دو روز پیش از ماجرای درگذشت مهسا امینی در گشت ارشاد بود و به یکی از حوادث تلخ در کشور منجر شد؛ حادثهای که طی آن از یک پاسگاه کلانتری مردم معترضان به رگبار بسته شدند و آنگونه که حجت الاسلام علی اکبری نماینده رهبری روایت کرده بود حتی کسانی تیر خورده بودند که در تجمعات نبودند و در صحن مسجد حضور داشتند.
ماجرای کشتار در سیستان و بلوچستان در نماز جمعه اهل سنت زاهدان به امامت مولوی عبدالحمید بازتاب زیادی داشت و در آن نماز جمعه تندترین انتقادات به حاکمیت مطرح شد و اعتراضات در منطقه نیز به اعتراضات مردمی سراسر کشور پیوند خورد و به این ترتیب هر هفته روز جمعه در زاهدان و برخی شهرهای دیگر در سیستان و بلوچستان، راهپمیاییهایی صورت میگیرد که تندترین شعارها در آن سر داده میشود.
مدرس خیابانی در کنترل وضعیت موجود توان کافی نداشت و احتمالا مهمترین ضعف او، عدم هماهنگی با نیروهای نظامی و امنیتی بود؛ آنچنانکه نیروهای نظامی از جمله سپاه در منطقه ایدههایی دارند و طبیعی است که با ایدههای یک فرد اقتصادی همسویی نداشته باشد؛ از منظر میتوان گفت که پس از آغاز اعتراضات در استان سیستان و بلوچستان، مدرس خیابانی توسط نیروهای امنیتی فقط تحمل شده است و آنها هر لحظه منتظر برکناری او بودند.
بیشتر بخوانید: حضور نظامیان در وزارت کشور دولت رئیسی چه پیامی دارد؟
سردار محمد کرمی پیش از آنکه به عنوان استاندار سیستان و بلوچستان منصوب شود، فرمانده پیشین دانشگاه علوم و فنون نظامی امیرالمومنین و همچنین فرمانده قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه جنوب شرق کشور بوده است. نکته مهم درباره سردار کرمی این است که یک تفاوت ویژه با دیگر استانداران نظامی دارد؛ سایر همتایان او «سرتیپ دوم» هستند اما او یک ستاره هم کنار درجه سرداری خود دارد و به لحاظ درجهبندی نظامی همتراز سردار احمد وحیدی وزیر کشور است. این یعنی یک نظامی تمامعیار برای مدیریت استان سیستان و بلوچستان انتخاب شده است.
اما درباره قرارگاه قدس و یگان نظامی سردار کرمی، این نکته قابل توجه است که این قرارگاه از قرارگاههای دهگانه نیروی زمینی سپاه است که دو استان کرمان و سیستان و بلوچستان را زیر نظر دارد و لشکر ۴۱ ثارالله کرمان و تیپ ۱۱۰ سلمان سیستان و بلوچستان از مهمترین یگانهای آن به شمار میروند و فرماندهی آن برعهده کرمی بوده است. در حقیقت تصمیمگیر اصلی در دو این استان قرارگاه قدس است که در مواردی حتی به عنوان نیروی مهمتر از فرماندهی انتظامی فعالیت میکرده است. با این وصف میتوان گفت وقتی به صورت غیررسمی همه کاره استان قرارگاه قدس بوده، با انتخاب سردار کرمی به این رویکرد وجهه رسمی داده شده است.
اگر مجموعه مصاحبهها و سخنرانیهای بیشمار سردار کرمی در مدت اخیر را هم مرور کنیم، متوجه میشویم که عمده اظهارات او در مواردی بوده که اساسا وظیفه یک نیروی نظامی نیست و ابعاد آن سخنان تقریبا همه حوزههای فرهنگی، اقتصادی، امنیتی، سیاسی و اجتماعی و حتی عمرانی را در برمیگرفته است. در حالی که استان سیستان و بلوچستان درگیر مشکل اعتراضات و ناآرامیها بود، این سردار محمد کرمی بود که به جای مدرس خیابانی مصاحبه میکرد و از وضعیت استان سخن میگفت. حتی در مسائل بهداشت و درمان، این وزیر بهداشت یا رئیس دانشگاه علوم پزشکی استان نبود که نظر میداد، بلکه این سردار کرمی بود که درباره نیازهای بهداشتی و ساخت شهرک سلامت و بیمارستان صحرایی و حضور کادر درمانی سپاه در استان و ... اظهار نظر میکرد. اگر استان مشکل زیرساختهای ورزشی داشت، مدیرکل ترتبیت بدنی استان و حمید سجادی وزیر ورزش دخالتی نداشتند، بلکه سردار محمد کرمی باز هم در میانه بود تا درباره سرانه ورزشی و ورزشگاههای منطقه سخن بگوید و از طرحهای ورزشی سپاه سخن بگوید. در موضوعات اقتصادی باز هم مدرس خیابانی کارهای نبود و طرحها و وعدههای معیشتی و اقتصادی همچون «امنیت غذایی» و «توزیع بستههای معیشتی» و از زبان کرمی بیان میشد.
یکی از کلیدواژههای مصاحبههای سردار کرمی، موضوع اقلیتها اقوام بود که یک جستجوی ساده در گوگل نشان میدهد میزان سخنرانیهای او در این زمینه چقدر بوده است. احتمالا اگر مصاحبههای دستیار اقوام و اقلیتهای رئیسی را بشماریم، به تعداد اظهارنظرهای سردار کرمی نخواهد شد.
سردار کرمی تا کنون استاندار در سایه سیستان و بلوچستان بوده و بدون اغراق تصمیمی در استان بدون نظر او گرفته نمیشده است. او اکنون به صورت رسمی به عنوان استاندار منصوب شده و اگر تا کنون مسئول تصمیمات و اقدامات او، استاندار بوده، از این بعد مسئولیت تصمیماتش با خودش و نهاد نظامی اوست. آیا این سردار خواهد توانست آرامش را به سیستان و بلوچستان بازگرداند یا راه حل نظامی و سرکوب را انتخاب خواهد کرد؟ این سوالی است که برای پاسخ به آن فقط تا جمعه و پس از خطبههای مولوی عبدالحمید باید صبر کرد.
باید به خانم دکتر اعتماد وبهاء اختیار داده بشود چون خانم دکتر ریگی مدیری برتر وسیاستمداری قهار و افتخارش به توسعه است کارامد درخشان شان وجهان بینی شان را کمتر کسی دارند