رویداد۲۴ هیرش سعیدیان- سید صولت مرتضوی باباحیدری از وزرای مرفه کابینه سیزدهم، نمونه کاملی از حصیر به عرش رسیدن است، اولین شغل او ریاست بسیج روستای باباحیدر در چهارمحال و بختیاری بود. به گفته همشهریهایش بسیار ندار و دچار «فقر» بود. وضعیت وی پس از استخدام به عنوان کارمند دفتری فرمانداری فارسان، تغییر کرد و به تدریج مدارج ترقی را طی نمود، در نهایت وی از سوی مصطفی محمد نجار به عنوان رئیس ستاد انتخابات کشور منصوب شد، در مشهد به دلیل مدرک تحصیلیاش (لیسانس الهیات) در ابتدا برای پست شهرداری مشهد، تایید نشد و در نهایت به عنوان وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی کابینه ابراهیم رئیسی منصوب گردید.
پسرانش تقریباً هر جا او سمتی داشته، یک شرکت اقماری تاسیس کردهاند. برای نمونه با توجه به حضور مرتضوی در خراسان و آستان قدس رضوی، پسرش سید قدیر شرکت سیمین پروتئین را تاسیس کرد. پس از حضور سید صولت در سازمان املاک و اموال بنیاد مستضعفان که یکی از کارهایش فروش اموال و خودروهای سازمان بود، فرزندش شرکت زرین کوب آسیا را تاسیس کرد که زمینه فعالیت اصلیاش خرید خودروهای فرسوده است. در حال حاضر سید قدیر در محل کار سابق پدرش (سازمان اموال و املاک بنیاد مستضعفان) پست مدیریتی گرفته است و محمد رحیم مرتضوی نیز به عنوان شهردار منطقه ۹ تهران منصوب شده است. یکی از نزدیکانش در برابر اتهام انتصاب رانتی این دو، فرزند وزیر کار را «نخبه» عنوان کرد.
وزیر کار اخیراً اظهار کرد که بحمدالله چیزی به اسم فقر مطلق در جمهوری اسلامی وجود ندارد و اگر مورد «خیلی نادر و شاذی» هم باشد، از چشم سازمانهای حمایتی مانند کمیته امداد پنهان مانده است.
حمید حاج اسماعیلی پژوهشگر حوزه کار و فقر در گفتگو با آفتابنیوز گفت: بر اساس قانون، رفع فقر مطلق جزء وظایف محوری دولت است، یکی از معیارهای هرساله تعیین حقوق و دستمزد نیز تعیین خط فقر است. باید اذعان کرد که پیش از انقلاب سازمانهای حمایتگری مانند کمیته امداد برای حمایت از فقرا وجود نداشت و این را باید یک مورد مثبت در نظر گرفت، اما پس از انقلاب روند اقتصاد کشور و به سمت و سوی رفت که به تشدید فقر عمومی منتهی شد. خود کمیته امداد حضرت امام و بهزیستی بارها در دولت قبل و در روزهای ابتدایی این دولت نیز اعلام کردند که افرادی که به آنها مراجعه میکنند ۵ یا ۶ برابر شدهاند.
بر اساس آمارهای اعلام شده از مراجع رسمی افراد مراجعهکننده به نهادهای حمایتگری مانند کمیته امداد امام خمینی و بهزیستی به ۳۰ میلیون نفر رسیده است. با توجه به جمعیت هشتاد و چند میلیون نفری کشور این آمار بالای است. آمارهای مختلف از جمله محاسبات سطح درآمد و حقوق و دستمزد دهکهای پایین درآمدی نیز تایید میکند که حداقل یک سوم جمعیت کشور دچار فقر مطلق هستند. به دلیل شرایط صعودی تورم خود دولت اعلام کرد که قریب ۶۰ میلیون نفر در کشور محتاج دریافت یارانه بنزین و انرژی هستند. ۷۴ میلیون نفر نیز یارانه بگیر در ایران وجود دارد.
بیشتربخوانید: قدرت خرید مردم در سال آینده ۳۰ درصد کمتر خواهد شد/ جمعیت زیر خط فقر در سال ۱۴۰۲ افزایش مییابد
وی افزود: آقای مرتضوی وزیر محترم کار مدعی است که فقر مطلق در کشور نداریم، باید از ایشان پرسید که نرخ ارزاق و قوت غالب مردم و سرپناه و پوشاک حداقلی را چگونه محاسبه کرده اند. پیش از این کمیته امداد تنها به اندازه خرید یک کیسه آرد به مددجویانش هزینه پرداخت میکرد، اگر این مبلغ اکنون اندکی افزایش یافته به خاطر رفع فقر نیست، بلکه تورم بالا این افزایش را رقم زده است.
در حال حاضر هر انسان باید روزانه ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ کالری انرژی دریافت کند، در این سرمای جانسوز جانپناهی داشته باشد و پوشاک و برخی نیازهای بهداشتی و حداقلی را بتواند تامین کند، آیا با توجه به حقوق و دستمزد پرداخت شده، این امکان برای همگان میسور است؟ پاسخ این است که خیر. تورم افسارگسیخته و فشار اقتصادی چنان دهکهای درآمدی پایین را در منگنه قرار داده که توصیفش نیز دردناک است. هم اکنون اگر یک کارگر مجرد در کارگاهی کار کند که به قوانین و ضوابط کار پایبند باشد، و قانون را محترم شمارد، ۴ میلیون و ۱۳۳ هزار تومان حقوق خواهد گرفت، اگر کارگاه ۸۵۰ هزار تومان بن خواربار و ۶۵۰ هزار تومان بن مسکن را نیز به او بپردازد، این دریافتی به ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان میرسد. ۷ درصد هم از کارگر بابت ارسال حق بیمه کسر میشود.
البته بسیاری از کارگاهها این دو را پرداخت نمیکنند، در شهری مانند تهران بسیار بعید است که بتوان با ۳ میلیون تومان یک اتاق کرایه کرد و کف اجاره را باید ۴ تا ۵ میلیون در نظر گرفت، در چنین شرایطی این فرد شاغل چگونه باید احتیاجات خود را تامین کند؟ ما البته همیشه سعی داریم که به آمارهای دولتی تکیه کنیم، بر اساس آمارهای خود وزارت رفاه خط فقر مطلق قریب ۱۵ میلیون تومان است، البته موسسات پژوهشی و اقتصاددانان این عدد را برای یک خانوار ۳/۳ نفری در تهران ۲۰ میلیون تومان برآورد کردهاند. نهادی مانند مرکز پژوهشهای مجلس نیز بر رقم ۲۰ میلیون تاکید کرده است. این در حالی است که کارگر شاغل در این خانواده اگر متعهل باشد و به شرط آنکه ۷۲۰ روز بیمه تامین اجتماعی نیز داشته باشد به ازای هر فرزند چیزی حدود ۴۰۰ هزار تومان دریافت میکند که حقوقش را به قریب ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان افزایش میدهد، آیا خود آقای مرتضوی میتواند با این حقوق و با دو فرزند و همسر در تهران زندگی کند و بگوید دچار فقر مطلق نیستم؟
حاج اسماعیلی گفت: در میان چندین میلیون بازنشسته کشور، افرادی را داریم که با شرایط غیرمتعارف و مثلاً ۲۰ روز کار بازنشسته شدهاند و حقوق کمتر از ۵ میلیون دریافت میکنند. بیش از ۶۰ درصد بازنشستگان کشور حداقلیبگیر هستند که یعنی دریافتی آنها حدود ۶ میلیون تومان است. بسیاری از کارگران نیز از چتر حمایت بیمه و قرارداد کار برخوردار نیستند و ممکن است درآمدی بسیار کمتر از این داشته باشند، ۷۰ درصد جمعیت کشور دچار فقر مطلق یا نسبی هستند. برای تعریف فقر مطلق یا نسبی شاخصهای جهانی وجود دارد که وزیر کار میتواند به آنها مراجعه نمایید. فقر نسبی یعنی توان تامین حداقلها به علاوه یک سفر حداقلی و امکانات آموزشی پایه. البته مدیرانی که حداقل حقوق آنها ۴۰ تا ۵۰ میلیون تومان است، خیلی طبیعی است که از حال فقرا بیاطلاع باشند و درد یک پدر خانواده را که ماهانه ۶ یا ۷ میلیون حقوق میگیرد را نفهمند.