رویداد۲۴ لیلا فرهادی: فیصل بنفرحان وزیر خارجه عربستان صبح روز شنبه وارد تهران شد و با حاشیههای فراوان بالاخره نشست خبری وزرای خارجه برگزار شد. ظاهرا ماجرا بر سر «قاب عکس سردار سلیمانی» در محل نشست خبری بود که طرف عربستانی مخالف آن بود و در لحظه آخر عکس برداشته نشد و اتاق نشست خبری تغییر کرد تا مذاکرات بدون دردسر پیش برود. احتمالا اگر چنین اتفاقی در دولتی دیگر رخ داده بود، تا کنون ده بار حکم اعدام وزیر خارجه توسط نیروهای ارزشی صادر شده بود و فریاد واسلاما هنوز تمام نشده بود؛ اما این بار دولت «خودی» بود و اگر عکس سردار از ساختمان وزارتخانه هم خارج میشد، مشکلی وجود نداشت!!
سفر فیصل بنفرحان، اولین سفر یک مقام عالیرتبه عربستانی به ایران بعد از هفده سال است. آخرین مقام عربستانی که به ایران سفر کرده بود، سعود الفیصل وزیر خارجه پیشین عربستان است که خرداد ۱۳۸۵ سفری به تهران داشت. بعد از این سفر که در سال نخست دولت احمدینژاد انجام شد، رفت و آمدهای دیپلماتیک سطح بالا میان ایران و عربستان، به صورت یکجانبه و از طرف عربستان قطع شد. ملک عبدالله تنها پادشاه عربستان است که در زمان ولایت عهدی در آذرماه ۱۳۷۶ به تهران سفر کرد تا نشست سران سازمان کنفرانس اسلامی در تهران شرکت کند. با این حال مقامات ایرانی با وجود قطع یک جانبه سفرهای سطح بالا از سوی عربستانیها به ایران، بارها به همسایه جنوبی خود سفر کردهاند.
این رویکرد به ویژه در دولت احمدینژاد مشهود بود. حیدر مصلحی به عربستان در آذرماه ۱۳۹۰ و در سالهای پایانی دولت احمدینژاد، بعد از خبرساز شدن شایعه تلاش ایران برای ترور سفیر سعودی در واشنگتن به عربستان سفر کرد و با همتای خود دیدار کرد. عربستان سعودی از ایران به دلیل توطئه برای ترور سفیرش، به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرده بود. مصلحی به عربستان رتفه بود تا «سوءتفاهمهای پیشآمده در روابط دو جانبه» را رفع کند. سال ۱۳۹۰، علیاکبر صالحی وزیر خارجه احمدی نژاد برای شرکت در مراسم تشییع و تدفین ولیعهد عربستان به ریاض سفر کرد.
احمدینژاد چندبار به عربستان سفر کرد که آخرین آن، مرداد ۱۳۹۱ برای شرکت در اجلاس مکه بود. اما در نهایت این سفرهای بیپاسخ ثمری برای بهبود روابط دو کشور نداشت. سندی از ویکیلیکس افشا شده که به متن یک گفتگوی کوتاه میان ملک عبدالله و رئیس جمهور ایران اشاره دارد. در این سند آمده است که ملک عبدالله در حاشیه نشست شورای همکاریهای خلیج فارس در دوحه به سفیر عربستان گفته رئیس جمهور ایران ازمن دعوت کرده به ایران سفر کنم، اما او در پاسخ سریعا گفته که نمیتواند بیاید. در واکنش به «نه» پادشاه عربستان، احمدینژاد گفته که او قصد دارد برای حج به عربستان بیاید. ملک عبدالله در ادامه به احمدینژاد گفته است: «عربستان به ورود همه مسلمانان خوشامد میگوید!»
سفر فیصل بنفرحان وزیر خارجه عربستان به ایران، تنها به دلیل دو دهه فقدان رفت و آمد میان دو کشور حائر اهمیت نیست، بلکه به دلیل آغاز فصل جدید روابط بین دو کشور قابل توجه است. تهران و ریاض هفت سال سردی روابط را پشت سر گذاشته اند. روابطی که در در ماه ۱۳۹۴ با بالارفتن عدهای «خودسر» از دیوار سفارت و آتش زدن کنسولگری عربستان در تهران و مشهد قطع شده بود، بار دیگر از سرگرفته شده است. اما سوال اینجاست که این فصل جدید نتیجه تلاش چه کسانی است؟
به گزارش رویداد۲۴ مناسبات ایران و عربستان پیش از انقلاب چنگی به دل نمیزد، اما انقلاب ۱۳۵۷ و شکلگیری یک حکومت شیعی در منطقه، روابط را بیش از گذشته تیره کرد. در چهار دهه گذشته به جز در دوران ریاست جمهوری هاشمی و خاتمی که تلاشهایی برای بهبود روابط انجام شد، تمامی تعاملات بین دو کشور به سمت کاهش روابط بوده است
در دو دولت هاشمی وخاتمی، تلاش زیادی برای بهبود روابط با عربستان صورت گرفت. در دولت خاتمی، دو کشور وارد گفتوگوهایی برای امضای یک توافق امنیتی با هم شدند. حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و سعود الفیصل وزیر وقت خارجه عربستان با حمایت سیدمحمد خاتمی و ملک عبدالله مسئول تنظیم این توافق شدند اما این توافق هرگز به امضا نرسید. نتیجه همین تلاشها بود که سبب شد زمینه برای سفرهای احمدینژاد به عربستان فراهم شود، اما از همان سال ۱۳۸۷ و روی کار آمدن احمدینژاد، روابط با عربستان وارد سراشیبی شد.
برنامه هستهای ایران، عامل اصلی تیره شدن روابط بین دو کشور بود. با اینکه احمدی نژاد چندین بار به عربستان سفر کرد، اما طرف مقابل دعوتهای مکرر ایران را نادیده گرفت. حتی در اجلاس سران جنبش عدم تعهد که سال ۱۳۹۱ در تهران برگزار شد، پادشاه و وزیرخارجه عربستان به بهانههایی، دعوت ایران را رد کردند و قائم مقام وزیر خارجه عربستان به عنوان نماینده ویژه پادشاه در این اجلاس شرکت کرد.
عبدالله بنعبدالعزیز پادشاه سعودی به بهانه آنچه که بیماری و ناتوانی جسمی از سفر به تهران و مشارکت در نشست سران جنبش عدم تعهد شانه خالی کرده بود، اما همزمان راهی سه کشور اردن، مراکش و مصر شد تا پیام روشنی به جمهوری اسلامی بدهد.
با روی کار آمدن روحانی، فرصتی برای بهبود روابط در چهارچوب مناسبات دیپلماتیک متقابل آغاز شد. سال ۱۳۹۳ دولت روحانی اولین پاسخ روشن را به طرف عربستانی داد. محمدجواد ظریف که برای شرکت در اجلاس مشورتی وزرای خارجه سازمان همکاریهای اسلامی در جدّه دعوت شده بود، این دعوت را رد کرد و قائم مقام خود را برای شرکت در این نشست به عربستان فرستاد. علت این تصمیم، بیجواب نگذاشتن رد دعوتهای پیشین ایران از طرف عربستان بود. دو سال بعد سلسله تحولاتی رخ داد که مانع ازهرگونه ابتکار عمل دولت روحانی برای رفع تنشها بین دو کشور شد.
ماجراها از فروردین سال ۹۴ آغاز شد. نخستین اتفاق، آغاز حمله هوایی ائتلافی به رهبری عربستان سعودی به یمن با عنوان «عملیات طوفان قاطعیت» بود. حمله به یمن، آغاز یک نبرد نیابتی میان ایران و عربستان بود. اواخر فروردین به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جدّه تعرض جنسی صورت گرفت.
علی جنتی وزیر ارشاد دولت روحانی در زمان وقوع این اتفاق گفته بود چندین بار با مقامات عربستانی در این رابطه دیدار داشته و عربستان قول اشد مجازات برای عاملان تعرض جنسی را داده است. اما جریانهایی که امروز نزدیک به دولت ابراهیم رئیسی به شمار میروند، مانع از خوابیدن تنشها بین دو کشور شدند.
احمد امیرآبادی نماینده مجلس اعلام کرد ایران «جز به اعدام» مسببان این حادثه رضایت نمیدهد. علاءالدین بروجردی رئیس وقت کمیسیون امنیت ملی مجلس هم اظهارات مشابهی را مطرح کرد و گفت دو مامور خاطی عربستانی باید اعدام شوند. در نهایت جمهوری اسلامی اعزام زائران حج عمره را به همین دلیل متوقف کرد و روند تیرهتر شدن روابط ادامه پیدا کرد.
شهریور ۱۳۹۴ حادثه دیگری به سرعت سراشیبی روابط ایران و عربستان دامن زد. ۴۶۴ تن از زوار ایرانی در حادثه منا جانشان را از دست دادند. پیش از این حادثه، در حج ۹۴، حادثه سقوط جرثقیلی در مسجد الحرام، منجر به جان باختن یازده تن از زائران ایرانی، از جمله غضنفر رکنآبادی سفیر سابق ایران در بیروت شده بود. این دو حادثه، آتش جریان حامی تنشافزایی میان تهران و ریاض را تندتر و راههای تنشزدایی را مسدودتر کرد.
تیر آخر به روابط دو کشور در دی ماه ۱۳۹۴ زده شد. بعد از اعدام یک روحانی شیعه در عربستان، جریانی به رهبری نیروهای موسوم به جریان ارزشی از دیوار سفارت عربستان در تهران بالا رفتند و کنسولگری این کشور در مشهد را آتش زدند. در همان ساعات اولیه حسن روحانی رئیس جمهور سابق ایران حمله به سفارت عربستان در تهران و آتش زدن ساختمان کنسولگری را غیر قابل توجیه خواند و از مسئولان نظام خواست با «خودسریها و اعمال مجرمانه» برخورد کنند.
محمدجواد ظریف اخیرا در یک گفتگوی کلابهاوسی به حوادث آن شب اشاره کرده و گفته باید مشخص شود چه کسی پشت این حمله بوده است چرا که این حمله برای هیچ کسی به جز عربستان نفع نداشت. او گفته در جلسهای که شبانه در شورای عالی امنیت ملی برای رسیدگی به این موضوع برگزار شد، همه حاضران حتی سعید جلیلی به اتفاق معتقد بودند که حمله به سفارت به نفع ایران نیست. همان زمان گفته میشد عوامل حمله به سفارت از فردی به نام حسن کردمیهن دستور میگرفتند. کردمیهن زمانی رئیس ستاد انتخاباتی قالیباف در کرج بود.
از این تاریخ به بعد، دولت روحانی به تماشاگر صرف سقوط مناسبات تهران و ریاض تبدیل شد. درگیریهای نیابتی ایران و عربستان در منطقه به ویژه در یمن تشدید شد؛ جریانهای مخالف روحانی بر طبل عذرخواهی سعودیها و جبران حادثه منا میکوبیدند؛ شایعهای از سوی رسانههای نزدیک به نهادهی نظامی و خانواده غضنفر رکنآبادی، مبنی بر ربوده شدن او مطرح شده بود و حمله به تاسیسات نفتی آرامکو عربستان، همه راهها برای بهبود روابط را بست.
در این مدت اگر تلاشی برای رفع تنشها شکل میگرفت، با واکنش تند جریانهای نزدیک به نهادهای نظامی و دولت کنونی مواجه میشد، حتی اگر این تلاش مستقیما توسط دولت روحانی شکل نگرفته بود. سال ۹۸ زمانی که بعد از چهار سال توقف حج عمره، مذاکرات حج میان سازمان حج (و نه دولت حسن روحانی) و عربستان به نتیجه رسید، مرتضی رکنآبادی برادر غضنفر رکنآبادی در شبکه افق، متعلق به سپاه در صدا و سیما حاضر شد و مدعی شد که «مسئولان ما برای اینکه راه حج باز بشود سال گذشته در عربستان امضا دادند و پذیرفتند که مقصر فاجعه منا ایرانیها بودند!»
وزارت خارجه به این ادعای رکن آبادی واکنش نشان داد و گفت در این مذاکرات هیچ نقشی نداشته و «نهاد دیگری» مسئول و مجری مذاکرات بوده است. در سالهای دولت روحانی، شعار «مرگ بر آلسعود» به فهرست شعارهای «مرگ بر» نمازهای جمعه سراسر کشور اضافه شد و رهبر انقلاب نیز در چند نوبت انتقادات بسیار تندی علیه عربستان مطرح کرده بود.
بیشتر بخوانید: تاریخ رابطه ایران و عربستان از قاجار تا جمهوری اسلامی / رقابت بر سر رهبری جهان اسلام
رسانههای نزدیک به حاکمیت و دولت کنونی، بارها «حل پرونده منا» را پیش شرط مذاکره با عربستان میخواندند. محسن رضایی یک قدم فراتر رفته و سال ۱۳۹۶ در سمت دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام پیش شرط ایران برای از سرگیری روابط با عربستان را، «عذرخواهی عربستان از ملت ایران» بابت کمک به رژیم بعث عراق در جنگ هشت ساله عنوان کرده بود.
با همه این تفاصیل، مذاکره با عربستان برای از سرگیری روابط در دولت روحانی آغاز شد. به گفته محمود واعظی رئیس دفتر ریس جمهور سابق ایران، چند دوره مذاکره با میانجیگری نخستوزیر عراق در بغداد و مذاکراتی نیز در مسقط صورت گرفت، اما در اوایل سال ۱۴۰۰ بدلیل انتخابات ریاست جمهوری تا تعیین دولت جدید مذاکرات متوقف شد. شواهد نشان میدهد با وجود کارشکنی جریان رقیب در رواند مذاکرات، امکان به ثمر رساندن آن در دولت روحانی وجود نداشت.
ژست دولت از دو جهت برای مصادره به مطلوب کردن مسئله رابطه با عربستان بیمعنی است؛ نخست اینکه دولت رئیسی در این فقره نقش مهمی بازی نکرده است؛ به گفته حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه دولت رئیسی، علت به حاشیه رفتن دستگاه دیپلماسی در رابطه با عربستان، درخواست طرف سعودی از ایران برای مذاکره با سطحی بالاتر از دولت و وزارت خارجه بوده است. این مذاکرات، اسفند ماه ۱۴۰۱ با میانجیگری چین و توسط علی شمخانی به ثمر نشسته است.
از سوی دیگر ایران و عربستان بعد از هفت سال، بدون رعایت هیچ یک از پیششرطهای گفته شده، روابطی را که با حمایت و نقشآفرینی جریان حاکم در دولت و مجلس متوقف شده بود را از سرگرفتهاند. سوال مهمی که دولت باید به آن پاسخ بدهد این است که هفت سال تیرگی روابط، چه سودی برای کشور داشته است؟ آیا پیششرطهایی که مانع از تنشزدایی در دولت روحانی میشدند محقق شده است؟ آیا عربستان بابت حادثه منا و رژه اهواز به ایران غرامت پرداخت کرده و بابت حمایت از صدام در جنگ هشت ساله از مردم ایران عذرخواهی کرده است؟ مهمتر اینکه اگر میشد زودتر از این مناسبات به کشورهای دنیا مخصوصا همسایگان را عادی کرد، چه کسی مسئول هزینههای تحریم و درگیری و تنشهایی است که بر دوش مردم ایران افتاده است؟