صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

يکشنبه ۰۷ اسفند ۱۴۰۱ - 2023 February 26
کد خبر: ۳۳۱۶۶۱
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۳ - ۰۶ اسفند ۱۴۰۱
تعداد نظرات: ۴ نظر

تشییع پیکر شهرام عبدلی در حرم رضوی

پیکر «شهرام عبدلی» بازیگر مطرح سینما و تلویزیون لحظاتی قبل با حضور جمعی از هنرمندان و خادمان بارگاه منور رضوی در حرم مطهر امام رضا (ع) تشییع شد.

رویداد۲۴ امیر رحیم‌زاده تهیه‌کننده سریال «آسوده باش» آخرین مجموعه‌ای که این بازیگر فقید در آن نقش داشت و به‌خاطر بازی در این پروژه در مشهد به‌سر می‌برد در گفت‌وگویی با خبرنگار تسنیم از انتقال پیکر «عبدلی» بعد از تشییع در حرم حضرت امام علی‌بن موسی الرضا(ع) به تهران خبر داد.

او گفت: حدود ساعت 14:30 پیکر مرحوم عبدلی در حرم امام رضا(ع) تشییع شد و پس از آن تمام تلاش‌مان این است که بتوانیم کارهای مربوط به انتقال پیکر شهرام عبدلی را امروز انجام دهیم و برای تشییع و خاک‌سپاری به تهران برسد (مراسم تشییع از ورودی بست نواب صفوی حرم مطهر رضوی به‌همراه جمعی از هنرمندان و خادمین بارگاه و خانواده وی در صحن کوثر آغاز می‌شود و پس از قرائت نماز بر پیکر وی و دعای همراهان، مراسم به پایان می‌رسد).

علی عطایی بازیگر سریال‌های «زیرخاکی» و «جلال» که از دوستان نزدیک شهرام عبدلی است درباره جزئیات مراسم خاک‌سپاری او گفت: اعلام دقیق مراسم تشییع و خاک‌سپاری مرحوم عبدلی به انتقال پیکر او برمی‌گردد که چه‌زمانی به تهران برسد.

او با اشاره به اینکه مراسم تشییع شهرام عبدلی از خانه تئاتر به‌سمت قطعه هنرمندان خواهد بود، افزود: ان‌شاءالله مراسم تشییع و خاک‌سپاری مرحوم شهرام عبدلی با حضور دوستان و همکاران‌شان برگزار خواهد شد، پیکر این بازیگر از خانه تئاتر به‌سمت قطعه هنرمندان خواهد رفت.

منبع: مهر
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۰۰:۴۰ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۷
یادت هست بابایی
از سپیدارهای کنار راه که با باد می رقصیدند گفتیم...
از کاج های کوچک خشک شده کنار نارون پیر،
از اردیبهشت عشق و از سهراب
از سهراب که گفتم،
گفتی میخواهی دلم را بشکنی و به گریه ام بندازی؟!
گفتم بخدا نه ...
گفتی در این صبح قشنگ نمی توانی از زخم ها نگویی
بابایی من از غزل بگو نکند از یاد برده ای آن همه قول و غزل را؟!
گفتم این خورشید عالم تاب خیلی خوب می داند که عشق
با کوله باری از غزل به خانه دل من می آید
گفتی تو ماه را دوست نداری بابایی؟!
گفتم خیلی دوستش دارم
گفتی از ماه آسمان دلت بگو ..
گفتم برای اینکه از ماه تمام دلم بگویم بگذار دمی و درنگی ببینمت
پرده توری را کناره ای زد و من دیدمش
همان ماه من بود که می خندید
خندیدم و قلم برداشتم و به یادگار بر روی ستون سنگی نوشتم
موسم اندوه که می رسد ماه را نگاه کنید...
و همان جا نشستم و یک دل سیر دیدمش دیدمش...
دیدم..
الیزابت اول
۱۹:۴۵ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۶
یادش گرامی. مرگ گاهی ریحان می چیند.
ناشناس
۱۹:۳۹ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۶
مجلس ختم واقعا بعضی حرفها تودهن ادما میاد ،بعدهامیفهمی الهام بوده وخبراز آینده میده
ناشناس
۱۷:۳۶ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۶
روحش شاد و یادش گرامی
نظرات شما