صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

دوشنبه ۱۸ تير ۱۴۰۳ - 2024 July 08
کد خبر: ۳۴۴۷۷۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۳ - ۱۰ مرداد ۱۴۰۲

میثم تمار کیست؟

میثم تمار بسیار دوستدار اهل بیت (ع) بود. او را از اصحاب سه امام نخست شیعیان، علی و حسن و حسین (ع)، برشمرده‌اند، اما شهرت او بیشتر به سبب شاگردی حضرت علی (ع) بوده است و آنان نیز متقابلاً به او توجه خاصی داشتند.

رویداد۲۴ هدی کاشانیان: میثم تمار خرما فروشی بود که در کوفه زندگی می‌کرد و از موالیان بود. «موالیان» عجم‌هایی بودند که در بین عرب‌ها زندگی می‌کردند. جناب میثم نیز مانند بقیه موالیان که پس از اسلام برای نزدیکی بیشتر به خاندان طهارت به مناطق عرب نشین آمده بودند، به کوفه آمده بود. او اولین بار امام علی (ع) را در کوفه دیدار کرد. در آن زمان جناب میثم غلام یک زن عرب از طائفه بنی اسد بود و امیرالمؤمنین (ع) وی را از آن زن عرب می‌خرد و آزاد می‌کند.

زادگاه اصلی میثم تمار کجاست؟

پدر او عجم و غیر عرب بود که یحیی نام داشت، اما چون او برده یکی از خانواده‌ها از قبیله‌های بنی اسد بوده، به آن‌ها اسدی گفته شده است و طبق آنچه در تاریخ ذکر شده پیش از اسلام ساکن منطقه ران در آذربایجان بوده است. در مورد شهر محل تولد و اقامت میثم شهرهایی از جمله کرمان و فارس هم در نقل های تاریخی گفته شده، اما در ظاهر، نقل قوی‌‌تر این است که زادگاه جناب میثم منطقه آذربایجان بوده است.

دیدار میثم تمار با امام علی (ع)

دیدار اولی که بین میثم و امام علی (ع) اتفاق افتاد، حضرت از وی پرسید: اسم تو چیست؟ میثم جواب داد: «سالم». حضرت فرمود: اما پیامبر خدا (ص) به من فرمود که پدرت اسم تو را در ایران و در سرزمین خودت، میثم گذاشته است. میثم بسیار متعجب شد که رسول خدا (ص) و جانشین او امیرالمومنین (ع)، درست می‌گویند و اسمش قبلاً میثم بوده است. اما در این منطقه و کوفه هیچ کس این موضوع را نمی‌دانسته است. حضرت به میثم فرمود: از امروز نامت همان میثم باشد و همان نامی که پدرت بر تو گذاشت و همان نامی که رسول خدا (ص) مرا از آن نام باخبرم کرد.

شغل میثم تمار

میثم برای گذران زندگی در بازار کوفه خرمافروشی می‌کرد، از این‌رو، به او لقب تمّار داده‌اند. به روایتی نیز او در مکانی به نام دارالرزق خربزه می‌فروخت.

زندگی در دوره سه امام

میثم تمار بسیار دوستدار اهل بیت (ع) بود. او را از اصحاب سه امام نخست شیعیان، علی و حسن و حسین (ع)، برشمرده‌اند، اما شهرت او بیشتر به سبب شاگردی حضرت علی (ع) بوده است و آنان نیز متقابلاً‌ به او توجه خاصی داشتند. پیامبر بارها از میثم به نیکی یاد کرده و دربارۀ وی به حضرت علی (ع) سفارش نموده بود. میثم مورد عنایت خاص امام علی (ع) بود و از آن حضرت، علوم بسیاری را فرا گرفت. دانش بسیار و اسرار وصیت را به وی آموخت، او را از امور غیبی آگاه ساخت و در زمرۀ گروهی از مؤمنان آزموده قرار داد که در درک و تحمل امر رسول خدا و سخنان اهل بیت (ع) مقام والایی داشتند. پس از امام علی (علیه‌السلام)، میثم در شمار اصحاب وفادار امام حسن و امام حسین (ع) در آمد.

ملاقات بین میثم تمار و مختار در زندان

در آن دوران حکومت کوفه به دستور حکومت شام به دستگیری عناصری اقدام کردند که ولایت‌مدار بودند و به اصطلاح امروز حزب‌اللهی‌ها، بسیجی‌ها و کسانی که با یک اشاره امام ممکن بود؛ حکومت جبار را از بین ببرند، من الجمله میثم تمار و مختار را دستگیر کردند، در زندان میثم تمار از شهادت خود و آزادی مختار خبر داد و گفت: تو آزاد می‌شوی و ابن زیاد به دست تو به هلاکت می‌رسد و همین طور شد.

نحوه شهادت

۲۰ سال از این ماجرای پیش‌بینی چگونگی شهادت میثم گذشته بود. در این مدت امام علی (ع) و امام حسن (ع) به شهادت رسیده بودند و دوران امامت امام حسین (ع) آغاز شده بود. وقتی عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه می‌شود، دستور می‌دهد تا یاران و مرتبطین با امام حسین (ع) را دستگیر کنند. میثم نیز دستگیر می‌شود و هنگامی که با دستان بسته او را به دیدار عبید الله می‌برند، عبیدالله با تمسخر گفت این برده ایرانی اینقدر مهم شده است که با حسین دیدار می‌کند و وارد نهاد سیاست شده است.

میثم از چهره‌های سرشناس کوفه بود و همه او را به عنوان شیعه ائمه اطهار می‌شناختند. ابن زیاد به جناب میثم جسارت کرد و او را مورد آزار و اذیت قرار داد و به او گفت: تو باید از علی (ع) برائت بجویی و از او بدگویی كنی… و الا دست و پایت را قطع می‌كنم و تو را به دار می‌آویزم. با این سخن اشک میثم سرازیر شد. ابن زیاد از علت گریه او سؤال كرد. گفت: از قول و عمل تو گریه نمی‌كنم. از شكی كه آن روز از خبر مولایم بر من عارض شد گریه می‌كنم. ابن زیاد پرسید: مگر مولای تو چه گفته؟ سپس میثم جریان را نقل كرد، ابن زیاد گفت دست و پایت را قطع می‌كنم. اما زبانت را باقی می‌گذارم تا دروغ تو و مولایت را آشكار سازم. سپس دست و پای او را قطع كرد و او را بالاتر دار برد. او در بالای دار صدا می‌زد؛ ای مردم هر كسی می‌خواهد احادیث علی (ع) را بشنود جلو بیاید. مردم جمع شدند. عمرو بن حریث به ابن زیاد گفت: می‌ترسم او دل‌های مردم كوفه را دگرگون كند و آن‌ها بر علیه تو خروج كنند. عبیدالله دستور داد: برو زبانش را قطع كن سپس زبان او را قطع كردند و میثم به شهادت رسید.

تدفین میثم تمار

پیكر میثم مدتى پس از شهادتش بر سر دار بود و ابن زیاد براى اهانت‏ بیشتر به میثم، اجازه نداد كه بدن‏ او را به خاك بسپارند. به علاوه مى‏خواست ‏با استمرار این صحنه، زهر چشم بیشترى از مردم‏ بگیرد و به آنان بفهماند كه سزاى مدافعان و پیروان على (ع) چنین است. هفت تن از مسلمانان کوفه كه خرمافروش بودند، نتوانستند این صحنه را تحمل كنند. آن‌ها با هم، هم‏ پیمان شدند تا پیكر میثم را برداشته و به خاك بسپارند. آن‌ها با نقشه‌ای که کشیده بودند پیکر میثم را از چوبه دار باز كردند و آن طرف‌تر در محل بركه آبى كه خشك شده بود دفن نمودند. مرقد میثم تمار در چند صد متری مسجد کوفه و در کنار خیابان اصلی کوفه - نجف قرار دارد. بر روی قبر مطهر میثم ضریحی کوچک و بر بالای آن گنبدی آبی رنگ وجود.

نظرات شما