رویداد۲۴ شرایط فوتبال ایران، روز به روز عجیبتر میشود و درست در شرایطی که تصور میشود دیگر قرار نیست اتفاقی بیافتد که ناظران را شگفت زده کند، اتفاقی رخ میدهد که بررسی علل و ابعاد آن احتیاج به تدبر و تعمق دارد.
در شرایطی که استقلال کار خود را برای لیگ برتر آینده با جواد نکونام آغاز کرده، درست در اولین روز تمرین این تیم که هفته گذشته برگزار شد، اتفاقات تلخی روی سکوهای کمپ مرحوم ناصر حجازی رخ داد و اشخاصی معلوم الحال، به هواداران معترض استقلال حمله ور شدند و فرصت انتقاد را از آنها گرفتند. اتفاقی که باعث شد تا تلاش کنیم با نگاهی عمیقتر به مسئله نگاه کنیم.
فراتر از یک اتفاق ساده، میتوان از این منظر به حوادث پنج شنبه هفته گذشته تمرین استقلال نگریست که اساسا چه عواملی سبب میشود تا چنین برخوردهایی در اطراف زمین فوتبال شکل بگیرد. برای بررسی بیشتر ابعاد این موضوع، با مجتبی فریدونی، مدیرعامل سابق باشگاه ذوب آهن اصفهان هم کلام شده ایم.
به عنوان سوال اول، میخواهم بحث را از اتفاقات اولین تمرین استقلال در فصل جدید شروع کنم. تیمی که با سرمربی جدیدش، جواد نکونام کار خود را آغاز کرد، اما روی سکوها شاهد اتفاقاتی تلخ و زننده بودیم که توصیف آن سخت است. آن افرادی که این رفتار زشت را از خود بروز دادند، به مدیران باشگاه منتسب شده اند چرا که به راحتی در کنار زمین چمن تردد داشته اند و توانسته اند با حاشیه امنیت، هواداران را کتک بزنند. اساسا یک مجموعه مدیریتی به چه نقطهای میرسد که برای تثبیت مشروعیت خود دست به دامان چنین افراد یا افعالی میشود و میخواهد به هر قیمتی بقای خود را تثبیت کند؟
اگر فرض را بر این بگیریم که این افراد واقعا منتسب به مدیران باشگاه هستند، باید گفت که در بین هواداران، همه تیپ انسان یافت میشود و این گونه افراد هم در بین هواداران حضور دارند. کما این که در مسجدسلیمان هم لیدرهای باشگاه نفت روی سرمربی تیم چاقو کشیدند. فوتبال پدیدهای است که همه جور قشری مخاطب و هوادار آن هستند و حضور چنین افرادی هم به طور کلی اجتناب ناپذیر است. اما این افراد را باید به نوعی کنترل و مدیریت کرد. یعنی باید حرف آنها را شنید و با آنها تعامل کرد تا دردسری ایجاد نشود و هم این که باید فاصله را حفظ کرد. افرادی که اتفاقات پنج شنبه گذشته را در کمپ ناصر حجازی رقم زدند، از قدیم در اطراف تیم بوده اند و با مربیانی نظیر امیر قلعه نویی، علیرضا منصوریان و محمود فکری عکس داشته اند. حال یا تحت کنترل باشگاه بوده اند یا به نحوی مدیریت شده بودند و چنین مشکلاتی را ایجاد نکرده بودند. مشکل، مدیرانی هستند که شاید الان دست به هر اقدامی میزند که در این پست بماند. حتی همان پلاکاردهایی هم که در اطراف زمین تمرین نصب شده بود به نظرم کار خودشان بوده است. این که هواداران علیه مدیران یا مربیان یا عوامل مختلف تیم شعار دهند، امر عجیبی نیست و مسبوق به سابقه است. اما این که چنین برخوردی با معترضان صورت میگیرد، در این راستا است که باید صدای این اعتراض خفه شود و حساسیتی تولید نشود. من تصور میکنم که این افراد در هماهنگی کامل با مدیران بوده اند. باید بگویم که آن اتفاقات، روز سیاهی را برای فوتبال ایران رقم زد و تاثیر بدی روی خانوادهها میگذارد، چون آنها دیگر نمیتوانند به راحتی فرزندان خود را به چنین فضاهایی بفرستند.
مسئله این است که اساسا یک مدیر چگونه باید به خود اجازه دهد که با منتقدان یا معترضان به خود چنین برخوردی را ترتیب دهد.
در فوتبال ما با دو مسئله مهم مواجه هستیم؛ شهرت و پول. به عنوان مثال یک عدهای وارد فوتبال میشوند که پولی به دست بیاورند. قراردادها، درصدها، ایجنتها و... میتواند برای این افراد پولساز باشد. وقتی باشگاهی ۵۰۰، ۶۰۰ میلیارد تومان گردش مالی دارد، ممکن است ۵۰، ۶۰ میلیارد آن به جیب برخی افراد برود که رقم کمی نیست. در سوی دیگر، عدهای بخاطر کسب شهرت وارد فوتبال میشوند. بعضا شهرت از پول هم مهمتر است. افراد زیادی را داشته ایم که در مقاطع مختلف، پولدار بوده اند، اما وارد فوتبال شدند تا شهرت کسب کنند. مثل حسین هدایتی یا عبدالرضا موسوی که زمانی عضو هیئت مدیره استقلال بود. این افراد پول دارند، اما به دنبال شهرت بودند و وارد فوتبال شدند. این دو عاملی که بیان کردم باعث میشود تا افراد به در و دیوار بزنند تا در یکی از این دو تیم حضور داشته باشند. من نمیدانم آقای حجت کریمی چقدر پول دارد، اما بنظر میآید که با این کارها نشان داده که به دنبال کسب شهرت است.
به نظر میآید برخی مدیران ما در یک میان مایه گی دست و پا میزنند و دوست دارند سطح خود را در هر یک از این دو عاملی که گفتید، به هر شکلی که شده ارتقا دهند.
وقتی افرادی به عنوان مدیرعامل یکی از دو باشگاه استقلال و پرسپولیس انتخاب میشوند، تا سالهای سال از این عنوان میتوانند بهره ببرند. من سراغ داشتم که شخصی، چند سال مدیرعامل یک باشگاه بود و بعد از آن هرکجا که در شهرداری و نهادهای دیگر دچار مشکل میشد، میگفت من فلانی ام، مدیرعامل سابق فلان باشگاه و کار خود را راه میانداخت. به عنوان مثال آقای رویانیان یا آقای واعظ آشتیانی، در مقاطع کوتاهی مدیرعامل پرسپولیس و استقلال بودند و هنوز که هنوز است این افراد بعد از گذشت بیش از ۱۰ سال از حضورشان در این دو باشگاه، در تلویزیون حاضر میشوند. این شهرت و معروف بودن و در تلویزیون بودن، حس خوبی هم به انسان میدهد و دل کندن از آن سخت است.
در آن مقطع که مدیرعامل باشگاه ذوب آهن بودید، در فضای فوتبال اصفهان با داستانهایی شبیه به آن چه که در تمرین هفته گذشته استقلال رخ داد مواجه بودید؟
بله همه تیمها کم و بیش با چنین مسائلی مواجه هستند و ذوب آهن هم از این قاعده مستثنی نبود. همانطور که گفتم، باید از یک سو به این افراد احترام گذاشت و حرفشان را شنید تا شری علیه تیم به پا نکنند و از یک طرف هم باید فاصله را حفظ کرد. قبل از من، یک سری مدیران بودند که به این افراد پول و مزایایی داده بودند تا آنها سکوت کنند. معمولا هم به همین ترتیب است که اینها میآیند و قائلهای به پا میکنند و بعد یک پولی میگیرند و میروند و اکثرا دنبال همین مسئله هستند. در زمانی که من مدیرعامل بودم، اجازه نمیدادم این افراد داخل زمین یا رختکن شوند بلکه باید از پشت فنسها مثل سایر تماشاگرها نظاره گر تمرینات میبودند. این افرادی که در تمرین استقلال حاضر شده بودند، اصلا از قیافه شان پیدا بود که چه وضع و حالتی دارند. اگر جای آقای کریمی (مدیرعامل باشگاه استقلال) بودم، وقتی چنین آدمهایی را میدیدم، راهم را کج میکردم و میرفتم، نه این که با آنها دست بدهم! چنین کاری، به آنها اعتبار میدهد.
بیشتر بخوانید: درگیری هانی کرده و نوچههایش با هواداران استقلال
فکر میکنید میتوان گفت رابطهای میان میزان کیفیت و صلاحیت افراد، اعم از مدیر و مربی و بازیکن و نحوه ارتباط آنها با چنین افرادی وجود دارد، یعنی هرچقدر محبوبیت و صلاحیت افراد شاغل در باشگاه برخاسته از لیاقت و توانایی آنها باشد، ارتباطشان با این مدل آدمها کمتر است و برعکس هرچه که در موقعیت خود ضعیفتر باشند، برای جبران کاستیها به سراغ این مدل افراد میروند؟!
بله. معتقدم هر چه سواد و توانایی افراد کمتر باشد، از این مدل رفتارها بهره میبرند، اما اگر اعتماد به نفس طرف بالا باشد، باج نمیدهد و روی خودش حساب میکند و خواه ناخواه، به وسیله کاریزمای خود، احترام آن افراد را هم به خود جلب میکند.
چقدر میتوان این اتفاقات رخ داده را برگرفته از فضای جامعه دانست؟ آیا ممکن است مدیر یک باشگاه به عنوان یک عضو خرد در این منظومه کلان حکمرانی و مدیریت، تحت یک ناهنجاری مدیریتی یا تلقی واقع بینانه اش از ابزارهای ناصوابی که بعضا عامل موفقیت برخی مدیران میشوند، چنین رویکردی را اتخاذ کرده باشد؟
این یک مسئله فرهنگی است که گریبان ایرانیها را گرفته و به قشر خاصی هم مربوط نیست. ما ایرانیها طاقت انتقاد نداریم و از انتقاد ناراحت میشویم. فرقی بین مربی و مدیر و سیاستمدار هم وجود ندارد. برعکس، از بادمجان دور قاب چینی و «به به و چه چه کردن» خوشمان میآید. شما خیلی کم پیدا میکنید کسی را که از انتقاد استقبال کند. افرادی هم که تازه به دوران رسیده باشند، خیلی بیشتر از انتقاد برآشفته میشوند. در واقع چیزی که وجود دارد این است که در حال حاضر هواداران استقلال باید از حجت کریمی راضی باشند چرا که پول استراماچونی را پرداخت کرد و مربی مقبول و باکیفیتی مثل جواد نکونام را به استقلال آورد که خواسته هواداران بود، اما باز هم از او در تمرین انتقاد میکنند چرا که درست یا غلط بر این باور هستند چهرهای که دست کم جمعی از آنها ایشان از خود در ملا عام ارائه میدهد، با شخصیت واقعی اش متفاوت است!
به عنوان مثال میگویند چرا او در دورانی که عضو هیئت مدیره بود، نسبت به عملکرد ضعیف مدیران سکوت میکرد یا تلاشی برای حل مشکلات استقلال در آن مقطع نمیکرد. او به عنوان عضو هیئت مدیره باید مدیرعامل را بازخواست میکرد که مثلا پرداخت پول استراماچونی به کجا رسید؟ به نظر میآید و در این میان همه به دنبال کسب منفعت برای خود هستند.
در ملقمهای از مشکلات اخلاقی و مدیریتی و... که در فوتبال ما موجود است، شما غفلتی را از سوی نهادهای سیاستگذار حس میکنید؟ چون فوتبال ما دارای وصف دولتی است. آیا دولت به عنوان متولی فوتبال کم کاری و خلایی در این عرصه داشته است؟
اینجا کلا خلا وجود دارد. اصلا کاری انجام نشده است که بخواهیم توقعی داشته باشیم. باشگاههای ما همه وصف فرهنگی دارند، اما چه کار فرهنگیای انجام داده اند؟ خود فدراسیون یا وزارت ورزش چطور؟ مملکت ما آن قدر درگیر مشکلات و مسائل بزرگتری است که آنهایی که باید، دخالت نمیکنند. الان همه به سقف قرارداد و بودجه و قرارداد دلاری و... گیر داده اند؛ در حالی که اینها کاملا بی ربط است. آن هم در شرایطی که کشورهایی نظیر عربستان و قطر دارند به صورت کلان هزینه میکنند. این هم باز به همان مسئله شهرت در فوتبال مربوط است وگرنه چه لزومی دارد که به عنوان مثال، قربان زاده که رئیس سازمان خصوصی سازی هستند، هر روز درباره واگذاری استقلال و پرسپولیس صحبت کنند یا به صورت حضوری به این باشگاهها بروند؟ این همه شرکت در حال واگذاری است. آیا نسبت به همه آنها چنین برخوردی صورت میگیرد یا، چون ورزش محبوبیت دارد، آقایان به آن توجه میکنند؟
به عنوان نکته پایانی، شاید باید بپذیریم در فوتبال ایران در حال تجربه کردن یک سقوط هستیم. چه سقوط اخلاقی و چه سقوط مدیریتی! و متاسفانه هر نوع فروپاشی اخلاقی هم معمولا اولین نمود خود را در فضای ورزش جامعه دارد. چه باید کرد تا از این سقوط جلوگیری و یا دست کم سرعت آن را کمتر شود؟ میتوان امیدی به بهبود این وضعیت داشت؟
فوتبال هم بخشی از کشور است و تافته جدا بافته از جامعه نیست. ما با دنیا مشکلات زیادی داریم و ارتباطمان با آنها قطع است. وقتی این ارتباط قطع باشد، مشکلات زیادی پیش میآید. چون مسائل اقتصادی، تاثیر مستقیمی روی پیشرفت و توسعه کشورها میگذارد. الان صندوق سرمایه گذاری عمومی عربستان، سهام باشگاه نیوکاسل را خریده یا در برنامه چشم انداز ۲۰۳۰ خود، پیش بینی کرده که چندین میلیارد دلار خرج ورزش کند و الان میبینیم که با دستور مستقیم محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، پروژه خرید ستارههای نامی آغاز شده است.
شما اگر قدرت اقتصادی داشته باشید، میتوانید قدرت ورزش خود را هم بالا ببرید. به عنوان مثال، چندین سال است که فدراسیون توان آوردن تکنولوژی VAR را ندارد. چیزی که هزینه اش حدود ۲۵۰ الی ۳۰۰ هزار دلار است، اما فدراسیون ظاهرا این پول را ندارد. عربستان میخواهد جام باشگاههای جهان را برگزار کند، اما تاج (رییس فدراسیون فوتبال) گویا منت بر سر مردم ایران میگذارد و میگوید ما یک تفاهم نامه با آنها امضا میکنیم که آنها برای مسابقات لیگ قهرمانان آسیا به ایران بیایند تا مردم ما بازیکنانی نظیر رونالدو و بنزما را از نزدیک ببینند!
این دقیقا تفاوت طرز تفکر مدیران است. در خصوص همان VAR، کنفدراسیون فوتبال آسیا برنامهای تهیه کرده بود تحت عنوان برنامه ارتقا. حدود دو میلیون دلار وام بلاعوض در این خصوص پرداخت میشود تا در بخشهای مختلفی نظیر جوانان، نوجوانان، آموزش و... در جهت توسعه هزینه شود. برای VAR هم حدود ۲۵۰ هزار دلار پرداخت میکند. فقط کافی است شما برنامه بدهید و بگویید من میخواهم این کار را بکنم تا این پول را به دست بیاورید. اما ظاهرا این کار را هم نمیتوانند انجام دهند!
از فدراسیون فوتبال میتوان سوال کرد که چرا از چنین فرصتی استفاده نکرده است؟! متاسفانه نگرش خودی-غیرخودی در این عرصه هم وجود دارد. یعنی شخصی که خودی باشد، حتی اگر ناکارآمد هم باشد، باز هم در راس کار باقی میماند. فقط مهم این است که پای آدم غریبه یا به تعبیری ناخودیها به سیستم مدیریتی باز نشود و این نگاه متاسفانه در فوتبال هست و روز به روز هم شرایط بدتر میشود.