رویداد۲۴ سعید شمس: سیدمحمدعلی ایازی قرآنپژوه و استاد دانشکدهٔ حقوق، الهیات و علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفتوگو با رویداد۲۴ میگوید: اگر بخواهیم آرمانهای انقلاب ۵۷ را بررسی کنیم، یکی از راهها این است که شعارهای اصلی را بررسی کنیم. یعنی شعارهای نظام بیانگر آرمانهایی است که با حکومت پهلوی مبارزه کرده و انقلاب کردند. تحقیقات میدانی نشان میدهد، در میان مردم «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» شعار اصلی انقلابیون و جامعه بود. حالا با بررسی این سه شعار میتوانیم به تشخیصی صحیح و واقع بینانه از سرنوشت آرمانهای انقلاب برسیم.
او میگوید: آزادی به این معنی است که حکومت باید اراده و رای مردم را جدی بگیرد و از آنجایی که انتخابات دوران پهلوی انتخابات فرمایشی بود و مردم لاجرم باید به افراد تعیینشده از سوی سلطنت راًی میدادند، روندی پیش آمده بود که منجر به انتخابات «بلهقربانگو»ها میشد. طبیعی بود وقتی شرایط این باشد، مردمی که میخواستند اعتراض کنند و بیانیه بنویسند هم محدود میشدند و در کنار سانسور، شکنجه و زندان را متحمل میشدند. به همین دلیل مردم تصمیم به انقلاب گرفتند تا حق بیان و تعیین سرنوشت از طریق انتخابات آزاد را داشته باشند.
او میگوید: دومین مطالبه و دغدغه مردم «استقلال» بود. استقلال به این معنی که با هیچ کشوری جدل و دعوا نداریم، اما خودمان باید تصمیمگیرنده باشیم و کشورهای دیگر اجازه و فرصت دخالت نداشته باشند. قبل از انقلاب وابستگی به غرب خطا بود و الان هم وابستگی به شرق خلاف است زیرا استقلال را زیر سوال میبرد. در حقیقت این سوال پیش میآید که این چه استقلالی است که فقط به شرق توجه میشود و با کل جهان رابطه برقرار نمیشود؟ یعنی نگاه ۱۰۰ درصدی به شرق، استقلال را زیر سوال میبرد. درباره اسلامیت هم به صراحت آمده است که قوانین، احکام و همچنین رفتارها باید بر اساس بایدها و نبایدهای اسلام باشد. نه اینکه رفتار و تصمیمها با نظر و برداشت یک گروه خاص از تاًکیدات اسلام باشد.
رسول منتحبنیا: نخبگان و عقلا خانهنشین شدهاند/ به هر کس بیشتر چاپلوسی کند مقام بهتری میدهند
ایازی ادامه داد: متاًسفانه اکنون استقلال و آزادی تحتالشعاع قرار گرفته و گاه فراموش میکنیم مبنای ما اسلامیت است. یعنی وقتی به اعتراضِ مردم با برخوردهای خشن و رادیکال واکنش نشان داده میشود، چطور میتوانیم ادعای برقراری آزادی داشته باشیم؟ یا بازداشت به جرم نوشتن کتاب را چطور میتوان در چارچوب آزادی بگذاریم.
او میگوید: با ابزار نظارت استصوابی سلیقههایی که با نظر حاکمیت متفاوت هستند، از انتخابات محروم شده و بخش کثیری از مردم نمیتوانند به کاندیدادی مورد تایید و نزدیک به خودشان راًی بدهند؛ نتیجه اینکه از صندوق رای فقط افراد همسلیقه با حاکمیت بیرون میآیند؛ خب این یعنی جمهوریت در این کشور به حاشیه رفته و کارایی خود را از دست داده است.
ایازی میگوید: اسلام، خواهان عقلانیت و واقعبینی و عدالت است اما شما بگویید اینکه حقوق مردم، آزادی مردم، آرامش و البته رفاه مردم نادیده گرفته میشود اما یک تار موی زنان مصیبت میشود، با کدام عقلانیت و عدالت همخوانی دارد؟ این یعنی اسلام ظاهری! اسلام ظاهری باعث میشود حساسیتها به فساد، رانت، فقر و گرسنگی کم شود و در نتیجه مردم روز به روز بیشتر به «چه کنم، چه کنم» بیفتند. اسلام کجا از حاکمان خواسته معیشت و امنیت مردم را رها کرده و به تار موی زنان حساسیت نشان بدهند؟
او میگوید: امروز وقتی در حوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بینالمللی به کارشناسان مراجعه میکنیم، متوجه میشویم که مشکل در اراده و تحرکات هسته سخت قدرت است. با این توضیح که هسته سخت از اولین روزهای پیروزی انقلاب فعالیت داشت و متاًسفانه اهدافش هم محقق شده است. به طوریکه نمیخواست چیزی از آرمانهای انقلاب باقی بماند.
استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی میگوید: جامعه در این ۴۴ سال تحولات زیادی را به خود دیده است. اما هسته سخت قدرت نمیخواهد خودش را با تغییر نگاه، تغییر رفتار و تغییر جنس مطالبهها تطبیق بدهد و حتی برابر قواعد جدید ایستادگی سفت و سختی از خودش نشان داده، میدهد و همچنان خواهد داد. چرا که «فضای جدید» را مانعی برای تداوم فعالیتهای تمامیتخواهانه خود میبیند. آنها باید بدانند، کارهایشان ایران را با شرایط بغرنجی روبرو کرده است. یعنی آمار بالای نارضایتی، ناکارآمدی سیستم اجرایی و تصمیمگیری، بنبست سیاست خارجی و ... محصول تصمیمات هسته سخت قدرت است.
ایازی میگوید: اوضاع به قدری بد است که دیگر به جای مهاجرت، باید بگوییم مردم برای رسیدن به آرامش از کشور «فرار» میکنند. اصلاً به همین دلیل است که خیلی از کشورهای دنیا، بنا را برای ایرانستیزی و ایرانهراسی گذاشتهاند. در واقع بدخواهان خارجی بیتوجهی به مردم را ابزاری برای تهدید و تحدید ایران میدانند.