صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

پنجشنبه ۰۴ اسفند ۱۴۰۱ - 2023 February 23
کد خبر: ۳۳۱۴۳۴
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۴ - ۰۳ اسفند ۱۴۰۱
تعداد نظرات: ۳ نظر

انتقام عشق قدیمی در بزرگراه لشکری

عاشق دختری در افغانستان بودم، اما برادرش مانع ازدواج ما شد. من هم از او کینه به دل گرفتم تا اینکه چند سال بعد اتفاقی با هم در ایران همکار شدیم و...» این بخشی از اعترافات خواستگار کینه‌جویی است که برای کار به ایران سفر کرد، اما قاتل برادر دختری شد که زمانی عاشق او بود.

رویداد۲۴ عاشق دختری در افغانستان بودم، اما برادرش مانع ازدواج ما شد. من هم از او کینه به دل گرفتم تا اینکه چند سال بعد اتفاقی با هم در ایران همکار شدیم و...» این بخشی از اعترافات خواستگار کینه‌جویی است که برای کار به ایران سفر کرد، اما قاتل برادر دختری شد که زمانی عاشق او بود.

شامگاه دوشنبه اول اسفند به قاضی محمدرضا صاحب‌جمعی، بازپرس جنایی تهران خبر رسید که مردی در یک درگیری به قتل رسیده است. محل حادثه انباری در بزرگراه لشکری واقع در غرب تهران بود که تیم جنایی راهی آنجا شد. آن‌ها به محض ورود با پیکر خونین جوان ۲۰ ساله‌ای مواجه شدند که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. او کارگر انبار بود و عامل جنایت درحالی‌که از ناحیه دست زخمی شده بود روی زمین نشسته و گریه می‌کرد. قاتل و مقتول هر دو اهل کشور افغانستان بودند و در انبار روغن موتور کار می‌کردند. عامل جنایت دستگیر شد و در بازجویی‌ها گفت که به‌دلیل کینه قدیمی که از مقتول به دل داشته او را به قتل رسانده است. وی توضیح داد: من عاشق خواهر مقتول بودم و قبل از اینکه به ایران بیایم به همراه خانواده‌ام به خواستگاری رفتم، اما مقتول با ازدواج من و خواهرش مخالفت کرد. او نظیر نام داشت و بی‌دلیل مانع ازدواج ما شد و بهانه‌های الکی آورد.

از همان زمان از او کینه به دل گرفتم و می‌خواستم انتقام بگیرم تا اینکه مدتی بعد شنیدم او از افغانستان رفته است. وی ادامه داد: چند سال گذشت و من تصمیم گرفتم برای کار به ایران بیایم. به همین دلیل با پرداخت پول به قاچاقچیان خودم را به ایران و بعد به تهران رساندم. سپس از طریق یکی از دوستانم در انبار روغن موتور مشغول به‌کار شدم. اما به محض اینکه پا در انبار گذاشتم با نظیر، برادر دختر موردعلاقه‌ام مواجه شدم. او هم در همان انبار نگهبان بود. با خودم گفتم دنیا چقدر کوچک است، اما دیگر از فکر انتقام‌گرفتن گذشته بودم. از بخت بدم در مدت کوتاهی که در آنجا کار می‌کردم با نظیر هم‌شیفت بودم و از شب تا صبح همدیگر را می‌دیدیم و مدام با هم درگیری داشتیم تا اینکه شب حادثه، نظیر چراغ‌های انبار را خاموش کرد و با چاقو به سمتم هجوم آورد. می‌خواست مرا به قتل برساند، حتی ضرباتی به دستانم زد و زخمی شدم، اما در یک لحظه توانستم چاقو را از دستش بقاپم و در تاریکی چند ضربه به او بزنم. ضربه‌ها باعث مرگ او شد و نگهبان دیگر انبار نیز پس از شنیدن صدای درگیری ما به پلیس زنگ زد.

او در‌ها را قفل کرد و من دیگر فرصتی برای فرار پیدا نکردم. متهم به قتل بازداشت شده و برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۰:۲۴ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۴
اره جون عمت تو راست میگی
ناشناس
۱۲:۰۵ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۳
عشق یک مسئله درونی است اگر عاشق شدی و رنج کشیدی، مقصرش مغز و هورمون هایت هستند.
ناشناس
۱۲:۰۴ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۳
افغانی های از نژادهای مغول وحشی هستند
باید همشون اخراج بشن
افغانی های ایرانی اصل هم داربم اونا خوبن
نظرات شما