رویداد۲۴ مریم آیتی: تا چند دهه اخیر، کمتر کسی یادگیری را نوعی مهارت میدانست و تمامی توجهها به سمت ضریب هوشی(IQ) و راههایی برای افزایش هوش بود. در واقع مردم فکر میکردند توانایی بالای یک فرد در آموختن ناشی از هوش بالای او است و فردی که در یادگیری عملکرد ضعیفی از خود نشان میداد را فردی با بهره هوشی پایین میدانستند.
این در حالی است که امروزه دیگر تقریباً تمامی افراد به این موضوع آگاه هستند که یادگیری، یک مهارت است و هر فردی ممکن است برای یادگیری از یک روش به خصوص نتیجه بهتری بگیرد و از راه دیگران چندان به موفقیت نرسد.
این روزها دیگر بیشتر افراد میدانند که یادگیری موثر، ربطی به ضریب هوشی ندارد و این مهارتهای یادگیری هستند که به ما در راه آموختن کمک میکنند.
منظور از یادگیری تغییرات رفتاری و توان رفتاری فرد است که بر اثر تجربه و تکرار به دست میآید. چنانچه تغییری در این خصوص مشاهده نشود، نشاندهنده این است که اصلا یادگیری صورت نگرفته است.
کسب مهارت علاوه بر کسب دانش، نیازمند تمرین و تکرار است. به عبارت دیگر کسب دانش بدون تمرین و تکرار منجر به مهارت نمیشود.
یک مکانیک را در نظر بگیرید که مدارک لازم برای مکانیکی را دارد، اما این مدارک کافی نیستند. مدارک نشان میدهند که فرد دانش لازم را پیدا کرده است؛ اما مهارت فرد زمانی مشخص میشود که بتواند یک ماشین را آچار به دست تعمیر کند.
معمولا از نظر ما یک شخص زمانی ماهر شمرده میشود که در یک کار خاص عالی باشد. بر این اساس میتوانیم بگوییم مهارتها قابل یادگیری و آموختن هستند. پس خودِ «یادگیری» نیز یک مهارت و در نتیجه قابل آموختن است.
توانایی اغلب به عنوان چیزی در نظر گرفته میشود که ما به طور طبیعی در آن استعداد داریم و مجبور نیستیم برای پیشرفت کردن در آن به اندازه سایر افراد تلاش کنیم. بعضی از ما خوش شانس هستیم که توانایی طبیعی یادگیری را داریم.
تفاوت آموزش و یادگیری
دو مفهوم آموزش و یادگیری بسیار به هم نزدیک هستند، به طوری که در بسیاری از مواقع به جای هم به کار میروند. در آموزش و یادگیری دو نقش حضور دارند. یاد دهنده یا معلم و استاد، و یادگیرنده یا دانش آموز و دانشجو. وقتی از آموزش حرف میزنیم نقش یاد دهنده پررنگتر است، اما در یادگیری نقش یادگیرنده است که اهمیت پیدا میکند.
دنیای امروز به سمتی پیش میرود که یادگیرنده خودش انتخاب میکند چه چیزی را یاد بگیرد و به دنبال منابع مختلف میرود و در صورتی که به یاد دهنده نیاز داشته باشد به او رجوع میکند. یادگیرنده اکنون میتواند با پرورش و تقویت مهارت یادگیری به شکل بهتری از منابع در دسترس خود استفاده کند.
مشاهده
بسیاری از افراد دانش و مهارتهای خود را به واسطه مشاهده و تقلید اتفاقات و رفتارهای اطراف خود میآموزند، برای مثال کودکی را در نظر بگیرید که به تازگی شروع به حرف زدن کرده و اصطلاحا زبان باز کرده است. این کودک سعی میکند با مشاهده رفتار دیگران آن چه را دیده تقلید کند و آن گاه است که با تکرار، یادگیری انجام خواهد شد.
بیشتر بخوانید: تقویت یادگیری دانشآموزان
وقتی رفتاری نظر فرد را به خود جلب نماید شخص به این رفتار توجه نموده و پس از آن سعی میکند آن را به یاد بسپارد. پس از آن با تمرین و تکرار و یادآوری، این رفتار در حافظه بلند مدت فرد نهادینه شده و او به یادگیری دست پیدا خواهد کرد.
پرسش کردن
همان طور که همه ما به آن آگاه هستیم پرسش کلید رسیدن به پاسخ است و در واقع هر فرد بایستی برای یادگیری و بالا بردن معلومات خود در زمینههای مختلف جسارت سوال کردن را داشته باشد. پس شما برای یادگیری در هر زمینهای میتوانید از افرادی که در این راه تجربه کافی داشته سوال نموده و سعی کنید که از تجارب آنها استفاده نمایید. بدون شک با بالا رفتن علم شما در رابطه با موضوع مورد نظر یادگیری نیز خیلی بهتر اتفاق خواهد افتاد.
تفکر و تامل
هرچه تفکر یک فرد در رابطه با موضوعی بیشتر باشد بالطبع میزان یادگیری او در آن زمینه نیز بسیار بیشتر خواهد شد. در واقع منظور از تامل این است که فرد در مورد موضوع مورد نظر تفکر هوشندانه و آگاهانه داشته و به خوبی تمام جوانب را بررسی نموده و در صورت نیاز برای تغییر موقعیت مورد نظر راه حلی کاربردی و جدید ارائه دهد.
فرضیه سازی
در نظر بگیرید که فردی با مشکل خرابی اتومبیل خود مواجه شده است و به طور دقیق علت این خرابی مشخص نیست، در این حالت فرد تمام احتمالات را در نظر میگیرد و به این فکر میکند که این خرابی میتواند به دلایلی، چون خوابیدن باتری، تمام شدن بنزین و یا خراب شدن استارت رخ داده باشد. در واقع فرد فرض میکند که علت روشن نشدن ماشین یکی از این موارد است، پس از آن یک به یک این موارد را بررسی مینماید تا در نهایت علت اصلی مشخص شده و نسبت به رفع آن اقدام نموده و به عبارتی به راهکار میرسد.
به گزارش رویداد۲۴ فرضیه سازی به ما کمک میکند تا به کشف موضوعات جدید برسیم. این که ما در زمینه مورد نظر بر اساس مشاهدات و تجربیات فرضیههایی ارائه نماییم باعث میشود که راهکار خود به خود از بین آنها خیلی راحتتر پیدا شود. صرفا نباید تمامی این فرضیهها درست باشند و بلکه حتی فرضیههای غلط نیز ممکن است ما را یک قدم به راهکار نزدیکتر کنند.
پیش بینی
پیش بینی با حدس زدن کاملا متفاوت است و براساس مشاهدات و اطلاعاتی که فرد در دست دارد صورت میگیرد. در واقع پیش بینی بیان موضوعی است که ممکن بوده در آینده رخ دهد. برای مثال فرد از تیره بودن و فشردگی ابرها پیش بینی مینماید که احتمال دارد تا چند ساعت بعد باران ببارد.
مهارت کاربرد ابزار
بدون شک با شناخت ابزار و کاربرد آن ها، یادگیری خیلی موثرتر و بهتر صورت میگیرد. فرد بایستی ببیند که در مسیر یادگیری در زمینه مورد نظر چه ابزاری توانسته برای او کمک کننده بوده و راه مورد نظر را برای او هموارتر کند.
به عنوان نمونه وقتی فردی قصد دارد کار با کامپیوتر را آموزش ببیند برای یادگیری میتواند از کتابهای آموزشی، سی دی ها، سایت معتبر آموزشی و یا ثبت نام در کلاسهای فنی و حرفهای استفاده نماید و به این وسیله در زمینه مورد نظر آگاهی و دانش خود را افزایش دهد.
مهارت اندازه گیری و محاسبه
فرد با مهارت اندازه گیری و محاسبه میتواند در زمینه یادگیری، مشاهدات دقیقتر و کاملا تری داشته باشد و این موضوع به خودی خود به یادگیری بهتر میانجامد. اندازه گیری بایستی به کمک ابزار مناسب و بسته به موضوع مورد نظر انجام شود.
برای درک بهتر این موضوع فرض کنید که شما در حال تماشای یک برنامه آَشپزی بوده و مایل هستید کیکی که آشپز در حال آموزش دادن است را به خوبی یاد بگیرید. قطعا این که فقط ببینید که در پخت کیک از چه موادی استفاده کرده کافی نیست و بایستی مقدار مواد را نیز بدانید.
در مبحث آشپزی معمولا از واحد پیمانه برای اندازه گیری مواد استفاده میشود و شما باید بدانید برای تهیه این کیک به چند پیمانه آرد نیاز است. در واقع این اندازه گیری باعث میشود یادگیری شما خیلی دقیقتر انجام شود.
روابط اجتماعی موثر
هرچه فرد با افراد بیشتری در تعامل باشد میتواند ایدههای خود را با آنها مطرح کرده و از نقدهای سازنده آنها برای بهبود کار خود استفاده کند.
طرح کردن و ساختن
بر روی کاغذ شروع به ترسیم طرحی از زمینه یادگیری خود کنید و مشخص نمایید که در این راه قصد دارید به چه دانش و مهارتی دست پیدا کنید. ببینید که چه موانعی بر سر این راه وجود دارد و چه راههایی شما را به هدف نزدیکتر خواهند کرد.
داشتن یک نقشه از هدف مورد نظر باعث میشود شما در یادگیری مصممتر شده و سعی کنید پله پله به آن چه که میخواهید برسید. کسب یک مهارت پیچیده و دشوار و یادگیری آن یک شبه محقق نخواهد شد و شما بایستی ابتدا هدف بزرگ خود را به ریز هدفهایی تقسیم کرده و سعی کنید یک به یک به آنها دست یابید. گاهی برای رسیدن به چیزی بایستی صبور بوده و تمام تلاش خود را به کار بگیرید.
تفسیر یافتهها
این مهارت در واقع یک نتیجه گیری کلی از آموختههای شما در زمینه مورد نظر میباشد. شما باید بر اساس مشاهدات خود شروع به تفسیر و توضیح نموده و با کنار هم گذاشتن تمامی مشاهدات، به یک نتیجه کلی و یک راهکار موثر و نوین دست یابید.
طراحی تحقیق
شما میتوانید در رابطه با مشاهدات خود در زمینه مورد نظر تحقیقی انجام داده تا بتوانید اطلاعات درست و غلط را از هم جدا کنید.
فرض کنید که شما در رابطه با نحوه انجام یک کار هیچ پیش زمینهای ندارید و از دو فرد مختلف نیز انجام این کار را مشاهده کرده اید که عملکرد هر یک از آنها متفاوت از دیگری بوده است. حال در این جا برای پی بردن به نحوه صحیح انجام این کار باید در رابطه با آن کمی تحقیق نموده تا در نهایت شیوه صحیح را بیاموزید. این کار علاوه بر آن که منجر به یادگیری کار مورد نظر میشود سبب شده این موضوع همواره با یک مثال در ذهن شما باقی بماند.
یادگیری فعال و غیرفعال
برای یادگیری باید اطلاعات جدیدی داشته باشیم، به آنها توجه کنیم، اطلاعات جدید را با دانشی که از قبل داریم، مطابقت دهیم، آنها را در حافظه خود ذخیره و در نهایت از آموختههای خود استفاده کنیم.
فرض کنیم قصد تعمیر وسیلهای را داریم. برای انجام چنین کاری میتوانیم یک ویدیوی آموزشی در مورد نحوه تعمیر آن را جستجو و تماشا کنیم تا ببینیم که اطلاعات کافی برای تعمیر وسیلهی مورد نظرمان را دارد یا خیر. سپس از دستورالعملهای ذکر شده در ویدیو برای تعمیر وسیلهی خود استفاده میکنیم. یا مثلا شرایطی را در نظر میگیریم که در حین مطالعه با کلمهای ناآشنا مواجه میشویم. در این شرایط، اگر معنی کلمه را جستجو کرده و به نتیجهی دلخواه برسیم، میتوانیم بگوییم که کلمه جدیدی را یاد گرفتهایم.
اصطلاح «یادگیری فعال» اغلب برای توصیف یک فرایند تعاملی استفاده میشود. برای مثال، انجام یک آزمایش عملی برای یادگیری مفهومی جدید به جای مطالعه در مورد آن، نوعی یادگیری فعال است. در مقابل، «یادگیری غیرفعال» شامل خواندن متن، گوش دادن به سخنرانی و تماشای فیلم درباره موضوع مورد نظر است.
یادگیری به دنبال کسب تجربه اتفاق میافتد
فرایند یادگیری زمانی شروع میشود که تجربه جدیدی را به دست آوریم. این تجربهی جدید میتواند خواندن یک کلمه جدید، گوش دادن به توضیح مفهومی جدید یا امتحان روشی جدید برای حل یک مشکل باشد. برای مثال، هنگامی که روش جدیدی را برای پخت تخم مرغ امتحان میکنیم یا روش دیگری را برای کار کردن در محیط کار تست میکنیم، به تدریج میتوانیم میزان مفید بودن روشهای جدید را تعیین، و سپس در آینده از آنها استفاده کنیم.
تأثیر یادگیری روی نگرشها، دانش یا رفتار
فرایند یادگیری به مراتب فراتر از «یادگیری یک کتاب» است. به عبارتی، همه میدانیم که امکان یادگیری کلمات، مفاهیم و حقایق جدیدی را از کتابها داریم. اما از سوی دیگر میتوانیم چیزهای دیگری همچون نحوهی انجام کارها و تحلیل احساساتمان درباره پدیدههای مختلف را از چیزهایی خارج از کتابها هم بیاموزیم.
یادگیری میتواند شامل رفتارهای مفید و حتی منفی باشد. یادگیری بخشی طبیعی و مداوم از زندگی است که هم در مورد یادگیری رفتارهای بهتر و هم برای یادگیری برخی رفتارهای بد، بهطور مداوم اتفاق میافتد. در حالت کلی، یادگیری اغلب اوقات به معنای افزایش دانش و برخورداری از زندگی بهتر است. در مواردی هم شامل رفتارهایی میشود که برای سلامتی و تندرستی مضرند.
چالشهای محیطی
دسترسی به فرصتها و جنبههای مختلف محیط یادگیری در نحوه یادگیری افراد نقش دارد. این موارد میتوانند چالشهای بزرگ یا کوچکی در روند یادگیری باشند.
اگر نتوانیم یک ویدیوی آموزشی در مورد نحوهی تعمیر وسیلهی خود پیدا کنیم یا کسی را نداشته باشیم که از او در مورد وسیلهی شکستهی خود سؤال بپرسیم، فرصتی برای یادگیری نحوهی تعمیر آن نخواهیم داشت. در کلاس درس و محل کار نیز ممکن است با موانع فیزیکی، فرهنگی یا اقتصادی مواجه شویم که تواناییمان برای یادگیری را کاهش دهند.
چالشهای شناختی
توانایی بهخاطر سپردن یا قدرت تمرکز روی اطلاعات میتوانند فرایند یادگیری را آسان کرده یا مانع آن شوند. برخی اختلالات خاص در یادگیری مانند اختلال خوانایی نیز بر نحوه نگهداری و پردازش دانش تأثیر میگذارند.
چالشهای انگیزشی
انگیزه شامل انگیزه درونی و بیرونی است و میتواند بر میزان مهارت یادگیری افراد تأثیر بگذارد. افرادی که دارای انگیزه درونی قوی برای یادگیری هستند، خود را مجبور به یادگیری چیزهای جدید میکنند. این افراد برای اینکه انگیزه یادگیری داشته باشند، به پاداشهایی مانند نمره یا جایزه نیازی ندارند. برای مثال، شخصی ممکن است برای تکمیل تکالیف ریاضی خود به انگیزههای بیرونی نیاز داشته باشد، اما برای تحقیق در مورد تاریخچه خانوادگی خود انگیزه درونی کافی داشته باشد.
یادگیری بصری
افرادی که از سبک یادگیری بصری بهترین نتیجه را میگیرند، اطلاعات جدید را از طریق بینایی و مشاهده به روش بهتری پردازش میکنند. به عبارتی، زمانی که دادهها از طریق نمودارها، تصاویر، چارتها، نقشهها، ویدئوها و مطالب نوشتاری به این افراد ارائه میشوند، آنها مطالب را به بهترین وجه دریافت میکنند.
یادگیری شنیداری
افرادی که از سبک شنیداری نتیجهی بهتری میگیرند، اطلاعات جدید را از طریق گوش دادن به بهترین وجه پردازش میکنند. این افراد معمولا آموزش شفاهی را به دستورالعملهای نوشتاری یا نمودارهای بصری ترجیح میدهند.
سخنرانیها، پادکستها و یادگیری مبتنی بر مکالمه برای فراگیران شنیداری، روش یادگیری ایده آال است. همچنین، افراد دارای سبک یادگیری شنیداری به ندرت یادداشت برداری میکنند و در عین حال مفاهیم و ایدهها را با صدای بلندی برای خودشان تکرار میکنند تا سریعتر اطلاعات مورد نظرشان را حفظ کنند.
یادگیری با خواندن و نوشتن
افرادی که از سبک یادگیری خواندن و نوشتن نتیجهی بهتری میگیرند، اطلاعات را هنگام استفاده از مطالب نوشتاری به بهترین شکل ممکن پردازش میکنند. برای این افراد کتابها، گزارشها، جزوهها و اسلایدهای پرینت شده کارکرد خوبی دارد. در واقع، این فراگیران زمانی بهترین عملکرد را نشان میدهند که از اطلاعات ارائه شده یادداشت بردارند. به طور کلی، افراد دارای سبک یادگیری خواندن و نوشتن از تحقیق و مطالعه لذت میبرند.
یادگیری حرکتی
افرادی که از سبک یادگیری حرکتی نتیجهی بهتری میگیرند، اطلاعات را هنگام استفاده از رویکردهای عملی بهتر پردازش میکنند. این افراد با انجام کارها یاد میگیرند و از این رو نیاز دارند که به طور فیزیکی در موضوع مورد بحث شرکت کنند. این فراگیران پرانرژی هستند و از یک جا ثابت ماندن خوششان نمیآید. از این رو، باید سعی کنیم که در روند آموزش خود حرکت را به نحوی وارد کنیم تا به فراگیران حرکتی کمک کنیم تا تمرکز خود را حفظ کنند.
یادگیری منطقی
افرادی که از سبک یادگیری منطقی نتیجهی بهتری میگیرند، اطلاعات را با استفاده از روشهای منطقی و منظم پردازش اطلاعات، به بهترین شکل پردازش میکنند. آنها هنگام دریافت دستورالعملهای مستقیم و قوانین مشخص برای هر کار، بهترین عملکرد را ارائه میدهند. به عبارتی، این افراد کارها و اطلاعات طبقهبندی شده را ترجیح میدهند.
فراگیران منطقی با الگوها به خوبی کار میکنند و روابط درون یک سیستم را به سرعت میشناسند. اغلب اوقات در کار با اعداد مهارت بالایی دارند. همچنین این افراد از مهارتهای سازماندهی قوی نیز برخوردار هستند.
یادگیری میان فردی یا اجتماعی
افرادی که از سبک یادگیری میان فردی یا اجتماعی نتیجهی بهتری میگیرند، اطلاعات را از طریق همکاری و ارتباط با دیگران بهتر پردازش میکنند. افراد دارای این سبک از بودن در یک گروه یا همکاری با یک تیم لذت میبرند. به طور کلی، بسیاری از افراد دارای سبک یادگیری اجتماعی، برونگرا هستند و در برقراری ارتباط با دیگران مهارت دارند. همچنین این افراد از گوش دادن به افکار و ایدههای دیگران لذت میبرند. این افراد در موقعیتهای شغلی رهبری عملکرد خوبی ارائه میدهند.
یادگیری انفرادی
افرادی که از سبک یادگیری انفرادی نتیجهی بهتری میگیرند، اطلاعات را هنگام کار کردن به صورت مستقل به بهترین وجه پردازش میکنند. آنها به محیطهای آرام علاقه دارند و اغلب خود را در این محیطها نگاه میدارند. این افراد درونگرا و متفکر هستند و تمایل به انگیزش از درون خود دارند و از مهارتهای مدیریتی قوی نیز برخوردارند.
همچنین فراگیران انفرادی ممکن است بیش از یک سبک یادگیری ترجیحی داشته باشد. به عنوان مثال، یک فرد میتواند فراگیری انفرادی - حرکتی داشته باشد. به این معنی که بهترین بازده یادگیری را از طریق انجام یک کار به صورت عملی و در عین حال به طور مستقل به دست آورد.
یادگیری طبیعت گرا
افرادی که از سبک یادگیری طبیعت گرایانه نتیجهی بهتری میگیرند، اطلاعات را هنگام تعامل با طبیعت عمیقتر و مفیدتر دریافت میکنند. این افراد در صورت کسب تجربیات عملی در دنیای طبیعی، عملکردی عالی ارائه میدهند. آنها از مشاهده و تعامل با مواد و اشیای طبیعی لذت میبرند.
افراد دارای سبک یادگیری طبیعت گرا معمولا به موضوعات علوم و محیط زیست علاقهمند هستند. آنها تمایل به یافتن الگوها، انجام آزمایشها و استفاده از نظریههای علمی برای بهره برداری از آموختههای خود درباره موضوعات مورد نظرشان دارند.
یک برنامه جامع و کامل انتخاب کنید
هنگام یادگیری زبان جدید، بهتر است از برنامهای استفاده کنیم که آموزشها را در جنبههای مختلف شامل خواندن، گوش دادن و صحبت کردن ارائه میدهد. در این شرایط میتوانیم مثلا در حین قدم زدن به پادکست زبان جدید گوش دهیم یا با دست تمرین کنیم و واژگان جدید را برای خودمان بنویسیم. این روش به ما کمک میکند تا ضمن مرور مستمر درسهای جدید، از تکنیکهای حفظ کردن برای یادگیری استفاده کنیم.
به دیگران آموزش بدهید
وقتی به دوست خود نحوه تنیس بازی کردن را یاد میدهیم، با به اشتراک گذاشتن چیزهایی که میدانیم، مهارتهای تنیس خود را بیشتر تقویت میکنیم. در این روش اصول اولیهای را که زمانی برای خودمان جدید بود، به یاد میآوریم و آنها را به دوست خود که فراگیر جدید است، ارائه میدهیم.
خوب بخوابید
تحقیقات نشان میدهد که خواب به مغز کمک میکند تا اطلاعات را به روش بهتری یکپارچه کند؛ بنابراین رعایت زمان خواب برای برخورداری از بدن و مغزی سالم باید در اولویت زندگی همه افراد قرار گیرد.
اهداف خود را سازماندهی کنید
داشتن مهارت هدفگذاری برای انتخاب هوشمندانه میتواند کمک زیادی به ما بکند. بعد از هدف گذاری باید استراتژیهایی که به ما کمک میکند تا به آن اهداف برسیم را مشخص کنیم. اگر برای یادگیری هدف داشته باشیم میتوانیم با احساسات آزار دهنده احتمالی مقابله کنیم.
به علاوه اگر برنامهای با اهداف روشن تهیه کنیم، متعهدتر خواهیم بود. افرادی که اهداف روشنی دارند نسبت به افرادی که آرزوهای مبهم مانند «انجام یک کار خوب» دارند بهتر عمل میکنند.
از یادگیری فاصله بگیرید
در یادگیری نوعی تناقض وجود دارد، زیرا برای یادگیری و درک بهتر باید از یادگیری خود دست بکشیم و کمی از آن فاصله بگیریم. وقتی از یک مشکل یا مسئله فاصله میگیریم، اغلب در مورد آن مشکل یا مسئله بیشتر میآموزیم.
وقتی در محل کارمان با یکی از همکاران بحثمان میشود اغلب بهترین پاسخها زمانی که بعداً در حال شستن ظرفها یا حمام کردن هستیم به ذهنمان میرسد. یا مثلا یک کتابچه راهنمای مربوط به یک نرم افزار را میخوانیم و مقدار زیادی از راهحلها پس از بستن صفحات آن به ذهنمان میآید. به طور خلاصه تامل کردن در یادگیری سودمند است.
چیزهای جدید یاد بگیرید
به چالش کشیدن مغز، یعنی تقویت مغز. یاد گرفتن چیزهای جدید باعث میشود تا مغزمان را به چالش بکشیم. اگر میخواهید تا ذهن خودتان را پرورش دهید، بهترین گزینه یادگیری زبان و موسیقی است.
مدیتیشن کنید
کلید اصلی رسیدن به موفقیت، آرامش است. برای آن که بتوانید این آرامش را به دست بیاورید، مدیتیشن انجام دهید و آن را به صورت مداوم تکرار کنید. توصیه ما این است که روزانه ۱۵ تا ۲۰ دقیقه مدیتیشن انجام دهید. شما به کمک مدیتیشن میتوانید آگاهی خودتان را افزایش دهید و به ذهن آگاهی برسید و به راحتی کنترل کامل مغزتان را در دست بگیرید.
اضطرابتان را کاهش دهید
اضطراب باعث میشود تا حواستان پرت شود و یادگیری تان کاهش پیدا کند. ترس از شکست و ناکامی باعث میشود تا ما از ادامه مسیر زندگیمان جا بمانیم و این ترس در ما ایجاد اضطراب میکند. کنترل این اضطراب باعث میشود تا ما بتوانیم به راحتی انرژی خودمان را برای یادگیری اختصاص دهیم.
از نیمکره چپ مغزتان بیشتر استفاده کنید
انجام اموری مانند بررسی حسابهای بانکی و مرور فهرست وظایف روزانه شخصی یا خانگی، کارایی بخشی از مغز که مختص انجام امور منطقی است را افزایش میدهد و سبب میشود تا تفکر منطقی به انجام وظایف منجر شود. به کمک این کار میتوانید ذهن خودتان را برای آموزشهای جدید و یادگیری تفکرات جدید آماده کنید.