رویداد۲۴ فائزه مومنی: آیا شما هم هر روز صبح، دوست ندارید چشمهایتان را باز کنید و از خواب بیدار شوید، چون به یاد میآورید که امروز هم مثل همیشه باید سر کار خود حاضر شوید؟ دنبال بهانه میگردید که از زیر کار شانه خالی کنید و به دلیلی آن روز را سر کار نروید؟ خب؛ در بسیاری از مواقع چارهای ندارید مگر اینکه بیدار شوید و یک روز تکراری را آغاز کنید، شب هم کلافه از انجام کارهایی در طول روز که دوستشان ندارید، به خانه برگردید. ناراحت نباشید؛ خیلی از مردم مانند شما شغلی دارند که ایدهآلشان نیست و با شرایط دلخواه آنان جور در نمیآید، اما اگر از شغل خود متنفر هستید و در عین حال نمیتوانید آن را رها کنید و مطمئن نیستید که شغل دیگری پیدا میکنید، در این صورت چاره چیست؟ فکر میکنید باید زندگی را با این احساس کشنده ادامه دهید؟ مطمئنا اینگونه نیست. نکات زیر را بخوانید و به آنها عمل کنید تا این شرایط برایتان قابل تحملتر شود.
به جای اینکه مدام به فکر فرار از مشکلات باشید انرژی خود را روی فکر کردن به چیزی که واقعا میخواهید، متمرکز کنید. پس از اینکه توانستید راه خود را بیابید به این فکر کنید: «آنچه من از زندگی و شغلم میخواهم این است: ....»
تصویری را مجسم کنید که شما را در شغل کنونیتان توصیف کند. آیا شما در ساحل رودی هستید و راهی برای رسیدن به طرف دیگر وجود ندارد؟ توی یک جنگل گم شدهاید؟ داخل یک حصار خاردارگیر افتادهاید؟ وقتی خودتان را از این تصاویر رها کردید شروع کنید به مجسم کردن تغییری که بتوانید با آن از این موانع عبور کنید؛ مثلا راهحلی پیدا کنید که مانند ساختن یک پل روی رودخانه یا پیدا کردن راهی در جنگل باشد. سعی نکنید با زور چنین تصاویری را مجسم کنید، هر وقت که آمادگی داشتید تصویرها خودشان میآیند.
بیشتر بخوانید: بهترین دانشگاههای جهان
به جای وقتگذرانی، به یادگیری یک مهارت فکر کنید. هر دورهای که به شما پیشنهاد میشود بگذرانید و روی مهارتهایی تمرکز کنید که پایههای شغل بعدی یا کسب و کارتان روی آنها پیریزی میشود. مثلا آیا نیازی به یادگیری HTML یا پاورپوینت ندارید؟ آیا میتوانید بعضی از عصرها یا آخر هفتهها یا ساعت ناهار را برای خودتان کار کنید که این مهارتها را یاد بگیرید؟
به جای تلاش برای جلب رضایت رئیستان به دنبال انجام یک عمل رضایتبخش باشید. زمانی را به ساختن یک زندگی جدید اختصاص دهید. مردم اغلب میگویند: «ما وقت نداریم هیچ کاری انجام دهیم، چون روزی ده ساعت کار میکنیم.» اگر شما آستینها را بالا بزنید و وارد گود شوید خواهید دید که فرصتهای تازهای در کارتان پیش میآید. اخلاقگرا و مفید باشید: مثلا چه اشکالی دارد اگر بیشتر از حقوقی که میگیرید برای شرکتتان کار کنید؛ شاید همین عمل راه را برای ارتقای درجه و ترفیع شما هموار کند.
به گزارش رویداد۲۴ از چه چیزی میخواهید رها شوید؛ تقلب؟ حرصورزی همکاران؟ ریاکاری؟ آیا این صفات در زندگی یا حتی ذهن خود شما وجود ندارند؟ اگر تمام آدمهای دور و برتان متقلب به نظر میرسند آیا شما با خودتان روراست هستید؟ با دیگران چطور؟ هر وقت توانستید این کشمکشها را در درونتان حل کنید احتمالا احساس خواهید کرد که محیط کارتان تغییر کرده، یا اینکه افق جدید و دلپذیرتری از زندگی پیش چشمتان ترسیم شده است.
وقتی میخواهید قدم در محل کارتان بگذارید سپر و زره خود را بردارید. هر کسی باید یاد بگیرد برای خودش یک زره ایجاد کند. تصور کنید با زرهی که از یک ماده محکم ساخته شده احاطه شدهاید، به قدری محکم که هیچ چیزی نتواند به شما آسیبی وارد کند. هر روز پیش از رفتن به سر کار دو، سه دقیقهای را به پوشیدن زره اختصاص دهید.
هر روز به خودتان یک هدیه بدهید. کتاب بخوانید، با یک دوست حرف بزنید، غذای مورد علاقهتان را بخورید یا در یک محل پراز دار و درخت بالا و پایین بپرید. مراقب باشید زیادهروی نکنید و به سرگرمیهای سالم فکر کنید.
دست کم یک نکته خوب در زندگی خود بیابید که به شما احساس خوبی بدهد و تا جایی که میتوانید در مورد شغلتان هم همین تجربه را تکرار کنید: حقوق خوب، چشمانداز بیرون پنجره، کامپیوتر جدیدو گپ دوستانه با همکاران در سالن. این تجربهها را از دست ندهید. این کار باعث میشود تا موتور جذبکننده اتفاقات خوب در زندگیتان به کار بیفتد.
پیش از اینکه در مورد اقدام بعدی خود تصمیم بگیرید خوب درباره آن فکر کنید. دنیای پیرامونتان را زیر نظر بگیرید و به آنچه اطراف شما میگذرد دقت کنید. اگر اهداف و خواستههای شما واقعی و برخاسته از درون شما نباشد ضرر میکنید و متوجه میشوید که به خاطر چیز بیهودهای هزینه کردهاید. به حرفهای اطرافیانتان توجه نکنید: «اگر این کار را رها کنی دیگر نمیتوانی شغلیگیر بیاوری.» یا برعکس آن: «ول کن و فقط برو، از گرسنگی که نمیمیری.» یک مشاور و راهنمای خوب نظر خود را به شما تحمیل نخواهد کرد بلکه دلگرمتان میکند تا به فراست و توانایی خود اطمینان داشته باشید.
در صورتی که به پایان راه رسیدید، این جمله را جایی بنویسید: «پس از اینکه شغلم را رها کردم انگار همه چیز در یک چشم به هم زدن از بین رفته است.» اگر بخواهید با یاد گذشته زندگی کنید یادآوری خاطرات سبب رنجش و ناراحتی شما میشود، پس بهتر است آن را فراموش کنید؛ بقیه زندگیتان هنوز روبهروی شمااست.
حتی اگر از شغل خود متنفر باشید، در بسیاری اوقات چارهای ندارید مگر آنکه آن را تحمل کنید. شاید نکات زیر به شما کمک کند:
خوش مشرب باشید. تصور کنید که زندگی شما در یک سریال خندهدار در جریان است و تمام کارهای خستهکننده هم مثل بازی در آن سریال هستند؛ تفریح کنید.
عادت کنید خوشبین باشید. اگر همیشه راهی برای ترسیم یک چشمانداز در زندگی وجود داشته باشد بدون شک خوشبینی و نیکاندیشی یکی از آن راههاست. بسیاری از سختیهای زندگی تنها با تغییر مسیر در طرز تفکر از بین میروند. مثلا میتوانید تصور کنید شغل شما یک دوره موقت از زندگی شماست و لازم نیست بقیه عمر، آن را تحمل کنید. همین تغییر در نگاه میتواند زندگی را بسیار شادتر کند.
در لحظه زندگی کنید. یکی از راههای خلاص شدن از شر ناکامیها این است که در زمان حال زندگی کنید و گذشته را با تمام خاطرات تلخ و افکار منفی آن فراموش کنید. تا زمانی که ناکامیهای گذشته در ذهن شماست روی کاری که اکنون انجام میدهید، تمرکز ندارید. در مورد آینده نیز، بسیاری اوقات خیالبافیهایی میکنیم که هرگز به واقعیت تبدیل نخواهد شد ولی در زمان حال چیزی که نگرانکننده باشد، وجود ندارد.
با مردم مهربان باشید چقدر میتوانید با کارهای نیک خود دیگران را خوشحال کنید. در محیط کار به همکارتان محبت کنید. فکر میکنید تا چه حد بتوانید در محل کارتان تغییر ایجاد کنید؟
یاد بگیرید که چطور با یک رئیس بداخلاق کنار بیایید. در بسیاری از موارد یک شغل غیرقابل تحمل، ارتباط مستقیمی با یک رئیس غیرقابل تحمل دارد. اگر بتوانید موقعیت خود را در این کار تثبیت کنید شاید حتی بتوانید به رئیس خود در رسیدن به موفقیتها کمک کنید و ترفیع بگیرید.
به جای ترس از شکست، با آن روبهرو شوید. گاهی اوقات آنچه شغل ما را تنفرآمیز میکند، احساس نیاز ما به آن است؛ در واقع ما برده شغل خود میشویم. مطمئنا زندگی همراه با ترس، شیوه دلپذیری برای ادامه زندگی نیست.
وقتی همه چیز در محیط کار به هم میریزد و با شکست روبهرو میشوید مرخصی بگیرید و یک روز سر کار نروید یا بدون اینکه واقعا کاری کنید خود را سرگرم کار نشان دهید تا ناراحتی شما قدری فروکش کند. این کار را با مدارا و بدون عصبانیت انجام دهید، چون در غیراین صورت دیگر شغلی برایتان باقی نمیماند که بخواهید از آن متنفر شوید.
حتی موقعیتهای بد در زندگی هم میتوانند برای شما تجربههای آموزندهای باشند. به خاطر داشته باشید حتی اگر از کار خود متنفرید، همیشه فرصتهایی در آن وجود دارد که میتوانید از آنها برای یادگیری چیزهای جدید استفاده کنید.
اهدافی که ما در زندگی دنبال میکنیم بسیار متعدد و متفاوتند، اما هدفی فراتر از مرزهای جهانی وجود دارد که همه برای رسیدن به آن تلاش میکنند؛ هدف شاد بودن و شاد زیستن.
برای مثال کسانی که زمان زیادی را برای مال اندوختن صرف میکنند، معتقدند ثروت برایشان شادی به ارمغان میآورد یا به نوعی در برابر ناراحتیها و دغدغههای آنان سدی میسازد. یا به طور کلی، همه برای داشتن روابط فردی و اجتماعی خوب، خانوادهای مهربان، زندگی مرفه، جسمی سالم و اندامی مناسب میکوشند، چراکه این قبیل موارد سبب شادی و رضایت آنان میشود. روانشناسان راهکارهایی را برای داشتن زندگی همراه با شادی ارائه دادهاند. گر چه این پیشنهادات ممکن است تمامی راهکارهای موجود نباشد، اما در برخی موارد میتواند رضایت شما را جلب کند.
رای شاد بودن پیش از هر چیز باید بدانید نوعی رابطه همبستگی میان میزان رضایت از زندگی و شادی وجود دارد. هر چقدر رضایت شما بیشتر باشد، شادی شما هم افزونتر است.
در واقع رضایتی که از زندگی خود دارید، سبب خشنودی و در نتیجه شادی شما میشود. پس باید به دنبال نکاتی باشید که سبب این همبستگی بین رضایت و شادی شما میشود؛ برخی از آنها عبارتند از دوستان خوب، سلامتی، کیفیت زندگی، ثروت و حتی برخی از چیزهایی که شما از فکر کردن به آنها غافل میشوید مانند همسایگان، معنویت، ارتباطات اجتماعی و احساسات کلی نسبت به زندگی همنوعانتان.
در مرحله بعد، به این نکته دقت کنید که نحوه زندگی با میزان شادکامی نسبتی مستقیم دارد. نگرش شما به زندگی، پیشامدها و اتفاقات زندگی، سطحی از شادی و رضایتمندی را ایجاد میکند. پس رفتار و اعمالی که این احساس خوش را به شما میبخشند، جستوجو کنید. منظور از نحوه نگرش به زندگی خوشبین بودن یا بدبین بودن است که متناسب با رضایت یا عدم رضایت در زندگی است. تردیدی نیست که خوشبینها شرایط مناسب و شادیبخش بیشتری در پیش رو دارند.
مثبتاندیشی، شادی را در مسیر حرکت فرد قرار میدهد. روشهای مختلفی برای مثبتاندیش بودن وجود دارد که میتواند روشهای فکری نامناسب را تغییر دهد و رهاورد این تغییرات هم موفقیت، سلامت، افزایش رضایتمندی و شادیهای متناوب و دائمی است. فرد خوشبین، تنها به شادی و رضایت فکر میکند بنابراین ذهن او هم تنها این مفاهیم را میشناسد و جستوجو میکند. چنین افرادی بهجای اینکه خود را در زندگی قربانی بدانند، بهدنبال به دست گرفتن کنترل زندگی هستند بدین معنی که آنها خود را حاکم بر سرنوشت خود میدانند.
با چنین دیدگاهی، این افراد به شرایط سخت و پرتنش به عنوان یک میدان مبارزه نگاه میکنند نه تهدید؛ پس تلاش میکنند که پیروز این میدان باشند و مسلما این پیروزی، شادکامی را به همراه خواهد داشت.
ناگفته پیداست که برای شاد بودن در زندگی متغیرهای زیادی وجود دارد مثل داشتن زندگی متعادل، حمایت اجتماعی، پیشرفتهای شخصی، سلامت فیزیکی و حرفهای شایسته و درشأن هر فرد که علاوه بر موفقیت کاری امنیت مالی را هم به همراه داشته باشد. واضح است زندگی در صورت وجود تمامی این فاکتورها، شادتر خواهد بود.
هنگام تعیین اهداف به یاد داشته باشید که تمامی موارد در زندگی مهم هستند هر چند جزئی به نظر برسند.
پس طرحی تهیه کنید که جزئیات آنچه شما در زندگی دوست دارید و در جستوجوی آن هستید را به صراحت مشخص کند.
این طرح به منزله نموداری است که مکان قرار گرفتن شما و جایگاه هدفتان را نشان میدهد.
تلاش کنید که سلامت رفتاری خود را برای رسیدن به هدف، دائما افزایش دهید و رفتهرفته بین شما و هدفتان در نمودار مذکور فاصله کمتری ایجاد کنید. از یاد نبرید که گفتن «نه» به دیگران در بسیاری موارد ضروری و حیاتی است.
به یاد داشته باشید تغییرات، در صورتیکه با سرعت زیاد صورت گیرد، هرگز همراه با موفقیت نخواهد بود. بسیاری از افراد هدفی را تعیین میکنند و در راه ایجاد تغییرات مورد نظر خود گام بر میدارند ولی به علت سرعت زیاد و حرکت شتابزده، با شکست روبهرو میشوند.
اگر برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی تلاش میکنید، از هم اکنون خود را موفق بدانید زیرا همانطور که گفته شد مثبتاندیشی، نتیجهبخش بودن تلاش شما را تضمین میکند. در این راستا نکات زیر را هم در نظر بگیرید:
هدفهای کوچک انتخاب کنید: گامهای کوچک به سمت هدف بردارید با این کار شما احساس شادی بیشتری در هر قدم خواهید داشت و احتمال ترک مسیر کاهش مییابد.
به خود بگویید قدم بعدی پاداش است: برای موفقیت و گامهای کوچک پاداش در نظر بگیرید و حتی اگر پاداش ناچیزی باشد، خود را از دریافت آن محروم نکنید.
فهرست حامیان اجتماعی خود را فراموش نکنید: به کسانی که در زندگی از شما حمایت میکنند درباره تلاشها و موفقیتهای خود بگویید. این کار به شما قدرت و توان بیشتری برای ادامه مسیر میدهد و احتمال اینکه از ادامه راه منصرف شوید، قطعا کاهش خواهد یافت.