بهمن شریفزاده در مورد عدم حضور احمدی نژاد در انتخابات سال 96 گفت: وجود آقای احمدی نژاد در فضای انتخابی میتوانست موجب پیدایش شور خوبی در فضای کشور شود و علت آن هم استقبالی بود که مردم در استانهای مختلف از او داشتند و پیوسته به حضور در عرصه انتخابات دعوت و حتی مطالبه و تکلیف می کردند که حضور پیدا کند البته این به این معنی نیست که در عرصه انتخابات از دیگران استقبالی نبوده است اما آنچه مسلم است استقبال قابل توجهی از احمدینژاد بود و حضور او در عرصه می توانست شور انتخاباتی خوبی به وجود آورد اما مصلحت دیده شد و توصیه شد که ایشان در این دوره شرکت نکند.
اهم سخنان وی به شرح زیر است:
* با عدم حضور احمدی نژاد در عرصه انتخابات درصد قابل توجهی از آن شور فروکش میکند.
*هرکس دیگر حتی اگر چهرهای نو در انتخابات حاضر شود نمیتواند عامل آن شوری باشد که احمدینژاد میتوانست باشد، به این دلیل که افرادی که در معرض حدس قرار میگیرند هیچکدام با اقبال جدی مردمی روبرو نیستند.
* از نظراتی که ما در رسانهها به عنوان محتملهای کاندیداتوری میشنویم هیچ کدام از اقبال مردمی چندانی برخوردار نیستند و برخی هم که قبلاً آزموده شدهاند و اقبال مردمی نسبت به آنها در سالهای قبل بررسی شده است.
* برای مردم تفاوت چندانی بین شخصیتهای جلیلی، قالیباف، روحانی نیست و تنها ممکن است در بدنه جناحها که چه فردی را مورد حمایت قرار دهند اهمیت داشته باشد، اما سخن ما بر سر مردمی است که نه میشود آنها را در بدنه اصلاحات معرفی کرد نه در بدنه اصولگرایی و مردم هر دو جناح را دیدند و آزمودند.
* ممکن است برخی از حامیان احمدی نژادهم شوری برای حضور در انتخابات نداشته باشند و علتش هم این است که احمدینژاد را نمیتوان ذیل اصولگرایان و اصلاح طلبان تعریف کرد.
*اصولگرایان و هم اصلاحطلبان احمدی نژاد را از خود جدا کردند و گفتند احمدینژاد از ما نیست. احمدینژاد هم گفته که من نه از اصولگرایان هستم نه اصلاحطلبان و این دو طرفه بود. بنابراین اگر کسی میخواست به احمدی نژاد رای دهد نمیتوان پیشبینی کرد که در صورت نبود او در انتخابات رایش را به صندوق کدام کاندیدا میریزد.
* هیچ کس از سوی شخص و جریان احمدینژاد در انتخابات حضور پیدا نمی کند و کاندیدا نمی شود.
* احمدینژاد به غلامحسین الهلام گفته از او در انتخابات حمایت نمیکند. نه تنها از ایشان, بلکه احمدی نژاد از جریان اصولگرا و اصلاحطلب و جریان حامی خود و همچنین جریان عدالتخواهی هم هیچ کاندیدایی نخواهد داشت.
*در هیچ عرصه انتخاباتی احمدینژاد در سال ۹۶ حضور نخواهد داشت.
* قهر نکردیم. موضوع این است که جریان عدالتخواه باید با پرچمدار خود وارد عرصه انتخابات شود اگر قرار است پرچمدار عدالتخواهی کنار بنشیند کل جریان هم وارد عرصه انتخابات نمیشود و فعالیت فرهنگی و فکری و جریان سازی فکری خود را ادامه خواهد داد.
* فاصله زیادی میان ما با مبانی آقای مصباح یزدی در نگاههای سیاسی - اجتماعی و حکومتی وجود دارد.
* خطی که سال ۸۴ صورت گرفت این بود که بعضی ازاصولگرایان حمایت خود را از احمدینژاد به گونهای مطرح کردند که گویی آنها احمدینژاد را به عرصه آوردند و به گونهای مطرح کردند که گویی احمدینژاد از آنها و بدهکار آنها است امااحمدینژاد تنها کاری که انجام داد این بود که هیچ کس را از حمایت خود منع نکرد؛معنا ندارد وقتی کسی از من نوعی حمایت میکند بگویم نمیخواهم حمایت کنید و آنجایی که باید خط خود را مشخص کنم این است که اگر این حمایت برای معامله است من معاملهای نمیکنم.
*{ چرا احمدی نژاد محبوب چهار ساله اول تبدیل به احمدینژاد جریان انحرافی شد؟}احمدینژاد تبدیل نشد؛ در حقیقت کسانی که مخالف احمدینژاد بودند تغییر مشی و موضع دادند و اصولگرایان گفتند احمدی نژاد تغییر کرده و منحرف شده است و به جریان انحرافی گرایش پیدا کرده است.
* بعد از رفتن احمدینژاد جناب آقای هاشمی رفسنجانی گفتند اصل انحراف مشائی نبود بلکه خود احمدی نژاد بود که از آغاز هم ما او را منحرف میدانستیم. این نشان میدهد که جریانی از آغاز سال ۸۴ با حضور احمدینژاد مخالف بوده است. اما برای اینکه حامیان او را که در راستای پایداریها بود با خود هم مسیر و همجهت کند زمان برد و زمان تاکتیک نشان دادن احمدی نژاد به عنوان منحرف از اهداف اسلام ناب, حدود پنج سال به صورت مداوم انجام گرفت که نهایتاً در دوره دوم جواب داد.
*{ درباره توصیه مقام معظم رهبری برای نامزد نشدن احمدی نژاد در انتخابات }ولایتپذیری در نظر نیست و در عمل است. در صورت حکم مقام معظم رهبری مکلف به پذیرش آن هستیم اما در نظر میتوانیم نظر خود را داشته باشیم، نظر ایشان این است حضوراحمدی نژاد به مصلحت نیست و صاحبان نظر میتوانند این موضع را به فکر،مجال تفکر و بحث و گفتوگو بکشانندکه چرا باید مصلحت نباشد و این دو قطبی که مطرح کردند چه دو قطبی است و چه کسی میتوانست این دوقطبی را ایجاد کند و همه اینها چون فکر است قابل بحث و طرح است و هیچ وقت هم ایشان جلوی بحث و گفتوگو را نگرفتند بلکه مقام معظم رهبری آموزگار پرسش و نقد هستند. برای همین با مشیای که از ایشان سراغ داریم مسیر پرسش را باز گذاشتند.