آیت الله سید احمد علم الهدی در ویژه برنامه سخنرانی شهادت امام رضا(ع) در رواق امام خمینی بارگاه منور رضوی اظهار داشت: سخن امروز بنده درباره تبیین ماهیت ظلم به اهل بیت(ع) است، مظلومیت اهل بیت(ع) تداوم مواجهه با پیامبر بوده است و انگیزه سرکوب و فلسفه ظلم ظالمان نیز باید مورد بررسی قرار گیرد.
وی گفت: تمام پهنه زندگانی ائمه معصومین(ع) پس از وجود مولا امیرالمومنین تا غیبت بقیه الله در تحولات سیاسی دو جریان حاکم بر امت اسلام یعنی بنی امیه و بنی عباس سپری شده است، این دو در نوع ستمگری و ظلم دو تبار هستند و البته یکی از دیگری بدتر بودند، اما میان این دو تبار وجه مشترکی وجود ندارد، بنی امیه سابقه عناد و کینه نسبت به بنی هاشم از قبل از اسلام داشتند و در دوران اسلام نیز بنی امیه در صف مقدم عناد و دشمنی با پیامبر اسلام قرار داشتند.
نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی تصریح کرد: از روز نخست اعلام رسالت رسول الله در مجموعه جبهههایی که در مقابل پیامبر تشکیل میشد و در همه برنامههای معاندانه با رسول الله بنی امیه جلودار جبهه بود و پیشاهنگ همه برخوردها با پیامبر بودند اما بنی عباس چنین نبودند، عباس عمومی پیغمبر است و پسر وی نیز شاگرد تفسیر امیرالمومنین(ع) است.
آیت الله علم الهدی بیان کرد: با همه موقعیتی که بنی عباس به عنوان یک عنصر ریزشی درگاه حضرت علی داشتند بعد از شهادت ایشان و همچنین امام مجتبی(ع) جبهه گیری آنها در تقابل با بنی امیه بود و اینها جزو تبار اهل بیت(ع) محسوب میشدند و وابستگی به تباری پیامبر اسلام و حضرت علی(ع) داشتند و از نظر ماهیت تباری تفاوت زیادی داشتند اما در نوع ظلم و ستمی که بنی عباس بر اهل بیت پیامبر و به ویژه ائمه معصومین روا داشتند به مراتب ظلم و ستم جنایت بارتر از ظلم و ستم بنی امیه بود.
وی افزود: آنچه هارون و منصور دوانیقی در قالب تزاویر شیطان صفتانه انجام دادند در همه جنایات معاویه و یزید و بنی مروان بی سابقه بودند و از نظر نوع ستم بسیار کم سابقه بود، علت جنایت فجیع و بیشتر بنی عباس چه بود؟ بنی امیه از نظر تباری در یک جبهه عناد با پیامبر از نظر تباری بودند اما بنی عباس وابسته به رسول الله بودند.
نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی تصریح کرد: بنی عباس تصور کردند مقام ولایت اهل بیت(ع) یک ظرفیت مکتبی است که اگر در کنار حکومت عباسی قرار بگیرد این حاکمیت را در هر ماهیتی برای امت اسلام توجیه میکند، وجود شخصیت علمی و عظمت مقام معنوی امامت و ولایت در کنار حکومت بنی عباس توجیه گر همه لبه های تیز شمشیر بنی عباس و جنایات و هوسبازیهای آنها خواهد بود و از همان روز اول منصور دوانیقی در این صدد برآمد که وجود مقدس امام صادق را به عنوان یک عنصر وابسته حکومتی معرفی کند و آن علم و معنویت و 4 هزار شاگرد دانشمند را یک ظرفیت و جنبه بالای معنویت حکومت عباسی مورد بهره برداری قرار دهد و این تفکر در هارون و مامون و بنی عباس بعدی نیز وجود داشت.
آیت الله علم الهدی ادامه داد: ائمه برایشان حکومت تفاوتی نداشت، زیرا حکومت غاصب، غاصب بود حال وابسته به تبار رسول الله باشد یا خیر تفاوتی ندارد، آنها تسلیم طاغوت جنایت بار از هر تباری نمیشوند و این یک آموزه سیاسی برای امروز ما و جامعه ما است، گاهی برخی عناصر در یک خط موضع گیری برابر ولایت قرار میگیرند و زمانی که قرار است تخطئه شوند بعضی اشخاص به سابقه آنها متمسک میشوند و میگویند اینها در گذشته انقلاب سنگ زیرین آسیاب انقلاب بودند و فداکاری کردند و در دوران ستمشاهی زندان رفتند و در شکنجه گاه رژیم ستمشاهی شکنجه شدند. افرادی با این سابقه چطور از صفحه انقلاب حذف میشوند و آن طرف میز قرار بگیرند.
وی بیان کرد: برادران و خواهران مسئله ریزش و رویش در تمامی انقلابها بوده است و در انقلاب پیامبر اسلام(ص) نیز این مسئله وجود داشت، افرادی که روزی در رکاب پیامبر با مشرکان قریش جنگ کردند در جنگ جمل مقابل حضرت علی(ع) شمشیر کشیدند.
آیتالله علم الهدی تصریح کرد: ما ریزشها را باید در نظر بگیریم، بنای هر انقلابی بر ریزش و رویش است، عدهای ریزش میکنند و عدهای رو میآیند و گاهی رویشها بیشتر است، بنی عباس به مراتب جنایتکارتر از بنیامیه بودند، بنی امیه فقط سرکوب میکردند اما بنیعباس ابتدا میخواستند ائمه(ع) را بخرند و در گروه خود قرار دهند تا جنایات آنها توجیه شود اما ائمه(ع) در مقابل اینها ایستادگی میکردند.
وی گفت: وقتی هارون موسی ابن جعفر(ع) را 14 سال در زندان حبس میکند و جنازه مسموم ایشان از زندان بیرون میآید هیچ خلیفهای این جنایت را صورت نداده است و این زمانی است که نمیتواند ایشان را جذب کند و در استخدام خود درآورد و نمیتواند از شخصیت زاهدانه امام هفتم برای توجیه جنایات خود استفاده کند.
نماینده ولیفقیه با اشاره به اینکه تزویر و شیطنت مامون به مراتب بیشتر بود تاکید کرد: مامون به این قانع نمیشد که امام رضا(ع) فقط کنار ایشان باشد بلکه به دنبال ادغام امامت و خلافت بود و از نظر عامه و اهل سنت به عنوان خلیفه و از نظر شیعه هم به عنوان امام امت قرار گیرد و مامون دنبال این خط بود و تنها به اینکه امام رضا(ع) در کنار دربار ایشان باشد نبود.
وی با اشاره به اینکه دوران امام رضا(ع) دورهای به مراتب پیچیده تر بود افزود: برای مقابله با تزویر و فتنه میتوانیم از این سیره بسیار استفاده کنیم، دقیقاً خط حرکتی خود برابر فتنه دشمن باید از سیره سیاسی امام رضا(ع) بگیریم، مامون میخواست با طرحی خلافت را به امام واگذار کند به شرط اینکه ایشان نیز مامون را ولیعهد قرار دهند و سپس امام را از میان ببرند تا جانشین امام رضا(ع) شوند و مقابل خلافت، جریان اعتراضی به نام امامت نباشد و خلافت و امامت همه به نام مامون باشد.
آیتالله علم الهدی ادامه داد: مامون امام رضا(ع) را با تشریفات خاصی به شهر خود منتقل کرد و روی این مسئله نیز مانور سیاسی زیادی داد و این قضیه در مدینه جا افتاد که قرار است امام رضا(ع) به این شهر بیاید و قرار است حق به حقدار برسد و رهبری امت در دست عزیزان رسول الله(ص) قرار بگیرد و روزی که قرار بود امام رضا(ع) از مدینه راه بیفتد مردم مدینه جشن گرفتند زیرا تصور میکردند خلافت قرار است به امام رضا(ع) برسد.
وی اظهار داشت: اما در همین حین شادی مردم مشاهده کردند که صدای ضجه و ناله شدیدی از داخل خانه بلند شد و این صدای گریه سر راه مسافر نبود بلکه واقعهای در داخل خانه امام رضا(ع) شکل گرفته بود و ناگاه دیدند کنیزی در حالی که به پهنای صورت اشک میریزد از خانه خارج شد و گفت: مردم شما جشن گرفتهاید که قرار است خلافت به امام رضا(ع) بدهند اما ایشان میفرمایند اینها دروغ است و برای کشتن ایشان را قرار است به خراسان منتقل کنند.
نماینده ولیفقیه در استان خراسان رضوی با اشاره به اینکه مردم در مقابل این واقعه شورش کردند و آن را مصداق توطئه عنوان کردند افزود: توجیهات حاکم مدینه نیز بی فایده بود، مردم متوجه شدند که قرار است امام کشته شود و به همین دلیل با یک حرکت امام رضا(ع) تمام توطئه مامون نقش برآب شد و به کل وضع عوض شد.
آیتالله علم الهدی ادامه داد: در مسیر نیز قرار بود در هر شهری مردم به استقبال امام بیایند اما همراهان امام هشتم دیدند که امام به هر شهری که وارد میشود تهاجم مردم به یک جریان ضدحکومتی بدل میشود و بنا شد امام را مخفیانه از شهرها عبور دهند و حتی زمانی که ایشان وارد نیشابور شدند نیز قرار بود این مسئله مخفیانه باشد.
وی گفت: روزی که امام رضا(ع) قرار بود از نیشابور حرکت کنند مردم متوجه شدند و مقابل محمل ایشان را گرفتند و تمام مردم شهر در مقابل ایشان تجمع کردند و وقتی مردم وسط راه امام را گرفتند اجازه ادامه راه را ندادند تا اینکه پرده محمل کنار رفت و جمال نورانی امام از میان کجاوه نمایان شد و مردم با صدای بلند شیون زنان به ایشان نگاه میکردند و فریاد میکشند و اشک میریختند.
نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی ادامه داد: آخرالامر تمامی محدثان و بزرگان به زحمت مردم را ساکت کردند و گفتند ایشان حجت پیامبر است، اجازه دهید ایشان صحبت کنند و آنجا بود که امام رضا(ع) حدیث سلسله الذهب را فرمودند و 12 هزار قلمدان برای نوشتن این حدیث به کار گرفته شد و مسئله حرکت ایشان به سمت خراسان به یک جریان عجیب مبدل شد.
آیتالله علم الهدی ادامه داد: حضرت فرمودند کلمه لا اله الا الله و توحید حصار ایمن خداوند است اما من شرط آن هستم و نفرمودند شرط آن ولایت و امامت است و این یعنی ولایت اجرایی و عملیاتی، اینکه امروز یک عده متحجر خود را ولایی میدانند و ولایت را منحصر در روضه کردهاند و به ولایت حاکم کاری ندارند این ولایت مامونی است.
وی ادامه داد: ولایتی که مقابل آمریکا بایستد و با آن بجنگد را برخی قبول ندارند و این یک ولایت و شیعه گری مامونی است زیرا مامون هم شیعه گری را از پدرش هارون آموخته بود، اینها قبل از اینکه شیعه انگلیسی باشند شیعه مامونی هستند و جریان استکبار به دنبال استخدام شیعه مامونی است.
آیتالله علم الهدی با اشاره به اینکه مامون میخواست حضرت را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد و محفل تفویض خلافت تشکیل داد ادامه داد: مامون فکر میکرد امام با این قضیه چارهای جز قبول ندارد اما حضرت فرمودند اگر این خلافت و حکومت حقی است که خدا به تو داده نمیتوانی از خودت خلع کنی و اگر این خلافت را خدا نداده چطور چیزی را که مال تو نیست به کس دیگری هبه میکنی و اینجا بود که در مجلس زمزمه شد و توطئه مامون در دومین حرکت امام مورد نابودی قرار گرفت و تصمیم مامون برای شهادت امام قطعی شد.
وی گفت: مصیبت امام رضا(ع) نسبت به تمامی ائمه دردناکتر است، زیرا شهادت تمامی ائمه در یک یا دو روز انجام شد اما شهادت امام رضا(ع) یک سال و نیم طول کشید. در تمام این یک سال و نیم زن و فرزند امام انتظار داشتند خبر شهادت ایشان به دست آنها برسد. ابتدای طلوع آفتاب به ایشان زهر دادند و قبل از اذان ظهر ایشان به شهادت رسیدند اما پیکر ایشان محترمانه روی دست مردم قرار گرفت.