رویداد۲۴ الهام عندلیبمقدم: هفتمین امام شیعیان، با نام موسی و لقب کاظم، فرزند امام جعفر صادق (ع) و کنیزی از اهالی اندلس (اسپانیا) است. موسیبنجعفر (ع) در دوران انتقال قدرت از امویان به عباسیان متولد شد.
ایشان در سایه پدر گرامیاش دوران کودکی را سپری کرد و به درجهای از کمال رسید که برای منصب امامت آمادگی یافت.
زمانی که امام صادق (ع) به شهادت رسید، امام کاظم (ع) دانشگاه عظیمی که میراث پدر بزرگوارش بود و دانشجویان زیادی در آن به مدارج عالی دانش و فضیلت رسیده بودند، اداره میکرد.
ایشان پس از شهادت پدر بزرگوارش و در سن بیست سالگی به امامت رسید و به مدت 35 سال امامت شیعیان را به عهده داشت.
برخی منابع تعداد فرزندان امام را سی و هفت فرزند (هجده پسر و نوزده دختر) ذکر کردهاند. تعداد همسران ایشان مشخص نیست، اما با توجه به تعداد فرزندان، این گمان وجود دارد که ایشان 10 همسر داشته است.
دوران امامت امام موسی کاظم (ع) همزمان با حکومت عباسیان و خلافت منصور، هادی، مهدی و هارون عباسی بود.
بیشتر بخوانید: مبارزات امام حسن عسکری
امام در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نه سال از امامت ایشان با خلافت منصور همزمان بود که ظاهرا منصور معترض ایشان نبود. اولین بار در زمان حکومت مهدی عباسی، امام از مدینه به بغداد منتقل شد. هارون نیز دو بار امام را زندانی کرد. بیشترین مدت زندانی بودن امام در دوران خلافت هارون بود که چهار سال طول کشید. امام روزهای آخر عمر خود را در زندان سندی بن شاهک گذراند.
دوره امامت امام هفتم شیعیان، با اوج قدرت خلافت عباسی همزمان بود و ایشان در مقابل حکومت وقت، تقیه میکرد و شیعیان را نیز به این کار سفارش مینمود؛ از این رو موضعگیری صریحی از امام کاظم در برابر خلفای عباسی و قیامهای علوی مثل قیام پ فخ گزارش نشده است.
امام کاظم به روشهای مختلف مانند مناظره و عدم همکاری، بر عدم مشروعیت خلفای عباسی تأکید میکرد و میکوشید اعتماد مردم را نسبت به آنان سست کند.
امام برای ارتباط با شیعیان، سازمان وکالت را که در زمان پدر بزرگوارش امام جعفر صادق (ع) پایهگذاری شده بود، گسترش داد. ایشان تعدادی از یاران خود را به عنوان وکیل، به مناطق مختلف میفرستاد. برخی منابع به نام سیزده نفر از وکلای امام اشاره کردهاند.
نامهنگاری، راه دیگر ارتباط با شیعیان بود که در خصوص مسائل فقهی، اعتقادی، وعظ و دعا و مسائل مربوط به وکلا انجام میشد؛ حتی گفته شده است که امام از داخل زندان نیز به یاران خود نامه مینوشت و به مسائل آنها پاسخ میداد.
به گزارش رویداد۲۴ یکی از سوالات مهم در مورد امام کاظم (ع) این است که چرا امام دست به قیام مسلحانه نزد؟ در پاسخ باید گفت: اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امام نشاندهنده این است که شرایط برای قیام مسلحانه فراهم نبوده است، چراکه در دوران حکومت عباسیان بهخصوص هارون، عرصه چنان بر اهل بیت (ع) تنگ بود که کسی توان فعالیت سیاسی و حتی فرهنگی نداشت، به همین خاطر امام کاظم تصمیم به مبارزه با شیوههای دیگر گرفت که در ادامه به برخی از آن اشاره میشود:
یکی از راههای مبارزه آن حضرت بر علیه حکومت، روش تقیه بود. این امر در محافظت از امام و یاران ایشان بسیار مؤثر بود، در اینصورت نیروها و یاران امام شناسایی نمیشدند و میتوانستند در فرصت مناسب علیه حکومت مبارزه کنند. در حقیقت، تقیه تغییر روش مبارزه بود.
امام کاظم (ع) به روشهای مختلف سعی میکرد فرهنگ تشکیل حکومت اسلامی در جامعه نهادینه شود. این امر باعث میشد این اندیشه به وجود آید که حکومت متعلق به خاندان پیامبر است و بنیعباس، آن را به زور غصب کردهاند.
یکی از شیوههای بسیار مهم مبارزه امام، نفوذ در حکومت وقت بود. این روش باعث حفظ شیعیان و آگاهی امام از سیاستهای حکومت میشد. به همین خاطر، حضرت برای ساماندهی مبارزات سیاسی و حمایت از نیروهای شیعی، برنامهای تدارک دید که بر اساس آن نیروهای مورد اعتماد در مسئولیتهای کلیدی حکومت منصوب میشدند. یکی از این افراد «علیبنیقطین» بود. وی بارها از امام اجازه کنارهگیری از مسئولیت خود در حکومت بنیعباس را گرفت، ولی امام رضایت نمیداد و میفرمود که شاید خداوند به وسیله تو آتش فتنه مخالفان را از دوستان خویش دفع کند.
برخی از ثمرات نفوذ افراد مطمئن در دستگاه خلافت عبارت بود از:
امام کاظم علاوه بر تربیت نیرو تلاش میکرد نیروهای قدرتمند و آشنا به مصالح اسلام را حفظ کند و در شرایط مختلف از آنها کمک بگیرد. امام سعی میکرد آنان شناسایی نشوند و هیچگونه حساسیتی در حاکمان عباسی به وجود نیاید. به عنوان مثال علیبنیقطین که وزیر هارون و شخص دوم مملکت بود، شیعه بود، اما به صورت مخفیانه. او به ظاهر با هارون بود، اما در جهت اهداف امام پیش میرفت.
روزی علیبنیقطین پارچه گرانبهایی را که هارون به او هدیه داده بود برای امام فرستاد. اما امام برای حفظ جان این نیروی ارزشمند، آن هدیه را برگرداند و فرمود: «از امروز سعی کن وضو و نماز خویش را بر روش هارون و اهل سنت انجام دهی.»
از سوی دیگر، مأموران هارون که مراقب ارتباطات علیبنیقطین بودند به هارون گزارش دادند که او با امام کاظم در ارتباط است و هدیه شما را به ایشان داده و حتی وضو و نمازش را به شیوه اهل بیت انجام میدهد. هارون در پی این گزارشها او را احضار کرد و گفت: «اگر چنین ادعایی درست باشد، خون تو را خواهم ریخت. آن پارچه را که هدیه دادم چه کردی؟» او پاسخ داد: «داخل بقچهای گذاشته و برای تبرک آن را حفظ کردهام.» هارون یک نفر را در پی هدیه فرستاد و آن هدیه را مهر شده آوردند و به این وسیله جان او حفظ شد.
یکی دیگر از شیوههای امام کاظم در برخورد با حکومت ظالم عباسیان، مبارزه منفی علیه آن به شکلهای مختلف از جمله عدم مساعدت مالی بود. روزی امام فردی به نام صفوانبنمهرانجمال را احضار کرد. وی هر سال در موسم حج، شترانش را در اختیار دربار هارون میگذاشت. امام به او فرمود: «صفوان، یک عمل تو همه کارهای نیکویت را زیر سؤال میبرد.» او با تعجب پرسید: «مگر چه کرده ام؟» امام فرمود: «شترهایت را برای مراسم حج به هارون میدهی؛ تو مگر دوست نداری آن ظالمان زنده بمانند تا اجاره شترهایت را بعد از حج پرداخت کنند؟ هر کس بقای هارون و یارانش را بخواهد، از آنان است و هر کس از آنها باشد به جهنم خواهد رفت.»
وقتی صفوان سخنان امام را شنید همه شترهایش را فروخت. هارون او را احضار کرد و دلیلش را جویا شد. صفوان گفت: «من پیر و ناتوان شدهام، غلامان هم کارها را به طور شایسته انجام نمیدهند.» هارون با عصبانیت گفت: «من میدانم چه کسی به شما فرمان میدهد، کار موسیبنجعفر است. اگر سابقه همکاری تو نبود، نابودت می کردم.»
گرچه امام به دلیل فراهم نبودن شرایط، قادر به قیام مسلحانه نبود، اما حمایت از انقلابیون و قیام کنندگان، نوعی مبارزه امام در مقابل دشمنان بود. از جمله این قیامها، میتوان به «قیام فخ» اشاره کرد.
«قیام فخ» از جمله قیامهای علویان علیه عباسیان بود که در روایتی از امام جواد (ع)، بعد از واقعه کربلا، سختترین قیام اهل بیت (ع) بوده است. این قیام به رهبری «حسینبنعلیبنحسن» معروف به صاحب فخ از نوادگان امام حسن (ع)، در دوره امام کاظم و خلافت هادی عباسی صورت گرفت. وی که از ظلم و ستم فرماندار مدینه به علویان به ستوه آمده بود دست به قیام مسلحانه زد. از آنجا که این واقعه در منطقه فخ در چهار کیلومتری مسجدالحرام رخ داد به «قیام فخ» مشهور شده است.
قیام فخ به کشته شدن حسینبنعلیبنحسن و بیشتر یارانش انجامید. طبق برخی روایات، امام موسی کاظم ضمن تایید قیام او، از موفق نشدن قیامش خبر داه بود.
امام میدانست که هدایت شیعیان و مبارزه با حکومت، نیاز به انسانهای سیاستمدار، دیندار و عالم دارد تا مسیر او را ادامه دهند، بنابراین با این که از سوی حکومت هارون تحت فشار بود و سالهای زیادی از عمرش را در زندان گذراند، اندیشمندانی تربیت کرد که در عرصه علمی و اجتماعی از درجه بالایی برخوردار بودند و به روشهای مختلف در مقابل حکومت ظالم وقت و گروههای انحرافی میایستادند. آنها تألیفات زیادی داشتند و برخی از آنان سالهای زیادی را در زندان گذرانده بودند.
روشهای مبارزه موسیبنجعفر به موارد ذکر شده خلاصه نمیشود، بلکه امام در قالب دعا، موعظه و حتی زندان رفتن به مبارزه با حاکمان عباسی پرداخت و سرانجام به دست آنان، به شهادت رسید.
حاکمان ظالم دستگاه حکومت، زمانیکه میدیدند که از هیچ راهی نمیتوانند جلودار امامان شوند، بهترین و آسانترین راه را انتخاب کرده و آن بزرگواران را به شهادت میرساندند.
امام موسی کاظم (ع) پس از ۳۵ سال امامت و در سن ۵۵ سالگی، به دستور هارونالرشید در زندان مسموم و پس از سه روز به شهادت رسید.
پیکر ایشان را در مقبره خانوادگی منصور دوانیقی که به مقابر قریش شهرت داشت، دفن کردند، زیرا عباسیان میترسیدند که مبادا مکان دفن امام محل تجمع و حضور شیعیان شود. مدفن امام موسی کاظم به حرم کاظمین مشهور است.