پس از شهادت امام حسین(ع) بحث ها و پرسش های بسیاری تاکنون
مطرح شده است. برخی پرسش های جدی مخالفان به شرح زیر است:
پرسش هایی که مخالفان اربعین مطرح می کنند
۱. آیا اهل بیت امام حسین(ع) در همان اولین اربعین در سال 61 هجری
بر سر تربت سیدالشهدا حاضر شده اند؟ یا نه در اربعین دیگری بوده است؟
۲. آیا اساساً اسرای اهل بیت(ع) در راه بازگشت از شام به مدینه، از کربلا هم گذشته اند یا نه؟
۳. آیا جابر بن عبدالله انصاری و عطیه، در همان اربعین نخست، قبر امام
حسین(ع) را زیارت کرده اند؟ و آیا از نظر مسافت و فاصله زمانی چنین چیزی
امکان دارد؟
۴. آیا از نظر تاریخی، برخورد اهل بیت(ع) با جابر
بن عبدالله در کربلا صورت گرفته است؟ و اولین زائر قبر امام حسین(ع) در
اربعین، جابر بوده است یا اهل بیت(ع)؟
۵. منابع تاریخی در این
مورد چه نگاشته اند و کدام نظر صحیح است؟ چرا حضور اهل بیت(ع) در کربلا، در
بسیاری از منابع ذکر نشده است؟
۶. آیا از نظر امکان وقوع، ممکن
است که در فاصله زمانی چهل روز، کاروان اهل بیت با آن همه زن و کودک، که
به صورت اسیر برده می شدند، از کربلا به کوفه و پس از چند روز از کوفه به
شام بروند و پس از مدتی که در دمشق اقامت داشتند، دوباره این مسیر طولانی
را به کربلا بازگردند؟
این پرسش ها سبب شده تا محققان درباره این موضوع، پژوهش های تاریخی انجام دهند. برخی معتقدند که اهل بیت(ع) در همان اربعین به کربلا بازگشتند و برخی نیز آن را عملی نمی دانند.
دلائل شهید شهید مطهری در مخالفت با واقعه اربعین
درباره زيارت كاروان اسراي اهل بيت ـ عليهم السلام ـ از مرقد شهيدان كربلا در اولين اربعين سخنان بسياري گفته شده، برخي از محققين معتقدند كه كاروان اسيران در راه بازگشت به مدينه از كربلا عبور كرده و به زيارت شهيدان رفتند ولي برخي معتقدند چنين چيزي امكان ندارد بلكه اسراي اهل بيت ـ عليهم السلام ـ در اولين اربعين به زيارت نرسيدند و ملاقات با جابر صحت ندارد. اين مسئله نيز يكي از مسائل مورد اختلاف بين محققين است.
مرحوم محدث نوري صاحب مستدرك در كتاب لؤلؤ و مرجان اين قضيه را با دلايل و شواهدي بعيد دانسته و رد كرده است.
1- اصلا راه شام از کربلا نیست
شهید مطهری درباره اربعین میگوید: اصلاً راه شام از کربلا نیست و چنین قضیهای غلط است که به کربلا آمدند و اهلبیت با جابر ملاقات کردند و اربعین تحریف شده است.
2- دروغی که جامعه ایرانی پذیرفته است
شهيد مطهري هم كه در نوشتن كتاب حماسهي حسيني و برخي از آثارش مقداري از مرحوم محدث و كتابش تاثير پذير بوده است، آن را رد كرده است و يكي از دروغ هائي دانسته كه جامعه مرده آنرا پذيرفته و همين مطلب را يكي از دلائل بر مرده بودن جامعه آنروز ايران دانسته است.
3- در هیچ کتاب معتبری وجود ندارد
شهید مطهری در سخنرانی روز اربعين خود می گوید: «يك جريان ساختگي كه در هيچ كتاب معتبري وجود ندارد و تنها در يك كتاب وجود دارد كه آن كتاب به اتفاق تمام ارباب مقاتل معتبر نيست ... ولي هيچكدام از مورخين و محدثين و مقتل نويسان اسلام اين را ننوشتهاند بلكه تكذيب كردهاند و عقل هم آن را تكذيب ميكند.»
اين دو محقق بزرگ جهان تشيع بدين ترتيب وقوع اين اتفاق تاريخي را انكار كردهاند.
پاسخ موافقان اربعین به شهید مطهری:
موافقان در مخالفت با نظر شهید مطهری می گویند:
از نظر عاطفي و عقلي اصلاً بعيد نيست كه انسان بعد از از دست دادن عزيزانش به هر نحوي كه ممكن باشد براي تسلي خاطر و تسكين آلام روحي بر سر مزار او برود و در آنجا عزاداري كند! عقل چگونه با چنين چيزي مخالف بوده و آنرا تكذيب ميكند.
بانويي مثل زينب كه محبوبترين فرد خاندانش(برادرش حسين) و ساير برادران و فرزندان و برادر زادگان را از دست بدهد و خودش به اسارت برده شود و در راه بازگشت به مزار آنها نرود، امام زينالعابدين ـ عليه السلام ـ امام معصوم كه از هر لحاظ در كمال و در اوج عواطف انساني و عظمت معنوي مزار عزيزانش را زيارت نكند و فرزندان و خاندان پدرش را براي وداع به كربلا نبرد! اتفاقا اگر نرفته باشد، جاي بسي تعجب است و از نظر عقلي رجحان با رفتن اسراء به كربلاست و نرفتن مورد مذمت عقل است! چون مسيري كه اسراء را از كربلا به سوي شام آوردند از همان مسير ممكن است اسراء از شام به كربلا برگردند در هر صورت شهر مدينه بعد از سرزمين كربلاست و كربلا در بين راه سوريه كنوني(شام) و كشور عراق واقع است و از نظر عقلي هيچ استبعاد و مانعي وجود ندارد و از محالات نيست كه خاندان امام حسين ـ عليه السلام ـ در راه بازگشت به مدينه در اولين فرصت به زيارت قبور مطهر شهيدان رفته باشند.
دلیل دیگر شهید مطهری برای رد واقعه اربعین
يكي از دلائل شهيد مطهري اين است كه هيچ يك از مقتل نويسان و مورخان اسلامي اين واقعه را ذكر ننمودهاند. مطهری در کتاب حماسه حسینی می نویسد:
«... هيچكدام از مورخين و محدثين و مقتل نويسان اسلام اين را ننوشتهاند بلكه تكذيب كردهاند و عقل هم آن را تكذيب ميكند.»
هفت اشکالی که محدث نوری و شهید مطهری به اربعین وارد می دانند
محدث نوری از جمله کسانی است که بازگشت اهل بیت(ع) را در همان اربعین بعید شمرده است. اگرچه شهید قاضی طباطبایی(ره) به اشکالات هفت گانه مرحوم نوری پاسخ داده است. اشکالات از این قرار است:
اشکال اول: عدم تناسب زمان چهل روز، با حادثه رفتن به شام و برگشت به کربلا؛
اشکال دوم: سکوت منابع کهن تاریخی درباره بازگشت آنان به کربلا؛
اشکال سوم: حرکت اهل بیت از شام به سوی مدینه و رسیدن آنان به مدینه در بیستم صفر؛
اشکال چهارم: سکوت برخی منابع تاریخی کهن از دیدار اهل بیت با جابر در کربلا؛
اشکال پنجم: مسافت طولانی بین شام و کربلا و منازل متعدد و حوادث میان راه؛
اشکال ششم: این که در منابع مختلف، جابر بن عبدالله انصاری را اولین زائر اربعین شمرده اند، نه اهل بیت پیامبر را؛
اشکال هفتم: این که کربلا در مسیر شام به مدینه نیست و قدر مشترکی هم بین این دو مسیر (کربلا به مدینه) وجود ندارد.
چهره ها و محققان مخالف و موافق اربعین
در پایان لازم است اشاره کنیم که علامه مجلسی در «بحار الانوار»، محدث نوری در «لؤلؤ و مرجان»، شیخ عباس قمی در «منتهی الآمال» و مرحوم شعرانی در «ترجمه نفس المهموم» و .... از جمله مخالفان واقعه اربعین هستند.
از معاصران هم مرحوم محمدابراهیم آیتی، دکتر سید جعفر شهیدی و شهید مطهری، ورود اهل بیت به کربلا را در نخستین اربعین نپذیرفته اند.
اما کسانی همچون ابن نما حلّی (645 ق) در «مثیر الاحزان»، سید بن طاووس در «لهوف» و شیخ مفید معتقدند که اهل بیت(ع) در همان نخستین اربعین به کربلا آمده اند. ابوریحان بیرونی، ملاحسین کاشفی و شیخ بهایی نیز بر این نظرند.
منابع و ماخد علمی و تاریخی برای مطالعه بیشتر:
[1] اقبال الأعمال، ص 589. [2] مصباح المتهجد، ص 730. [3] ر. ک: سنن ترمذي، ج 5، ص 657؛ المعجم الکبير، ج 23، ص 373، ح 882؛ تاريخ دمشق (ترجمة الامام الحسين عليهالسلام)، ص 388؛ کفاية الطالب، ص 433؛ اسد الغابة، ج 1، ص 22؛ الخصائص الکبري، ج 2، ص 126؛ البداية و النهاية، ج 8، ص 202؛ سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 316؛ الصواعق المحرقه، ص 294؛ تهذيب الکمال، ج 2، ص 439؛ مقتل الخوارزمي، ج 2، ص 96؛ ذخائر العقبي، ص 148؛ نظم درر السمطين، ص 217؛ جواهر المطالب، ج 2، ص 298؛ امالي شيخ صدوق، ص 202. [4] امالي شيخ طوسي، ص 315، مجلس 11، ح 640. [5] المعجم الکبير (طبراني)، ج 3، ص 114، ح 2817؛ کفاية الطالب، ص 426؛ مقتل الخوارزمي، ج 1، ص 162؛ تهذيب الکمال، ج 6، ص 408؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 189؛ الصواعق المحرقة، ص 292؛ تهذيب التهذيب، ج 2، ص 346؛ ذخائر العقبي، ص 146؛ الخصائص الکبري، ج 2، ص 125؛ الکامل في التاريخ، ج 4، ص 93؛ الارشاد، ج 2، ص 130؛ دلائل الامامة، ص 180؛ اعلام الوري، ص 217؛ روضة الواعظين، ج 1، ص 193؛ نظم درر السمطين، ص 215. [6] ر. ک: الرکب الحسيني في الشام و منها الي المدينة المنورة، ص 373. [7] بحارالأنوار، ج 101، ص 334. [8] منتهي الآمال، ص 525 - 524. [9] بررسي تاريخي عاشورا، ص 148. [10] حماسهي حسيني، ج 1، ص 30. [11] مثير الأحزان، ص 107. [12] توضيح المقاصد، ص 6. [13] تسلية المجالس، ج 2، ص 458. [14] جلاء العيون، ص 450. [15] ينابيع المودة، ج 3، ص 92.