رویداد۲۴ آیا صدای کوچکی که در سر شما وجود دارد به شما آسیب وارد کرده است؟ این صدایی است که همیشه درباره آنچه شما فکر میکنید نظر قوی خود را ارائه میدهد. این همان چیزی است که زندگی شما را روایت و تعریف میکند که چگونه باید دید مثبتی به زندگی داشته باشید. با این حال، حتی صدای درونی شما هم زمانی که به خودتان چیزهای سمی میگوید، باید او را نادیده بگیرید و به جای آن بر روی خودگویی مثبت تمرکز کنید.
۶ عبارتی را که هرگز نباید به خودتان بگویید به اشتراک میگذاریم:
. من همیشه کارهای احمقانه انجام میدهم
حتی باهوشترین افراد هم اشتباه میکنند. البته، هر عملی بازتابی دارد، اما این بدان معنا نیست که اجازه دهید آن اضطراب بر توانایی شما برای انجام درست کارها مسلط شود. نکته کلیدی در اینجا این است که از اشتباهات خود درس بگیرید و پیشرفت کنید، نه اینکه خودتان را خراب کنید و چیزهایی از این قبیل به خودتان بگویید.
. من همیشه شکست میخورم
شکست بخشی از زندگی است و تا زمانی که میدانید چگونه دوباره به پا میشوید نباید مهم باشد. پذیرش شکست یکی از سمیترین راههای تفکر است. همانطور که ممکن است کلیشهای به نظر برسد، نکته کلیدی این است که هرگز تسلیم نشوید و تا زمانی که موفق شوید به تلاش ادامه دهید.
. هیچ کس واقعاً به من اهمیت نمیدهد
در حالی که گاهی اوقات احساس غمگینی یا تنهایی برای شما عادی است، نباید ایجاد افکاری مانند «هیچ کس واقعاً به من اهمیتی نمیدهد». نباید بر روی نحوه درک شما از همه چیز در اطراف، تفاوت ایجاد میکند؛ بنابراین از لحظهای که فکر میکنید هیچ کس به شما اهمیت نمیدهد، شروع به راندن مردم میکنید. ممکن است افراد زیادی در زندگی شما وجود داشته باشند که به شما اهمیت میدهند، تنها کاری که باید انجام دهید این است که با آنها صحبت کنید.
. من نباید حرف بزنم
آیا فکر میکنید که مردم از صحبت کردن شما خوششان نمیآید؟ آیا احساس میکنید هر بار که صحبت میکنید مورد قضاوت قرار میگیرید؟ اول از همه، اطرافیان شما نباید این احساس را در شما ایجاد کنند و اگر چنین کردند، به گروه بهتری از افراد در اطراف خود نیاز دارید. با این حال، صحبت کردن مهمترین بخش انتقال ایدههای خود به افراد دیگر و وفادار ماندن به خودتان است. پس هرگز به خود شک نکنید و از بیان عقیده خود عقب نشینی نکنید.
. آیا واقعا ارزش اینگونه زندگی کردن را دارد؟
آیا اخیراً احساس غمگینی کرده اید؟ در حالی که برخی از لحظات غم و اندوه میگذرد، برخی بیشتر از آنچه فکر میکردید طول میکشد و این چیزی است که به عنوان افسردگی بالینی شناخته میشود. (اگر افکاری مانند "آیا این زندگی ارزش زیستن دارد؟ " "اگر من رفته باشم بهتر است. " را تجربه کنید!) هیچ مشکلی آنقدر بزرگ نیست که نتوان آن را حل کرد. صحبت با عزیزانتان یا یک متخصص خبره میتواند کمک کننده باشد.
. من هیچ امیدی ندارم!
احساس ناامیدی، درماندگی، خلق و خوی غمگین، خودآزاری، تحریک پذیری و نداشتن انگیزه از علائم افسردگی بالینی است. سایر علائم جسمی این بیماری شامل بی خوابی، بی اشتهایی، خستگی و کاهش میل جنسی است. شناخت این علائم میتواند به شما کمک کند به موقع از کمک حرفهای بهرهمند شوید. دکتر توضیح میدهد که فرد در غیر این صورت، در مبارزه با این افکار و احساسات گم میشود، روحیه خود را تضعیف میکند و صدمه میبیند و نمیداند با آن چه کند.