رویداد۲۴ علیرضا نجفی: «ما در آخر زمستان و در اول بهار یک رشته مراسم مربوط به پایانگرفتن فصل سرما را داریم که مراسم چهارشنبهسوری است که نوعی جادوی گرمکردن هواست. با آتش افروختن در واقع میخواهیم بگوییم که زمستان تمام میشود و گرما و خورشید را با این آتش جادویی وادار به گرم شدن بکنیم که بیاید. از روی آتش پریدن یعنی سرماهای وجود خودمان را هم دور بریزیم و خودمان را هم از فصل زمستان به یک فصل کار و گرما بتوانیم وارد کنیم، که قبل از این در جشن سده هم همین آیین جادویی آوردن گرما به خورشید مطرح است که آن چهلم تولد خورشید است.» دکتر مهرداد بهار/ کتاب اسطوره تا تاریخ
چهارشنبهسوری از معروفترین جشنهای ایرانیان است. مشخصه اصلی چهارشنبهسوری، برافروختن آتش و پریدن از روی آن در آخرین چهارشنبه سال است. اما این آیین باستانی چرا وجود داشته و هنوز وجود دارد؟
جشنها و ایام متبرک در جهان باستان با «آیین» ملازم بودند و به هیچ عنوان نمیشد این ایام را صرفا داستان و اسطوره دانست. ویلیام رابرتسون اسمیت در کتاب «در باب دین اقوام سامی» مینویسد: «هسته مرکزی دین مدرن باور و هسته مرکزی دین باستانی آیین است. اسطوره صرفا تبیین مراسمی دینی بود. باورهای باستانی فقط قول نبودند بلکه اساسا فعل بودند.»
به گزارش رویداد۲۴ این آیینها هسته مرکزی تمدنهای باستانی بودند و در نسبت مستقیم با تقسیم غذا، مجوز شکار و آمیزش و فرزندآوری قرار داشتند. مهمترین جشنها در ایران باستان جشن سال نو بود که به نوعی یادمان نمادین خلقت محسوب میشود. به فراخور نو شدن جهان، انسان نیز در آیینهای باستانی باید نو میشد مراسمی چون غسل، استغفار و برگزاری آیینهای نمادین بیرون راندن دیوها و شیاطین و ارواح خبیث از همین معنا ناشی میشد.
اجرای این جشنها نسبت مستقیمی با «روابط تولید» در آنها داشت. فلات ایران مکان جوامع روستایی و کشاورزی بود که اقتصادشان بر مبنای کشاورزی بود و یکی از چالشهای اصلی مردم زنده ماندن در فصول سرما و قحطی بود چرا که محصولی جز محصولات کشاورزی در دست نبود و خشکسالی و قحطی و همچنین سرمازدگی مصادف با کشته شدن اغلب جمعیت روستاها و طبقات پایینی شهرها از گرسنگی. به همین دلیل آب در دین ایرانیان قداست داشت و ایزد آب یعنی همان آناهیتا مقدس شمرده میشد.
همچنین سرما و زمستان که نماد قحطی و توقف باروری بود نماد شر و شیطان به حساب میآمد و آتش که متضاد سرما بود هدیه خدایی به بشر شمرده میشد که به واسطه آن در برابر سرمای اهریمنی تاب بیاورد. جهنم در ادیان ایرانی، بر خلاف ادیان ابراهیمی، با سرما نمایان میشود و زمستان در شعر و ادب فارسی همواره نمادی از شر و اهریمن بوده است. این موضوع را میتوان مثلا در شعر زمستان مهدی اخوان ثالث مشاهده کرد.
بیشتر بخوانید: جشن سده و مردمی که تلاش میکردند خورشید را گرم کنند!
در واقع چهارشنبه سوری نیز یکی از جشنهای وداع با سرما (شر) و جشن ورود به فصل زایش و گرما (خیر) بوده است. پیشینیان همچنین تصور میکردند با آتشافروزی به فرآیند هر چه زودتر از راه رسیدن گرما و زایش طبیعت کمک میکنند.
واژه «سوری» در ترکیب چهارشنبهسوری هم به معنی جشن است و هم به معنی سرخ. در واقع واژه سوری در زبان پهلوی به معنی سرخ است. sun به معنای خورشید هم از همین خانواده است.
این جشن در نزد ایرانیان قبل از اسلام در روز خاصی انجام نمیگرفت و معمولاً در اواخر زمستان در حالی که زمین در حال گرم شدن بود انجام میشد، ولی پس از اسلام و حمله اعراب این جشن به آخرین چهارشنبه سال موکول میشد؛ زیرا چهارشنبه نزد اعراب روزی نحس و شوم بود.
از آنجا که عربها از نزدیکترین اقوام پیش از اسلام نزد ایرانیان بودند و حداقل هزار سال بخشی از ایران باستان بودند بسیاری از آداب و رسوم و عقاید شبیه به هم داشتهاند و پیش از اسلام بسیاری از قبایل عربی، چون بنیتمیم و بخش بزرگی از بنیوایل زرتشتی بودند.
«کتایون مزداپور» نویسنده و پژوهشگر دین زرتشتی، درباره ارتباط چهارشنبهسوری با آیین زرتشتی چنین مینویسد: «جشنها و آیینهای ایرانی به همه ایرانیان تعلق داشتهاند و دارند. بسیاری از آنها به دوران پیش از مهاجرت آریاییان به این سرزمین بازمیگردند و خیلی از آنها هرگز زرتشتی نبودهاند، مثل چهارشنبه سوری.»
همچنین علاوه بر پریدن از روی آتش، مراسم دیگری در چهارشنبهسوری باب بوده است که مهمترین آنها عبارتند از قاشقزنی، کوزه شکستن و شالاندازی. مراسم قاشقزنی که تقریبا در همه سرزمینهای ایرانی برگزار میشود، بدین گونه است که مردم و بعضا کودکان کاسه و قاشق را به هم کوبیده و در پشت در پنهان میشوند و صاحبخانه نیز تخم مرغ یا تنقلاتی داخل کاسه میگذارد. قاشق زنان چه مرد چه زن اغلب خود را با چادر میپوشانند.
آیین قاشقزنی احتمالاً نشات گرفته از این عقیده است که ارواح نیک درگذشتگان در رستاخیزی به شکل افرادی که رویشان پوشیده است به خانه بازماندگان سر میزنند و زندگان برای یادبود و برکت به آنان هدیهای میدهند. در زند اوستا آمده است که پنج روز آخر سال تا روز پنجم فروردین اورمزد دوزخ را خالی میکند و ارواح رها میشوند. قاشقزنی استفاده ارواح از زبان بدنی به جای زبان گفتاری است.
در مراسم کوزهشکنی نیز کوزههای کهنه را بالای بام خانه برده، بهزیر افکنده، آن را میشکستند و کوزه نویی را جایگزین آن میساختند. آنها عقیده داشتند که بلاها و قضاهای بد را در کوزه متراکم کردهاند و با شکستن کوزه، آن بلاها دفع خواهد شد.
بیشتر بخوانید: جشن مهرگان و کارکرد اسطورههای ایرانی ؛ تلاش برای کسب رضایت خدایان
در مراسم شالاندازی جوانان چندین دستمالِ ابریشمی را به یکدیگر گره زده و از آن یک ریسمانِ رنگین و بلند میسازند. سپس، از راهِ پلکانِ خانهها یا از روی دیوار، بر بالای بامِ خانههای فامیل یا همسایگان رفته و ریسمانِ ابریشمی را، هنگامی که خود یک سرِ آن را در بالای بام در دست دارند، از روزنهای که در میانِ بامها برای بیرونرویِ دودِ آتشدان یا تنورِ نانپزی برآمده است، درونِ خانه میبرند. آنگاه، با چند سرفهٔ بلند، خانهدار را از آمدنشان آگاه میکنند.
افرادِ خانه، با دیدنِ ریسمان، آنچه که پیشتر آماده کردهاند را در گوشه شال میگذارند و گره میزنند. سپس، با یک تکانِ آرام، شالانداز را آگاه میکنند که «هدیه سوری» آماده است. آنگاه شالانداز، آن را به سوی بالا میکشد. آنچه درونِ دستمال است، هم فال است و هم هدیه چهارشنبهسوری؛ زیرا از روی آن فالگیری میکنند. چنانکه اگر آن هدیه، گرد نان باشد، نشانه برکت است. شیرینی، نشانه شیرینکامی و شادمانی است؛ انار، نشانه آوردنِ فرزند است؛ گردو، نشانه درازی زندگی است؛ بادام و فندق، گویای سرسختی و بردباری هستند؛ کشمش، نشانه پرآبی و پربارانی است.
بنابرین همانطور که میبینیم آیین چهارشنبه سوری ابتدا شکلی جادویی داشته و به مرور مراسم گوناگونی به آن اضافه و این جشن تدریجا شبیه به کارناوال شده است. ایرانیان معاصر چهارشنبه سوری را با رقص مراسم مختلف جشن میگرفتند، اما پس از انقلاب ۵۷ و محدودیتهایی که برای سبک زندگی مردم ایجاد شد، چهارشنبه سوری نیز تغییر کرد و به شکل امروزی خود رسید.
ماندگاری آیینهایی چون چهارشنبهسوری به خصلت اجتماعی آنها بازمیگردد. همانطور که جامعهشناسانی چون امیل دورکیم نشان دادهاند، آیینها و جشنهای جمعی باعث همبستگی فرد و جمع میشوند. انسانها در جریان کنشهای جمعی خود، با همنوعان خویش احساس همبستگی و اتحاد میکنند و این آیینها حس اطمینان و قدرت به آنها میدهد و همچنین به زندگی فرد معنا میبخشد. بنابرین آیینهای اجتماعی از اهمیت بسیاری برخوردارند و فارغ از ریشههای دینی و ایدئولوژیک، از حیث اجتماعی مفیدند.