رویداد۲۴ الهام عندلیبمقدم: حضرت علی بن موسی بن جعفر، ملقب به رضا، فرزند امام موسی کاظم (ع) و هشتمین امام شیعیان است. ایشان پس از شهادت پدر، در سن 35 سالگی به امامت رسید و به مدت 20 سال امامت شیعیان را بر عهده داشت؛ ده سال اول امامت ایشان مصادف با خلافت هارون الرشید، پنج سال بعد همزمان با حکومت امین و پنج سال آخر آن مقارن با خلافت مامون بود.
در سال هفدهم امامت، امام ناچارا با نقشه و حیله مامون عباسی رهسپار خراسان شد واجبارا ولایت عهدی مامون را پذیرفت و سه سال آخر امامت خود را زیر نظر مامون در خراسان گذراند.
از نیمه دوم قرن اول هجری که خلافت اسلامی بطور آشکار با سلطنت همراه شد، ائمه مبارزه سیاسی خود را متناسب با شرایط زمان، شدت بخشیدند. در مبارزات امامان اهداف بزرگی چون تشکیل نظام اسلامی و تأسیس حکومت بر پایه امامت و رفع تحریفها از معارف اسلامی و احکام دینی دنبال میشد؛ ائمه پس از حادثه عاشورا و از دوران امام سجاد به بعد شروع به زمینهسازی درازمدت برای دستیابی به این هدف کردند. در تمام دوران صد و چهل ساله از حادثه عاشورا تا ولایتعهدی امام رضا (ع)، شیعیان همیشه بزرگترین دشمن دستگاههای خلافت به حساب میآمدند. در این مدت بارها مبارزات تشیع به پیروزیهای بزرگی نزدیک میشد، اما هر بار موانعی سد راه پیروزی نهائی قرار میگرفت و اغلب بزرگترین ضربه به محور اصلی این نهضت، یعنی شخص امام شیعیان، با زندانی کردن و یا شهادت ایشان وارد میگشت و زمانی که امامی دیگر پیشوای شیعیان میشد، اختناق و فشار حکومت به حدی بود که برای زمینهسازی مجدد مستلزم زمانی طولانی بود. اما با وجود همه این مشکلات و فشارها، ائمه هر بار تشیع را همچون جریانی کوچک اما عمیق و پایدار از لابهلای گذرگاههای دشوار و خطرناک گذراندند و هیچ یک از خلفای اموی و عباسی موفق نشدند با نابود کردن امام شیعیان، جریان امامت را نابود کنند.
هنگامی که امام موسی کاظم (ع) پس از سالها اسارت در زندان هارونالرشید مسموم و به شهادت رسید، امام رضا امامت مردم را در مدینه بر عهده گرفت، ایشان با جمع کردن شاگردان پدر، به تکمیل و تدریس حوزه علمیه جدش امام صادق (ع) پرداخت و در این راستا گامهای بزرگ و استواری برداشت.
در این دوران در دستگاه حکومت عباسی اختناقی کامل حاکم بود. در چنین فضایی امام هشتم، با شیوه تقیه توانست ریشههای تشیع را حفظ کند و همان مبارزه درازمدت اهل بیت را که بعد از عاشورا رواج داشت، با همان اهداف ادامه دهد.
بیشتر بخوانید: مبارزات امام سجاد (ع)
زمانی که مأمون پس از جنگ قدرت با امین، خلافت را به چنگ آورد، اولین تدبیر او حل معضل مبارزات تشیع بود. مامون که آن زمان از اقتدار پیشینیان خود برخوردار نبود و به دلیل جنگهای داخلی میان عباسیان، سلطنت عباسی را در خطر میدید و همچنین میدانست دستگاههای قدرت هیچگاه نتوانستند مبارزات تشیع را محدود و یا متوقف کنند، تصمیم گرفت اینبار برای نابودی تشیع به جای ادامه دادن روش پیشینیان خود از راه دیگری با امام رضا وارد شود و در راستای این هدف ماجرای دعوت امام هشتم از مدینه به خراسان و پیشنهاد ولیعهدی به آن حضرت پیش آمد. امام ابتدا پیشنهاد جانشینی مامون را قبول نکرد، ولی پس از تهدید شدن به مرگ توسط مامون، ناچارا پیشنهاد او را پذیرفت. در این جریان امام در مقابل یک تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و وارد یک نبرد پنهانی سیاسی شد که سرنوشت شیعه به پیروزی یا شکست آن بستگی داشت.
به گزارش رویداد۲۴ اولین و مهمترین هدف مامون این بود که امام را از میدان مبارزه انقلابی به میدان سیاست بکشاند، چراکه همواره امامان با شیوه تقیه، مبارزاتی خستگیناپذیر بر علیه دستگاه حکومتی داشتند. در واقع مأمون میخواست جلوی پیشرفت نهضت تشیع را که به وسیله خقا و استتار با روش تقیه به دست آمده بود بگیرد.
مامون میخواست با ورود امام به دستگاه خلافت از علیبنموسیالرضا بر مشروعیت حکومت خود و گذشتگانش اعتراف بگیرد و خط بطلان بر اعتقاد شیعه مبنی بر ظالمانه بودن حکومتهای قبلی بکشد.
هدف دیگر مامون این بود که امام را که همواره محور و کانون مبارزه بود، تحت کنترل خود قرار دهد. با این کار سایر مبارزان شیعه نیز در کنترل مامون قرار میگرفتند.
مامون میخواست میان امام که یک عنصر مردمی و نقطه امید مردم بود، رفته رفته فاصله بیندازد.
مامون تصور میکرد اگر به جای فرزندان و برادران خود، فرزندی از پیامبر را به جانشینی خود انتخاب کند، برای خود شخصیت معنوی خریده و همه او را ستایش خواهند کرد.
مامون میپنداشت که اگر شخصی عالم و باتقوا چون امام، نقش توجیه امور دستگاه حکومت را برعهده بگیرد، هیچ مخالفتی نمیتواند خدشهای بر حیثیت دستگاه حکومتی او وارد کند.
با اینکه مامون فردی زیرک و با سیاست بود، اما آن سوی دیگر این صحنه نبرد، سیاست و تدابیر همه جانبه امام رضا بود که نقشه مامون را به حرکتی بی اثر تبدیل کرد و تیری که با آن، اعتبار و حیثیت امام هشتم را هدف گرفته بود خود او را هدف قرار داد.
از جمله تدابیر امام در جریان ولایت عهدی مامون، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
پر کردن فضای مدینه از نارضایتی خود به هنگام دعوت از مدینه به خراسان
هنگامی که مامون امام را از مدینه به خراسان دعوت کرد، امام بدبینی خود را به مأمون را با گفتار و رفتار خود به گوش مردم مدینه رساند و در وداع با حرم پیامبر، در وداع با خانواده، با زبان دعا و اشک، به همه ثابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست.
نپذیرفتن جانشینی مامون تا قبل از تهدید به مرگ و ابراز اجباری بودن آن
امام تا زمانی که هنوز به طور آشکار از سوی مامون تهدید به قتل نشده بود، جانشینی او را نپذیرفت و خبر آن همه جا پیچیده بود.
پس از آن نیز امام در هر فرصتی، به اجباری بودن ولایت عهدی مامون اشاره میکرد.
پذیرش جانشینی مامون مشروط بر دخالت نکردن در هیچ یک از امور حکومت
امام هشتم پس از تهدید مامون ناچارا جانشینی را پذیرفت اما به شرط اینکه در هیچ یک از امور حکومت شامل جنگ، صلح، عزل و نصب و تدبیر امور دخالت نکند. مأمون که فکر میکرد بعدها به تدریج میتوان امام را به صحنه فعالیتهای خلافتی کشاند، این شرط را قبول کرد.
کاملا واضح است که عضوی در دستگاه حکومت که با اختیار و اراده خود، از همه مسئولیتها کناره میگیرد، نمیتواند طرفدار آن دستگاه باشد، مأمون نیز به خوبی این مساله را حس میکرد و به همین خاطر بارها بر صدد برآمد امام را بر خلاف تعهد قبلی با حیله و نیرنگ به امور حکومتی بکشاند و این سیاست مبارزه منفی امام را خنثی کند، اما هر بار امام هشیارانه نقشه او را خنثی میکرد.
بیان کردن آشکار اهداف امامت و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمانان
زمانیکه تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت، امام سخنانی را که در طول صد و پنجاه سال در خفا و استتار بیان شده بود، با صدای بلند فریاد زد و به گوش همگان رساند.
در معرض ارتباط قرار گرفتن با مردم
در حالی که مأمون همواره تلاش میکرد که رابطه معنوی و عاطفی میان امام و مردم را قطع کند، امام از هر فرصتی برای ایجاد رابطه جدید میان خود و مردم استفاده میکرد.
حمایت امام از شورشگران
پس از قبول جانشینی مامون توسط امام رضا، نه تنها شورشگران تشیع از سوی امام به سکوت و سازش تشویق نشدند، بلکه شرایط جدید امام موجب دلگرمی آنان شد و شورشگرانی که بیشتر عمر خود را در مناطق دوردست و با سختی میگذراندند، با حمایت امام مورد احترام کارگزاران حکومت در شهرهای مختلف قرار گرفتند.
امام رضا با تدبیری الهی و شیوهای حکیمانه بر مأمون پیروز شد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود، شکست داد. بنابراین نه تنها تشیع ریشهکن نشد، بلکه دوران ولایت عهدی آن حضرت، یکی از پربارترین سالهای تاریخ تشیع بود.
مأمون نیز در این قمار بزرگ نه تنها چیزی بدست نیاورد بلکه بسیاری چیزها را از دست داد، بنابراین بر صدد برآمد که اشتباه خود را جبران کند و تصمیم گرفت پس از این همه سرمایهگذاری برای مقابله با امام، به همان شیوهای متوسل شود که حاکمان ظالم گذشته متوسل شده بودند، که همان کشتن امام بود.
او پیش از اقدام قطعی خود برای به شهادت رساندن امام، به کارهای دیگری دست زد، مانند شایعه پراکنی و نقل سخنان دروغ از قول امام، تشکیل جلسات مناظره به امید شکست امام و به زندان انداختن امام که هیچ کدام فایدهای نداشت و این مأمون را درماندهتر و خشمگینتر میکرد. سرانجام چارهای جز این ندید که به دست خود و بدون هیچ واسطهای امام را به قتل برساند. بنابراین پس از گذشت دو سال از آوردن امام به خراسان و یک سال و اندی پس از صدور فرمان ولیعهدی، آن حضرت را در سن 55 سالگی مسموم کرد و به شهادت رساند.
مرقد امام رضا (ع) در خراسان و شهر مشهد است که هر ساله پذیرای زائران و عاشقان این امام مظلوم از سراسر جهان است.