رویداد۲۴ مایکل مک فاول و عباس میلانی در یادداشت مشترکی در فارن پالیسی نوشتند: پکن، مسکو و منتقدان سیاستهای دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا در واشنگتن، توافق ایران و عربستان سعودی با وساطت چین را پسرفتی برای نفوذ و جایگاه آمریکا در خاورمیانه و اطراف جهان به حساب میآورند. اما اگر کمی عمیقتر نگاه کنیم، در مییابیم که نه تنها آسمان بر سر واشنگتن خراب نشده بلکه برعکس، آثار مثبت این توافق برای واشنگتن در کوتاه و درازمدت، از پیامدهای منفی آن بیشتر است.
به گزارش دیپلماسی ایرانی، در ادامه این یادداشت آمده است: هنگامی که کلیت منافع آمریکا را بسنجیم، این توافق به پیشبرد چندین هدف امنیتی آمریکا در منطقه یاری میرساند و حتی در درازمدت میتواند مزاحمتی برای اهداف چین باشد.
اولین و مهمترین نکته اینکه از سرگیری روابط تهران-ریاض میتواند آتش بس در یمن را مستحکم کند. تا زمانی که ایران موافقت نکرد که حمایت از حوثیها و حملاتشان به عربستان را متوقف کند، ریاض هم با از سرگیری روابط با تهران موافقت نکرد. این برای منافع آمریکا، برای یمن و نیز برای دمکراتهای ایران خوب است. آمریکا خواهان یک خاورمیانه باثباتتر است و توافق تازه گام مثبتی در این مسیر است.
البته هیچ کس نباید این توهم را داشته باشد که از سرگیری روابط دیپلماتیک، همه منازعات میان ایران و عربستان را خاتمه میدهد. این توافق یک گام مثبت و ضروری است، اما همچنین گامی کوچک است که میتواند به آسانی پایمال شود. با این حال، ارتباط بهتر و بیشتر میان تهران - ریاض میتوند از نزاعی بزرگتر جلوگیری کرده و این هم به سود منافع ملی آمریکاست.
دوم، باید دید که منافع این توافق برای تهران به دستاوردهایی درازمدت تبدیل میشود یا نه. ایران با برنامه هستهای اش هنوز هم به عنوان یک تهدید امنیتی از نگاهی برخی کشورها دیده میشود و توافق اخیر، این وضعیت را تغییر نمیدهد. سطح بی اعتمادی میان عربستان و ایران همچنان بالاست. اگر این توافق از هم بپاشد، به احتمال بیشتر این ایران است که سرزنش خواهد شد حتی توسط چین.
بیشتر بخوانید: چالشهای سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۲
سوم، اینکه برداشت نادرستی است که این توافق را بعنوان یک آسیب درازمدت برای دیپماسی آمریکا به حساب آوریم. آمریکا نباید تلاش کند که قدرت چین را در هر زمینهای در هر کجای جهان محدود کند، نیازی هم به این کار نیست. این اشتباهی بود که واشنگتن در دوران جنگ سرد در برابر اتحاد شوروی انجام داد و گرفتار باتلاقهایی همچون جنگ ویتنام و حمایت از شورشیان آنگولا شد.
از این گذشته، آمریکا دیگر منابع لازم برای پیشبرد سیاست بازدارندگی در همه جهان را ندارد. به جای آن باید به بازدارندگی گزینشی چین روی آورد. توافق سعودی - ایران از آن نمونههایی است که نیازی نیست واشنگتن انرژی خود را صرف تضعیف آن کند. دیپلماسی چینی در مواقعی میتواند دست کم مکمل منافع آمریکا باشد و یک مصداق آن همین توافق است.
رئیس جمهوری چین اکنون در برداشتن بارِ مسئولیتِ حفظ صلح در خاورمیانه شراکت دارد. این یک تکلیف آسان نیست همانطور که آمریکا هم در گذر دهه ها، این واقعیت را دریافت. توافق تازه میتواند به آسانی شکست بخورد. بیانیه مشترک پکن، هیچ حرف روشنی در این باره ندارد که چگونه طرفهای توافق، به موارد نقض آن یا رفتارهای خلاف آن واکنش نشان خواهند داد.
دیپلماتهای چینی چه واکنشی به یک برخورد نظامی میان نیروهای مورد حمایت سعودی و ایران در یمن نشان خواهند داد یا به یک حمله تروریستی در یکی از این دو کشور که انگشت اتهام را به سمت طرف دیگر بگیرد؟ یا نسبت به تدابیر تازه اسرائیل برای توقف برنامه هستهای ایران؟ اگر تنشهای میان ایران و عربستان لاجرم دوباره سر بگیرد، آیا چین قادر خواهد بود که بدون فرورفتن در سیاست پیچیده منطقه، یک پیشرفت دیپلماتیک را تحمیل کند؟ در این قمار ریسک آفرین، هر گونه وادادگی توسط پکن موجب میشود که محدودیت هایش به عنوان یک ابرقدرت، آشکار شود.
چهارم اینکه نباید پیامدهای منفی این توافق برای روابط آمریکا - سعودی را بزرگنمایی کنیم. سعودیها برای سالهای آینده، اگر نگوییم دهههای آینده، همچنان برای امنیت خود به آمریکا تکیه خواهند کرد، ضمن آن که آنها درهم بافتگی عمیقی با اقتصاد آمریکا دارند. در ماه مارس، سعودیها یکی از بزرگترین سفارشهای تاریخ را برای خرید هواپیما به شرکت بوئینگ دادند که توسط کاخ سفید به عنوان یک معامله گرانسنگ توصیف شد. سعودیها همچنین برای بهبود رابطه شان با اسرائیل به آمریکا نیاز دارند. البته روابط میان عربستان و چین، همچنان رو به رشد خواهد بود.