رویداد۲۴ پرویز ثابتی، اما در گفتوگویی با فردی به نام «عرفان قانعیفرد» از نزدیکان پیشین مقامات جمهوریاسلامی و حامی تند و تیز امروز مقام ارشد ساواک، گفته است: در عمرم وی را ندیده ام. برایش متاسفم، تصور میکردم هنرپیشه خوبی است، اما شخصیت پائینی دارد و بخاطر این دروغگویی و اراجیف برایش متاسفم. هرگز ۱ دقیقه احضار نشده، چون مرتبط با #اشرف_پهلوی بود. در "در دامگه حادثه" ماجرا را گفته ام.
وثوقی طی گفتوگویی مشروح با «انتخاب» در سال ۸۵ نیز گفته بود: ما برای فیلم گوزنها، مجبور به تغییر کامل ۳۰ دقیقه از فیلم شدیم. این فیلم ابتدا نامش «تیرباران» بود، اما دستور آمد که باید نامش عوض شود. یک مسئله دیگر هم بود که میگفتند، «چرا در «گوزن ها» برای یک دزد این همه پاسبان میآید؟» البته ما هم پاسبانها را کم کردیم!
برای همین فیلم، یک روز یک اقایی به من زنگ زد، آدرس داد و گفت، فردا ساعت ۸ صبح بیا در خانهای در خیابان گلستان. من به آنجا رفتم، یک نفر در انجا بود. مرا در اتاقی برد که فقط یک صندلی داشت. به من گفت اینجا بنشین الان کسی که با شما کار دارد، پیدایش میشود. اما فرد مورد نظر تا ساعت ۴ بعد از ظهر نیامد و من عصبانی شدم و گفتم آقا ما کار و زندگی داریم، اما او گفت: این اقا جلسه داشته و دارد میآید.
بیشتر بخوانید: خاطره بهروز وثوقی از پرویز ثابتی +فیلم
فرد مذکور بالاخره در ساعت۶.۷ آمد. یک آدم بسیار لاغر و نحیفی بود. اولین سوالش از من این بود که چرا در این فیلم بازی کرده اید؟ گفتم دلیل خاصی ندارد من فیلمهایی با موضوع متفاوت را بازی میکنم. او گفت: اگر در فیلمی تفنگ به تو بدهند و بگویند شاه را بکش تو میکشی؟ گفتم اگر موضوع متفاوت و خوبی داشته باشد بله این کار را میکنم. او گفت، نه خیر، اشتباه میکنی!
آن فرد به من گفت، ما برای شما احترام قائلیم، اما این کارها را نکن. مثلاً یکی از یک میلیون کاری که میتوانیم بکنیم آن است که ساعت ۱۲ شب با کامیون روی ماشینت برویم و بکشیمت. شیشهی مشروبی هم در ماشینت میگذاریم که روزنامهها و مردم بگویند، بازیگر خوب سینما در حالت مستی رانندگی کرد و مرد. آنروز گذشت، اما من تا ۸ ماه بعد از آن قضیه، هر وقت کامیونی در پشت سرم میدیدم، آنقدر گاز میدادم و کوچه پس کوچه میرفتم که خطر از بین برود (با خنده).