رویداد۲۴ المانیتور نوشت: رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه در پی پیروزی در دور دوم انتخابات در روز یکشنبه، در حالی وارد سومین دهه حکمرانی خود میشود که با انبوهی از مسائل سیاست خارجی روبروست. اردوغان برای پیگیری راهبردی که برایش پیروزی در انتخابات را به ارمغان آورد و دستیابی به آرزوی به جاگذاشتن یک میراث از خود، به این نیاز دارد که مفهوم «ترکیه قوی» را در سیاست خارجی حفظ و آن را تقویت کند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: عادی سازی روابط با سوریه، چالشیترین پرونده سیاست خارجی ترکیه و نیازمند گرفتن تصمیمهای سخت است. بازگشت آوارگان سوری، چه به اجبار و چه داوطلبانه، یکی از موضوعات مهم در مسیر کارزارهای انتخاباتی بود. دستیابی به هرگونه پیشرفتی در این مساله، نه تنها به آشتی با دمشق بلکه به فراهم کردن شرایط زندگی برای آوارگانی که به کشورشان بازمی گردند، بستگی دارد. توافق ترکیه و سوریه به تنهایی نمیتواند راه را برای بازسازی هموار کند. مخالفتهای آمریکا و اروپا نیز باید برطرف شود.
در نخستین روزهای ماه جاری، ترکیه و سوریه در نشستی چهارجانبه در مسکو با حضور روسیه و ایران توافق کردند به گفتگو برای عادی سازی روابط ادامه دهند. با این وجود، دمشق معتقد است که خروج نیروهای ترکیه از سوریه، پیش شرط هرگونه دیدار بین رهبران دو کشور است.
بعید است بدون درهم شکستن دولت خودمختاری که به صورت دوفاکتو بر شمال سوریه حکومت میکند و رهبری آن در اختیار گروههای کردی است که آنکارا آنها را تروریست می¬داند، اردوغان عقب نشینی از سوریه را آغاز کند. او ائتلاف انتخاباتی خود را بر پایه تعهد به مبارزه قاطعانه با تروریسم بنا کرده و همچنان به شرکای ناسیونالیست خود برای در اختیار داشتن اکثریت در پارلمان، متکی است.
همچنین، بعید است اردوغان تاز مانی که به آنچه بر سر میز مذاکره می¬خواهد نرسیده، با انحلال «ارتش آزاد سوریه» (گروهی از شورشیهای مسلح تحت حمایت ترکیه)، یا تغییر وضعیت موجود در ادلب، جایی که گروه جهادی [تروریستی]«هیئت تحریر شام» بر آن تسلط دارد، موافقت کند.
در حالی که حمایت ایالات متحده از «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF) به رهبری کردها، همچنان عاملی تحریک کننده در روابط آنکار با واشنگتن است، ترکیه اکنون باید عامل مهم دیگری را در نظر بگیرد: جهان عرب شروع به بازسازی روابط با دمشق کرده و به دنبال پایان¬دادن به حضور نظامی ترکیه و مهار نفوذ ایران در سوریه است. اتحادیه عرب پس از پذیرش مجدد سوریه در اوایل ماه جاری، در بیانیه مشترک خود در ۱۹ مه، به طور ضمنی ترکیه و ایران را محکوم و با «مداخلههای خارجی» و «پشتیبانی از گروههای مسلح و شبه نظامیان" در کشورهای عربی اعلام مخالفت کرد.
تعامل مجدد اعراب با دمشق میتواند دست دمشق را در مذاکرات عادی¬سازی روابط با آنکارا تقویت کند. منابع کرد به المانیتور گفتند که عربستان سعودی و امارات متحده عربی با تایید ضمنی ایالات متحده، دمشق را برای ادغام «نیروهای دموکراتیک سوریه» در ارتش سوریه، به عنوان بخشی از تلاشها برای کاستن از نفوذ ایران در سوریه، تشویق کرده اند. چنین اقداماتی با منافع آنکارا نیز در تضاد است.
برخی ناظران بر این باورند که اردوغان به دنبال این است که خود را به عنوان یک رهبر ملی فراحزبی شبیه به «مصطفی کمال آتاتورک»، پدر بنیانگذار ترکیه، معرفی کند که انتظار میرود این آخرین مرحله زندگی سیاسی او باشد. چنین آرزوهایی او را وادار میکند تنوع و گوناگونی را در کشور بپذیرد، اما او همچنین میتواند برای ترسیم این تصویر از خود، دست به ماجراجوییها و قمارهایی بزند که مفهوم «ترکیه قوی» را تقویت کند.
استراتژیهایی که اردوغان برای تحکیم اتحاد انتخاباتی خود دنبال کرد، مبتنی بر روایت یک «ترکیه قوی» است. ترکیهای که با تروریسم مبارزه کرده، صنعت نظامی خود از جمله پهپادهای نظامی را توسعه داده، اولین خودروی الکتریکی خود را تولید کرده، منابع انرژی را در آبهای دریای سیاه کشف کرده و قدرت خود را در شرق مدیترانه افزایش داده، با کمک به آذربایجان برای بازپس گیری اراضی از ارمنستان، به یک بازی ساز در قفقاز تبدیل شده، سازمان کشورهای ترک را رهبری کرده، در مقابل ناتو و اتحادیه اروپا ایستاده تا از منافع خود دفاع کند، یونان را سر جای خود نشانده و برای اثبات استقلال استراتژیک خود، بین روسیه و غرب در جنگ اوکراین، میانجیگری کرده است. اردوغان با تهییج و پررنگ سازی غرور ملی، دامن زدن به ترس از به مخاطره افتادن امنیت ملی و «دیو انگاری» از مخالفان خود، توانست خود را از پیامدهای آشفتگی اقتصادی ترکیه، واکنش نامناسب دولتش به زلزلههای ماه فوریه و اتهامات گسترده در مورد فساد، نجات دهد و بهای این وضعیت را نپردازد. این نقشه راه، حکم میکند که ناسیونالیسم و ظفرنمایی و سیادت گرایی در سیاست خارجی او باید ادامه یابد.
تلاش اردوغان برای نهادینهسازی چرخش اقتدارگرایانهاش با اعتراض مردم مواجه شد و همین مخالفتهای مردمی انتخابات ریاستجمهوری را به دور دوم کشاند، اما بعید است که او را به مسیر دموکراتیک بازگرداند. هر تصمیمی برای توجه به احکام دادگاه حقوق بشر اروپا و آزادی تعداد زیادی از زندانیان سیاسی، یک شگفتی بزرگ خواهد بود.
احیای مذاکرات با اتحادیه اروپا برای عضویت ترکیه نیز چشمانداز دوری به نظر میرسد، زیرا به یک معجزه نیاز دارد، معجزه بازگشت اردوغان به اعتدال، حاکمیت قانون و هنجارهای دموکراتیک. با این حال، بدتر شدن چشم انداز اقتصادی ترکیه، که با بحران نگران کننده ارز خارجی نمایان شده است، مستلزم همکاری مستمر با اتحادیه اروپاست. جریان سرمایهگذاریهای خارجی در ترکیه، در بحبوحه سیاستهای اقتصادی بحثبرانگیز اردوغان متوقف شده است و ذخایر ارزی بانک مرکزی به شدت کاهش یافته است.
عمل گرایی اردوغان حکم میکند که ترکیه از موقعیت خود در ناتو و شراکت با اتحادیه اروپا بهترین استفاده را بکند. او که از بازی دوگانه خود با روسیه و غرب سود برده، بعید است این سیاست را رها کند. علاوه بر این، اردوغان نمیخواهد با توجه به ژستهای اقتصادی ولادیمیر پوتین در آستانه انتخابات ترکیه، از جمله موافقت مسکو با تعویق پرداخت بهای گاز وارداتی ترکیه، او را ناراحت کند. پوتین در ۱۷ مه، با تمدید توافق غلات اوکراین که با میانجیگری رئیس جمهور ترکیه حاصل شده بود، موافقت کرد و از این طریق اعتبار سیاسی بیشتری به اردوغان داد. منافع اقتصادی که مهمترین آنها نیروگاه هستهای ساخت روسیه و تجارت گاز و غلات است، و همچنین تداوم گفتگو در مورد سوریه و اوکراین، تقویت روابط دوجانبه را به پیش خواهد برد.
با توجه به اهمیتی که اردوغان برای منابع انرژی در شرق دریای مدیترانه قائل است، بعید است تنش با یونان، متحد ناتو و بخش یونانی قبرس از بین برود. اما علیرغم درگیریهای مکرر آنکارا با شرکای غربی، پیشبینی گسست روابط بین ترکیه و ناتو، چندان توجیهی ندارد. آنکارا با موافقت با پیوستن فنلاند به ناتو در ماه مارس، میتواند راه را برای سوئد نیز در اجلاس ناتو در ماه جولای باز کند. با این حال، خلاص شدن از سیستم پدافند هوایی اس-۴۰۰ روسیه تا زمانی که روابط آنکارا با مسکو استراتژیک باقی بماند، غیرممکن به نظر میرسد.
اردوغان در دوره سوم ریاستجمهوری خود میتواند تلاشهای بیشتری را برای تحقق بخشیدن به طرح موسوم به «کریدور زنگزور» به منظور تحکیم نقش ترکیه در قفقاز، دستیابی به دریای خزر و تقویت روابط با کشورهای ترک در آسیای مرکزی اختصاص دهد. این امر مستلزم عادی سازی روابط با ارمنستان، مدیریت تنش با ایران و ادامه گفتگو با روسیه است.
در مورد چین، اردوغان تا حد زیادی از انتقاد از رفتار پکن با جامعه اویغور عقب نشینی کرده و چشم انداز پیوستن ترکیه به سازمان همکاری شانگهای به رهبری روسیه و چین را مطرح کرده است. علیرغم احتیاط پکن، او میتواند برای روابط نزدیکتر با شرق تلاش کند.
همانطور که متیو برایزا، معاون سابق وزیر خارجه آمریکا، اخیرا در روزنامه «The New Arab» گفته است، نقش پل ارتباطی ترکیه بین غرب و شرق ادامه خواهد یافت، اما تمرکز آنکارا اکنون میتواند به سمت «تحکیم روابط با شرق و حفظ فاصله با غرب یعنی امریکا و اروپا» چرخش پیدا کند.