رویداد۲۴ با گذشت یک سال و نیم از عمر دولتی که با شعار بهبود وضعیت اقتصادی روی کار آمد این سوال مطرح می شود که دولت سیزدهم چقدر توانسته است در تحقق شعارهایش موفق باشد و آیا در حوزه اقتصادی و سیاست خارجی که محور اصلی آن مذاکرات برجام هست، توفیقی حاصل شده است؟
جلیل رحیمی جهان آبادی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس عملکرد دولت و دستگاه سیاست خارجی را در رفع سوء تفاهمات و تقویت روابط با همسایگاه مثبت ارزیابی کرده اما در رابطه با برجام میگوید: تیم مذاکره کننده، تسلط کافی بر مساله برجام را ندارند و متاسفانه نگاه جناحی و طیفی باعث شد بسیاری از افرادی که دلسوز و توانمند بودند و می توانستند به برجام کمک کنند کنار زده شوند. درحالی که اقای عراقچی می توانست به روند مذاکرات کمک کند و یا مشورت کردن با اقای طریف که برجام را به نتیجه رسانده بود بسیار می توانست موثر باشد.
این عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در ادامه این گفت و گو، عطش سیریناپذیر پس انداز سکه، طلا و دلار، کمبود منابع ارزی و تصمیمگیریهای ضعیف دولت را باعث بوجود آمدن شرایط بد اقتصادی دانست و عنوان کرد: در بانک مرکزی و سیاست های اقتصادی دولت نیاز به تجدیدنظر اساسی داریم چراکه تیم اقتصادی دولت نمی تواند بحران اقتصادی کشور را حل کند.
متن گفت و گوی شفقنا با دکتر جلیل رحیمی جهان آبادی را در ادامه میخوانید:
* دولت آقای رییسی با شعار رونق تولید و بهبود وضعیت اقتصادی روی کار آمد بعد از گذشت یک سال و نیم، شما به عنوان نماینده مجلس چه ارزیابی از عملکرد دولت در حوزه اقتصادی و سیاست خارجی دارید؟
عملکرد دولت اقای رئیسی در حوزه سیاست خارجی در سه محور قابل ارزیابی است؛ محور اول ارتباط ایران با همسایگان؛ دوم: مساله برجام و مذاکرات هستهای و محور سوم هم اصلاحات ساختاری در وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی است. دولت اقای رئیسی در بحث روابط ایران با همسایگان تا حدودی خوب عمل کرد. یعنی به طور مشخص تقویت روابط ایران با ترکمنستان، تاجیکستان و سایر کشورهای آسیای مرکزی، همچنین تنش زدایی با عربستان و بعضی از کشورهای عربی مثل اردن در دستور کار دولت قرار دارد؛ بازگشایی سفارت ایران و عربستان ممکن است به زودی اتفاق بیفتد زیرا مذاکراتی که با وساطت عراق بین دو کشور در چند دوره متوالی انجام شده بسیار مثبت و سازنده بوده است. در خصوص کشورهایی مثل تاجیکستان و ترکمنستان هم جدای از رفع برخی سوء تفاهمات، به صادرات و واردات قابل توجهی دست پیدا کردیم. در مورد طالبان و افغانستان و روابط با پاکستان، شاهد بهبود روابط و کاهش تنش ها هستیم. عراق کشوری است که بیشترین تعاملات را با این کشور داریم و بیشتر از هر کل کشور اروپایی صادرات و واردات به این کشور انجام میشود؛ فروش گاز و برق به عراق و سفر اتباع ما به این کشور و پیوندهای عمیقی مذهبی و تاریخی که وجود دارد، باعث عمق روابط بین ایران و عراق شده است. لذا مجموعه عملکرد دولت در حوزه ارتباط با همسایگان، کارنامه قابل پذیرش و مثبتی است.
بخش دوم عملکرد دولت در حوزه سیاست خارجی، پیرامون برجام است؛ اگر بخواهم ارزیابی منطقی و منصفانهای داشته باشم باید بگویم در خصوص برجام چندان موفقیتی به چشم نمیخورد. در اواخر دوره آقای روحانی فرصت خاصی در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار داشت که با روی کار آمدن بایدن و تلاش آمریکایی ها برای احیای برجام، ما می توانستیم در آن مقطع زمانی توافق را نهایی کنیم؛ اما 2 مانع وجود داشت؛ ابتدا اینکه در فضای انتخاباتی که در کشور حاکم بود، طرف غربی مردد بود که آیا طیف و تفکر اقای روحانی همچنان در قدرت باقی خواهد ماند که بخواهد با آنها وارد گفتوگو شوند و مانع دوم در داخل ایران بود یعنی جناح رقیب اقای روحانی تصور می کرد اگر برجام احیاء و رونق اقتصادی ایجاد شود، ممکن است در آراء طیف اقای روحانی اثر گذار باشد؛ بنابراین شروع به یکسری اقدامات ایذایی کردند که باعث شد فرصت رسیدن به توافق از دست برود.
با روی کار آمدن دولت اقای رئیسی، در عرصه برجام دو نقطه ضعف اساسی به چشم می خورد؛ اول اینکه تیم مذاکره کننده، تسلط بر مساله برجام را ندارند و متاسفانه نگاه جناحی و طیفی باعث شد بسیاری از افرادی که دلسوز و توانمند بودند و می توانستند به برجام کمک کنند کنار زده شدند؛ مثلا اقای عراقچی می توانست به روند مذاکرات کمک کند و یا مشورت کردن با اقای ظریف که برجام را به نتیجه رسانده بود بسیار می توانست موثر باشد اما نه تنها شاهد کمک گرفتن از تیم قبلی مذاکره کننده نبودیم، حتی نسبت به کمک گرفتن دولت از بعضی کارشناسان حوزه وزارت خارجه و برجام واکنش نشان دادند که چرا از کارشناسان دولت سابق استفاده می کنید؛ در حالی که در همه دنیا سیاست خارجی بر پایه اصل تداوم قرار دارد و اینگونه نیست وقتی دولتی عوض می شود از بنیان افراد سیاست خارجی و دولت را زیرو رو و افراد کم تجربهای را وارد کار کنند که با آزمون و خطا برای کشور هزینه ایجاد کنند.
از سوی دیگر طرف غربی هم با روی کار امدن دولت اقای رئیسی، دچار اشتباهات محاسباتی شد. یعنی فکر می کردند چون دولت جدید پشتوانه مردمی قوی نداشت و رأی زیادی را کسب نکرده و در فضای داخلی ایران هم به دلیل تحریم ها و مشکلات اقتصادی، نارضایتیهایی وجود دارد، اگر با مقداری تعلل و گذر زمان وارد مذاکرات شوند و به ایران فشار بیاورند میتوانند امتیازات بیشتری کسب کنند؛ نهایتا این مسایل، به اعتراضات سال جاری کشور ختم شد و باعث شد که غربی ها این خطای محاسباتی را شدیدتر کنند و معتقد بودند که جمهوری اسلامی ایران در حال تضعیف شدن است و احتمال دارد سرنگون شود؛ بنابراین فرصتی که می توانستند با ایران به توافق برسند را از دست دادند. حادثه بعدی که سوار بر این موضوع شد، جنگ اوکراین بود که به دلیل توسعه طلبی که ناتو به سمت شرق داشت و حساسیت هایی که روسها نسبت به مرزهای خودشان داشتند، حمله طرف روس به اوکراین اتفاق افتاد اما ایران عملا در این جنگ بی طرف است و همیشه معتقد بوده که تنها راه حل این مشکل، گفت و گو بین دو طرف است اما غربی ها از این فرصت استفاده و هجمهای را علیه ایران اغاز کردند که ایران با فروش پهپاد در حمله روسیه علیه اوکراین نقش داشته و اشتباهات محاسباتی غرب در مسایل داخلی ایران، ضعف گروه مذاکره کننده و عدم استفاده از تجربیات نیروهای سابق در عرصه مذاکرات، دست به دست هم داد و عملا مذاکرات برجام را به حاشیه راند؛ البته گفت و گوها به صورت باواسطه و بی واسطه و غیر رسمی ادامه دارد و حتی ممکن است مذاکره به مرحله احیا هم برسد ولی فعلا به نتیجه خاصی ختم نشده است.
در عرصه اقتصادی، دولت اقای رئیسی ضعف ساختاری مهمی دارد. دو بخش، عمده کابینه اقتصادی دولت را تشکیل دادند؛ یک بخش از نهادهایی مثل ستاد اجرایی فرامین امام و بنیاد مستضعفان و بخش دیگر هم از قوه قضاییه هستند که هر دو بخش، تجربه و تسلط لازم را در مسایل کشوری نشان ندادند؛ مثلا وقتی قدرت مدیریت اقای مخبر را با دولت های قبلی مقایسه می کنید، می بینید که شناخت و تسلط کافی را ندارد. البته خود آقای رئیسی شخص دلسوزی است و وقتی و انرژی زیادی صرف می کند اما تیم اقتصادی دولت همپای رئیس جمهور حرکت نمیکند. البته چون شرایط کشور هم بحرانی است بنابراین نمی توانند خوب عمل کنند. همچنین فشارهایی که غربی ها به کشور وارد میکنند، مذاکرات برجام که به نتیجه نرسیده و وجود اعتراضات و تنشها باعث شده بخشی از مردم در حوزه سرمایه گذاری و فعالیتهای اقتصادی دچار تردید شوند؛ ما هر زمان که دچار این اعتراضات شدیم، بخشی از سرمایه گذاران سرمایه های خودشان را از کشور خارج و دچار تردید در سرمایه گذاری می شوند که به دولت فشار وارد میکند.
مساله دیگر فضای روانی جامعه ایران میباشد که بیش از حد سیاست زده است. فرهنگ، اقتصاد و اجتماع ما سیاست زده است مردم هم در جامعه دچار همین آلودگی سیاسی شده اند و بسیاری از تصمیمات انها به شرایط سیاسی کشور گره خورده است؛ نگاه مردم ایران بر خلاف دنیا، همیشه به تصمیمات سیاسی است و وقتی تصمیمات سیاسی را دیر یا زود، خوب و یا بد می گیریم، بلافاصله تاثیر آن را در پس انداز مردم در بانکها و قیمت طلا و ارز می بینیم که ما را دچار مشکل می کند؛ اگر ارزیابی از اقدامات اقتصادی دولت انجام دهیم باید بگوییم که حذف ارز ترجیحی هم اشتباه بود که به فضای اقتصادی جامعه اسیب زد. ما همان زمان اعتراض کردیم که شما بعد از حذف ارز، یارانه آرد را می دهید پس یارانه سایر کالاها چه می شود؟ اما عملاً حذف یارانه دولتی، کمبود منابع ارزی، بن بست در مذاکرات اتمی، بی تجربگی و ضعف تیم اقتصادی دولت شرایط مردم را در عرصه اقتصادی سخت کرده است.
بیشتربخوانید: رئیسی مذاکرات برجام را از ترس تندروهای داخلی دنبال نکرد/ دولت اشتباههای فاحش و سریالی کرده است
* در خصوص مباحث اقتصادی و نوسان قیمت ارز مجلس اخیراً جلسه ای با آقای مخبر و تیم اقتصادی دولت داشت و بر اساس صحبت هایی که با عدهای از نمایندگان شده خیلی رضایتی از خروجی این جلسه نداشتند.
ما در خصوص مسئله ارز باید واقعیتها را بپذیریم. کشوری ۱۰۰ یا ۱۱۰ میلیارد دلار درآمد ارزی در سال داشت که یکباره به ۲۰ میلیارد دلار در سال تقلیل یافته است؛ این ۲۰میلیارد دلار هم یا یوان چین است یا روپیه هند و ریال عمان و یا در قالب کالا به ایران داده می شود که ناخودآگاه با کمبود منابع ارزی مواجه می شویم. نکته دوم این است که کشور به دلیل اینکه مذاکرات اتمی به نتیجه مشخصی نرسیده دغدغهای از سقوط ارزش ریال دارد بسیاری از مردم ایران عادت دارند وقتی ارزش ریال پایین می آید به دنبال خرید دلار و سکه و طلا می روند و نیاز کاذبی به وجود میآورند در حالی که در کشورهای دیگر دلار را زمانی می خرند که برای سفرهای خارجی نیاز داشته باشند. بنابراین کمبود منابع از یک طرف و تصمیم گیری های نادرست در داخل باعث ایجاد نابسامانی در این حوزه شده است. به دلیل جامعه سیاست زده ای که داریم هر حرف و صحبت ما چه درست و چه نادرست در بازار طلا و دلار اثر میگذارد. بنابراین باید با دقت نظر بیشتری اظهار نظر کنیم.
حوثی ها موشکی به امارات زدند که هیچ ربطی به ما نداشت اما یک روزنامه ایرانی در تحلیل خود مینویسد که «موشک بعدی به فرودگاه دبی برخورد خواهد کرد» که کمال بی عقلی و خلاف امنیت و مصالح کشور است که ما را با امارات و همسایگان وارد چالش می کند. ما بارها به طرف سعودی گفتیم که کمک میکنیم جنگ با حوثیها حل شود اما در داخل کشور یک عده غضنفر داریم که این غضنفرهای ما چه در رسانهها و چه در تریبونها و بخشهای مختلف به منافع کشور آسیب میزنند و این موضعها تاثیر خود را روی بازار ارز و سکه می گذارد؛ بنابراین عطش سیریناپذیر پس انداز سکه، طلا و دلار، کمبود منابع ارزی و از سوی دیگر تصمیمگیریهای ضعیف دولت باعث بوجود آمدن شرایط بد اقتصادی شده است. بنابراین در بانک مرکزی و سیاست های اقتصادی دولت نیاز به تجدیدنظر اساسی داریم چراکه تیم اقتصادی دولت نمی تواند بحران اقتصادی کشور را حل کند.
* شما چند بار به تیم مذاکره کننده اشاره داشتید که ضعیف است. اخیراً هم خبرهایی مبنی بر حضور آقای عراقچی در تیم مذاکره کننده شنیده شده است. به نظر شما امکان این تغییر و تحولات وجود دارد؟
به نظر من تیم مذاکره کننده نیاز به تقویت دارد. متاسفانه دولت آقای رئیسی از تجربیات آقای ظریف و عراقچی استفاده نکرد که به نظر من بسیار عجیب بود. اوایل که حکومت شاه سرنگون شده بود، نیروهای امنیتی ما برای اینکه نیروهای خودشان را آموزش دهند از تجربه ساواک در حوزه هایی مثل مسایل جاسوسی ممکن است استفاده کرده باشند ولی در حال حاضر رفتارهای جناحی در کشور ما بسیار حاکم است و فکر میکنند هر چیزی که در جناح آنها اتفاق نیفتاده، نادرست و هر عملی که جناح آنها انجام میدهد را باید دفاع کنند. این نگاه اشتباهی است؛ درحالی که آقای روحانی گلوگاه سیاسی کشور را به دست یک اصولگرا سپرد و هیچکس اعتراض نکرد و تعدادی از وزرای ایشان اصولگرا بودند؛ ولی در دولت آقای رئیسی نه از تجربه طیف اصلاح طلب و اعتدالیون و نه حتی از تجربه آنها استفاده نشد؛ درحالی که بسیاری از آنها می توانستند کمک کنند چرا که جعبه سیاه مذاکرات اتمی بودند؛ خیلی از آنها میتوانستند مشاورین خیلی خوبی برای دولت باشند ولی متاسفانه نگاه جناحی بسته ای که در دولت حاکم شد اجازه این اتفاق را نداد و حتی شخص وزیر خارجه در بحث مذاکرات اتمی به حاشیه رفته و عمده کار دست آقای باقری است که باعث شد در این حوزه کمی ضعیف عمل شود؛ اما در عرصه دیپلماسی منطقهای، نگاه آسیایی و روابط با کشورهای منطقه به نظر من آقای امیرعبداللهیان شخص با تجربهای هستند و دیدگاه های بازی نسبت به این مسائل دارند.اگر به تیم مذاکره کننده اشخاصی مثل علی لاریجانی، آقایان ظریف، عراقچی و حتی آقای شمخانی اضافه شوند می توانند به بحث مذاکرات اتمی کمک کنند. ما دشمنی به نام آمریکا داریم که از همه توان خود و متحدانش استفاده می کند لذا ما باید از تمامی ظرفیتهای ملی خودمان استفاده کنیم چراکه نگاه جناحی، طیفی و دولتی به مسائل ملی اشتباه است.
* آقای امیرعبداللهیان اخیرا در جریان سفر خود به عراق طی گفت و گویی اظهار کردند که آقای فؤاد حسین که از سفر واشنگتن برگشتند حامل این پیام بودند که طرف آمریکایی برای جمعبندی توافق آمادگی دارد. جزیاتی از این پیام دارید؟
در سفر آقای امیرعبداللهیان به عراق، بخش عمده مذاکرات در مورد روابط دو جانبه بود و در حاشیه گفت و گوهای دو جانبه، مباحثی هم پیرامون برجام مطرح شد.
* پیش بینی شما از آینده مذاکرات هسته ای چیست؟
هیچ راهی جز گفت و گو و احیای برجام برای حل مسئله اتمی ایران وجود ندارد
آمریکاییها در ظاهر کلام می گویند برجام مرده است و از آن قطع امید کردیم اما در خفا پیغامهای ارسال میکنند زیرا می دانند هیچ راهی جز گفت و گو و احیای برجام برای حل مسئله اتمی ایران وجود ندارد و پیغام های آمریکا این را نشان میدهد که ممکن است برجام احیا شود.
* از مسایل مهمی که رهبر انقلاب اسلامی هم به آن اشاره کردند عنصر زمان و بحث فرسایشی شدن مذاکرات بود که می تواند منافع همه را به خطر بیاندازد. به نظر شما راه رسیدن سریع تر به توافق که تامین منافع ایران را هم در پی داشته باشد چیست؟
گفتوگوی ما با آمریکا یک واقعیت است که باید آن را بپذیریم. اما زمانی که بحث گفتوگو با آمریکا مطرح میشود، یاد سرنگونی دولت مصدق، تجهیز و حمایت از صدام حسین و جنگ علیه ایران و خسارت های جانی و مالی که به ایران وارد شد می افتیم یاد حادثه هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس و یاد تحریمهای سختی که در دوران کرونا وجود داشت میافتیم که اجازه واردات واکسن را نمیدادند، یاد ترور شهید سلیمانی و شهدای هسته ای می افتیم و نمی توانیم این مسائل را فراموش کنیم ولی اگر برای دفاع از امنیت و منافع کشور وارد گفتوگو با آمریکا شویم اشکالی ندارد. درست است که تیم مذاکره کننده نتوانست از ظرفیتهای ملی بهره ببرد اما باید بپذیریم که جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات اخیر و در مذاکرات برجام، عامل کندی و شکست نبود و چه در دوره آقای ظریف و چه در دوره آقای امیرعبداللهیان ایران صادقانه عمل کرد.
تا قبل از مذاکرات برجام، بسیار مطرح میشد که ایرانیها بمب اتمی می سازند اما ما در مذاکرات برجام به جهان و افکار عمومی نشان دادیم اجماعی که علیه ما نشان دادید منصفانه نیست. ما نظارت فراپادمانی، محدود سازی سانتریفیوژها و درصد و میزان غنی سازی را پذیرفتیم اما ترامپ، از برجام خارج شد، به تعهدات خود عمل نکرد و تحریمها را بر نداشت. در دور جدید مذاکرات هم اعلام آمادگی کردیم نسل IR-6 را جمع کنیم؛ نظارتهای فرا پادمانی را بپذیریم، اعلام آمادگی کردیم که اورانیوم غنی شده با درصد بالا را رقیق کنیم و اجازه نصب دوربین ها و بازرسیهای سرزده را بدهیم. اما کار غرب، تحلیلهای نادرست علیه ایران بود. شما در حوادث اخیر ایران هم دیدید که کار آمریکا به مذاکره با صمد و لیلا وعین الله باقرزاده کشیده شده یعنی فکر میکنند آدم هایی که زمانی دارای نفوذ بودند میتوانند بر ایران حکومت کنند. درحالی که خود غربیها به جایگاه قوی ایران در منطقه اذعان دارند و می دانند عامل اصلی حفظ حکومت بشار اسد، جمهوری اسلامی ایران بود؛ بنابراین ایران که توانسته مقابل ارتش آزاد، داعش و معترضین در سوریه بایستد را میخواهید به افراد دیگری واگذار کنید! عراق را تا بن دندان مسلح کردند اما ایران یک وجب از خاک خود را نداد؛ بنابراین غرب در قد و قواره این ابرقدرت فکر نمی کند. عراق با وجود اینکه چالشی با آمریکا ندارد اما اگر از آنها سوال کنید و پای درد دلشان بنشینید در بسیاری از امور تا آمریکا به آنها اجازه ندهد نمی توانند کاری کنند اما ایران استقلال سیاسی و استقلال در تصمیم گیری دارد که ارزشمندترین سرمایه ما است.
ایران با وجود تحریم، قویترین ارتش را دارد سیاستش مستقل ترین است جایگاهش در خاورمیانه به گونهای است که زیر دست هیچ کدام از کشورهای عربی قرار ندارد پس کدام کشور عربی می تواند با ایران مقابله کند؟. بنابراین بدفهمی غربیها و غیر صادقانه بودن آنها به نظر من دلیل فرسایشی شدن مذاکرات است اما اگر ظرفیتهای ملی را پای کار میآوردیم بهتر نتیجه میگرفتیم وقتی صحبت از منابع ملی می کنیم منظور ما منافع جناحی نیست بلکه همه باید کمک کنند تا در مذاکرات اتمی به توافق برسیم همه باید کمک کنیم زورگویی آمریکایی ها را پاسخ دهیم و اگر لازم شد با آمریکا وارد مقابله شویم و اگر لازم است با آنها گفت و گو کنیم و نرمش نشان دهیم اما دولت جناحی فکر کرد و طرف آمریکایی هم بد فهم بود.
* آقای امیرعبداللهیان در صحبتهای اخیر خود اعلام کردند که اگر آمریکا واقع بین باشد توافق در دسترس است در غیر این صورت ما وارد پلن B میشویم به نظر شما این پلن B چه چیزهایی میتواند باشد؟
ایران دو مسیر و دو راه پیش رو دارد؛ راه اول این است که گفت و گو کنیم در کنار گفتوگو هم یک مقداری سیاست چماق و هویج که غربی ها به ما یاد دادند را ادامه دهیم؛ اما راه دوم این است که ما کلا از غرب قطع امید کنیم و همکاری های خود ما را با چین و روسیه و بلوک آسیا ادامه دهیم؛ بنابراین پلن B به نظر من گسترش روابط با طرفهای شرقی است. ما قرارداد ۲۵ ساله با چین و روسها داریم و از قراردادهای بلند مدت با عراق و دیگر کشورها استقبال می کنیم و به نظر من این راهبرد دوم، گسترش هر رابطه با این کشورها است؛ گرچه ایران دوست دارد روابط متوازنی هم با غرب و هم با شرق داشته باشد اما اگر غربی ها اصرار به این دارند که ایران را کره شمالی فرض کنند و فکر کنند اگر آنها نباشند، ایران منزوی میشود، پس ایران رابطه بیشتری با چین و روسیه را در دستور کار قرار می دهد.
* افکار عمومی ما نسبت به میزان ارتباط با چین و روسیه خیلی شفاف نیست و مواضع این کشور در جریان سفر به عربستان و استفاده از عنوان جعلی خلیج عرب باعث ایجاد واکنش هایی در افکار عمومی ایران شد. آیا نیاز نیست شفافیت بیشتری در خصوص این ارتباطها صورت بگیرد؟
ما در قرارداد ۲۵ ساله چشم انداز قرارداد را ترسیم کرده ایم. این قرارداد در واقع سند راهبردی همکاریهای درازمدت و چشم انداز آن در حوزه های مناطق آزاد، سوخت، راه آهن و … است و در سفر آقای رییسی به چین این مباحث مطرح شد که به عنوان مثل در حوزه راه آهن چه همکاریهایی به چه میزان و در چه مسیرهایی و با چه هدفی قرار است انجام شود. چینی ها سیاست هایی دارند که می گویند دوستی با همه و دشمنی با هیچکس و خیلی هم محافظه کار هستند و علاقهای به ایجاد تنش ندارند ما هم اصراری نداریم که روابط خودمان را با چین برجسته و آن را در رسانهها اعلام کنیم که این حجم از قراردادها را بستیم و این حجم از همکاری ها را انجام می دهیم زیرا خود چینی ها هم تمایلی ندارند.
البته اهمیت ارتباط با چین و روسیه به دلیل اطلاعات رسانه ای غیر دقیق و غیر کارشناسی برای افکار عمومی شفاف نیست و نیاز است که بخش رسانهای سیاست خارجی ما اهمیت ارتباط روسیه و چین و ظرفیت هایی که این کشور دارند را شفاف مطرح کنند. من به چین و روسیه سفر کردم و از نزدیک دیدم این دو کشور ظرفیت هایی دارند که شاید کل مجموعه اروپا نداشته باشند. لذا ما میتوانیم از این ظرفیتها استفاده کنیم البته این ارتباط با روسیه و چین به معنای این نیست که خودمان را با غرب دچار تنش کنیم همانطور که چینی ها هم دنبال تنش نیستند لذا ما می توانیم علاوه بر ارتباط با غرب، رابطه خود را با چین و روسیه هم گسترش دهیم. رابطه ما با چینیها نباید این توقع را ایجاد کند که چون با ما رابطه دارند با کشورهای دیگر رابطه نداشته باشند. چین سیاستهایی دارد که برای خودش محترم است و ما هم سیاست هایی داریم که برای ما محترم است. دنیای روابط بین الملل دنیایی نیست که چون با هر کشوری رابطه داریم برای آنها تعیین تکلیف کنیم. البته چین و روسیه ممکن است نظراتی داشته باشند که ما آنها را قبول نکنیم مثلا در رابطه با پیوستن به FATF و مذاکرات اتمی نظرات آنها را شنیدیم اما آنچه را که تشخیص دادیم منافع ما است، به آن عمل کردیم.
ایران بدون شک مستقلترین کشور خاورمیانه در تصمیم گیریهای سیاسی است و هرچه را که تصمیم می گیریم چه درست و نادرست تصمیمات خودمان است. در خصوص استفاده از نام جعلی خلیج عرب هم باید بگویم که در مکاتبات انگلیسیها و اسناد موجود در کشورهای عربی، خلیج فارس با نام خلیج فارس ثبت شده است و چند صد سال این نام در اسناد آمده پس نمیشود یک شبه همه سندها را پیدا و همه را تغییر داد. کمونیستها در زمان استالین عکس های تاریخی را دستکاری می کردند و هر کجا که استالین نبود تصویر او را اضافه می کردند چون استالین خیلی پیشینه حضور در کنار لنین را نداشت؛ بنابراین نمیتوان نام خلیج فارس را فتوشاپ و عوض کرد و با نام دیگری نوشت. در سفر اخیر آقای امیرعبداللهیان به عراق ایشان با هر مسئولی که ملاقات داشتند این مسئله را مورد تاکید قرار دادند و تاکید داشتند که نباید این واقعیت تاریخی را منکر شد در سفر رئیس جمهور به چین هم این مسئله مورد تاکید قرار گرفته است.
* در مورد عربستان و مذاکرات بین ایران و عربستان چه وضعیتی حاکم است؟
طرف ایرانی حسن نیت خود را نشان داده و عربستانی ها هم دیدگاه های مثبتی را دارند اما اختلافات دو کشور در حوزه منافع عمیق است. سعودیها به این نتیجه رسیده اند که ایران کشور اثرگذاری در منطقه است و ایران هم به این نتیجه رسیده است چالش ما با عربستان فقط به نفع صهیونیستها خواهد بود که ایران هراسی را دامن می زنند. بنابراین ایران به دنبال ارتباط با عربستان، امارات، مصر و اردن است تا نفوذ صهیونیستها را در جهان عرب محدود کند طرف سعودی هم در مذاکرات نشان داده که این درک را از جایگاه ایران در منطقه دارد اما روابط نزدیک سعودی ها با اسرائیل و آمریکا باعث شده اطلاعات نادرست بگیرند مبنی بر اینکه اگر قرار است با ایرانیها مذاکره کنند، ایران باید تمام مشکلات منطقه را حل و فصل کند ولی همه مشکلات منطقه که دست ما نیست ما نمیتوانیم به حوثی ها بگوییم با عربستانی ها نجنگید آنها دولتهای مستقلی دارند اما دو طرف به این درک و عقلانیت رسیدهاند که روابط خودشان را احیا کنند و ایران این آمادگی را برای میانجیگری دارد.
* اخیراً کارکنان سفارت افغانستان در ایران تغییر و طالبان دیپلماتهای خود را وارد سفارت خانه کرده است این تغییرات در سفارتخانه این سوال را مطرح می کند که آیا ایران طالبان را به رسمیت می شناسد یا نه؟
ما کشوری هستیم که بیشترین خسارت را از طالبان دیدیم؛ دیپلماتهای ما در مزار شریف شهید شدند کنسولگری ما اشغال شد در زمان دولت آقای اشرف غنی و حامد کرزای در بحث بازسازی افغانستان و برقراری صلح و ثبات و کاهش تنش ها بین گروههای مختلف مجاهدین و دولت دست نشانده آمریکا در افغانستان همه تلاش ها را انجام دادیم و به هیچ عنوان در دورانی که آن دولت بر سر کار بود ما کاری که خلاف منافع و امنیت افغانستان و تضعیف آن دولت باشد انجام ندادیم ولی متاسفانه کسی که به آن دولت خیانت کرد خود آمریکا بود یعنی طالبان که جنگهای پراکندهای انجام می داد را طرف مذاکره قرار دادند برای آنها جایگاه تعریف کرده و با آنها توافق کردند و نهایتا زمینه سقوط دولت دست نشانده ای که در افغانستان داشتند را خود آمریکاییها فراهم کردند. بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار تسلیحات در افغانستان رها کردند تسلیحات پیشرفته ای که الان در اختیار طالبان است و هیچکدام از کشورهای همسایه این تجهیزات را ندارند. ما بارها تلاش کردیم که به دولت افغانستان بگوییم گول آمریکایی ها را نخورند اما متاسفانه این بلا بر سر آنها آمد. دولت اشرف غنی در اواخر عمر خود شروع کرده بود به چنگ و دندان نشان دادن برای ایران که به ما نفت بدهید تا به شما آب بدهیم در حالی که ما قراردادهای مرزی برای استفاده از آب داریم. غرب به دنبال این بود که ما را در مرزهای شرقی خودمان درگیر کند و ما هم دو راه داشتیم راه اول اینکه وارد چالش با طالبان شویم و خودمان را در مرزهای شرقی در گیر کنیم که خواسته غربی ها بود اما ایران این جریان را مدیریت کرد و وارد چالش با طالبان نشد.ارتش دولت ملی افغانستان هم شهرها و روستاها را رها کرد که باعث شد طالبان خود را به سرعت به کابل برساند درحالی که اگر کسی قرار بود برای سفر تفریحی از قندهار به کابل برود به این سرعت به آنجا نمی رسید که طالبان رسید. ارتش آموزش دیده افغانستان پس کجا بود؟ دلار های آمریکایی و تجهیزات پیشرفته آمریکایی کجا بودند؟ ما که نمی توانستیم به جای ارتش افغانستان به مقابله با طالبان برویم وقتی خودشان کشور را خالی کردند و رئیس جمهور و وزرای ایشان فرار کردند پس ما که نباید نیرو های خودمان را برای مقابله با طالبان درگیر میکردیم!
ما با واقعیتی به نام طالبان در افغانستان مواجه هستیم و نسبت به بعضی از سیاست های طالبان نگرانی داریم نسبت به برخورد آنها با هزارهها و تاجیکها نگرانیهایی داریم نسبت به رفتار آنها با دختران و تحصیل آنان نگرانی داریم بی توجهی آنها به بعضی از قراردادهای مرزی برای ما نگرانی ایجاد کرده است. ما در حقوق بین الملل دو نوع شناسایی دوره یک نوع شناسایی قانونی یا دو ژوره و یک نوع هم شناسایی دو فاکتور یا عملی است.
ما به صورت دو فاکتور طالبان را شناسایی کردیم یعنی عملاً وقتی سفیر میفرستیم و سفیر می پذیریم و مسئولان سیاسی ما به افغانستان سفر و با مسولان سیاسی طالبان ملاقات می کنند یعنی ما به صورت دو فاکتور دولت طالبان را شناسایی کردیم. الان هم سفارت را به نماینده ای که دولت طالبان معرفی کرده تحویل دادیم اما چرا به صورت قانونی شناسایی نمی کنیم، دلیلش این است که در حقوق بین الملل زمانی کشوری به صورت قانونی شناسایی می شود که نسبت به تعهدات آن دولت، حقوق بین الملل مرزی و قراردادهای فی مابین و نحوه فعالیت آن دولت در قبال بعضی از دغدغههای بین المللی اطمینان حاصل کنیم؛ اما ما هنوز به این اطمینان دست نیافتیم اگر به این اطمینان برسیم که دولت فراگیر تشکیل میشود و احترام به حدود مرزی و قراردادهای بین المللی از سوی طالبان اتفاق می افتد ما هم به صورت قانونی طالبان را به رسمیت خواهیم شناخت اما اگر دغدغه های ما باقی بماند حتی ممکن است شناسایی دو فاکتور خود را پس بگیریم و عملاً قطع رابطه با طالبان را داشته باشیم و این مسایل به عملکرد خود طالبان باز میگردد که آیا از شکست و سقوط قبلی درس می گیرند یا نه.
تنها راهی که میتواند طالبان را از این انزوا درآورد این است که دولت فراگیر تشکیل دهند . افغانستان بیشترین اشتراکات زبانی و تاریخی را با ما دارد به گفته مقام معظم رهبری آنها خویشاوندان ما هستند و ما دوست نداریم در افغانستان ناامنی و جنگ تداوم داشته باشد. نگرانی داریم از اینکه اگر طالبان دولتی فراگیر تشکیل ندهد داعش در آنجا نفوذ کند ما این نگرانی را به طالبان منتقل کردیم بنابراین امیدواریم طالبان این شناخت را داشته باشد تا وارد تعاملات مثبت شود. بسیاری از تحلیل هایی که کشورهای دیگر علیه طالبان انجام میدهند با واقعیت های افغانستان همخوانی ندارد تصور ما این بود که بعد از روی کار آمدن طالبان، مراودات اقتصادی با آنها دچار مشکل می شود من هر بار که به حوزه انتخابیه ام میروم از مرز دوغارون بازدید می کنم و صادرات و واردات با طالبان را رصد می کنم تا گزارشی به کمیسیون امنیت ارائه دهم، از روزی که طالبان بر سر کار آمده، جز ایجاد آرامش و امنیت و از بین بردن فساد و رشوه خواری و ثبات در مرزها چیز دیگری شاهد نبودیم. طالبان هم نباید بهانه به دست کشورها و رسانه های غربی بدهد سیاست و خواسته ما از طالبان این است که دولت فراگیر تشکیل دهند دولتی که در آن هزارهها، پشتون ها و همه قومیت ها و حتی گروه احمد شاه مسعود و دولت سابق در آن حضور داشته باشند.
مساله مهم دیگر نظارت در خصوص مهاجرین افغان است؛ بعد از روی کار آمدن طالبان تعداد مهاجرین افغان در ایران بسیار بالا رفت و ما کشور مسلمان و هم زبان هستیم و نمیتوانیم درهای کشور را به روی مهاجرین افغان ببندیم الان هم به همان میزان که افغانستانتیزی خطرناک است نداشتن نظارت و برنامه دقیق هم خطرناک است؛ زیرا میلیون مهاجر وارد کشور شدند که نیاز به نظارت و سازماندهی دارند؛ نیاز است بحث ازدواج، فرزند آوری، بهداشت و تحصیل و بازگشت آنها را مدیریت کنیم اگر قرار باشد کسی در خاک ما بدون برنامه حضور داشته باشد، آسیب هایی به کشور وارد می کند. کلیات طرح تشکیل سازمان مهاجرین هم تصویب شد و الان در شور دوم بررسی کمیسیون است.غربی ها و بسیاری از کشورهای منطقه که با ما چالش دارند دوست دارند ما را به جرگه افغانستان ستیزی سوق دهند ولی ما نباید در این جرگه بیفتیم. افغان ها بیش از هر کشور دیگری از آمدن به ایران استقبال میکنند نگاه با افغانها اگر به سمت افغان ستیزی برود ما را دچار چالش می کند. حادثه شیراز و حمله به روحانیت در مشهد با هدف ایجاد جنگ مذهبی و افغانستان ستیزی بود که موفق نشدند و جمهوری اسلامی ایران این اجازه را به آنها نداد.