رویداد۲۴ «وزیری که آرزوی رفع فیلتر دارد» عنوان یادداشت علی مزیکی برای روزنامه تعادل است که در آن آمده: برخی اظهارنظرهای عجیب در عرصه سیاسی و مدیریتی کشور رخ میدهد که به نظر میرسد تنها مختص ایران است و مثل و مانندی برای آن را در سایر قلمروهای جهانی نمیتوان پیدا کرد. مثلا وزیر ارتباطات کشور که متولی بحث فیلترینگ و کاهش پهنای باند هم محسوب میشود در پارلمان کشور حاضر شده و اعلام میکند، آرزو دارد سرعت اینترنت افزایش یافته و مردم از گرفتاریهای مرتبط با فیلترینگ رهایی پیدا کنند! افکار عمومی ایرانی اما با بهت و حیرت این اظهارات را میشنود و از خود میپرسد مگر غیر از این است که تحقق این آرزو در گروی فعالیتهای همین وزارتخانه است؟! اما ارتباط میان ابزارهای نوین ارتباطی و علم اقتصاد، یکی از ارتباطهای بسیار تنگاتنگ در جهان جدید است که به گونهای خاص جهان امروز ما را شکل دادهاند.
تا قبل از ظهور ابزارهای نوین ارتباطی، اینترنت و اپلیکیشنها، گزارههای اقتصادی متفاوتی در سطح جهان وجود داشتند که پس از ظهور ابزارهای ارتباطی جدید تغییر یافتند. در ایران اما همواره از دریچه تنگ سیاست به این گزارههای نوین نگاه شده است.
هر زمان که ابزار جدید ارتباطی در سطح جهان ظهور یافت، مسوولان ایرانی نگران تاثیر این ابزارها بر حوزه سیاست شده و تلاش کردند زمینه استفاده از این ابزارهای ارتباطی را محدودتر سازند. از زمان آغاز به کار رادیو و تلویزیون گرفته تا ماهواره و اینترنت و فضای مجازی و...همواره ردپای این نگرانیها پیدا بوده است. اما در جهان به گونهای متفاوت به این موضوعات نگریسته میشود. سایر کشورها از این ظرفیتها استفاده میکنند تا ارزش افزوده و راحتی و رفاه بیشتری برای مردمشان به وجود آورند. پس از فیلترینگ اخیر بر ابزارهایی چون اینستاگرام، بر اساس برخی روایتها حدود 1میلیون شغل انلاین در این کشور از میان رفت؛ 1میلیون شغلی که مطالبات دهها میلیون ایرانی را پاسخ میداد و ارزش افزوده قابل توجهی خلق میکرد.
بیشتربخوانید: صحبت چالشی وزیر ارتباطات: بساط فیلترشکن فروشی را جمع کنیم
از میان اساتید علوم اقتصادی، آمارتیاسن به این بحث ورود کرده و در کتاب «برابری و آزادی» موضوع را تشریح میکند. این اقتصاددان به احساس محدودیت به عنوان یکی از گزارههای خسارت بار اقتصادی اشاره میکند. احساساتی که در اقتصاد ایران به شکل «انتظارات تورمی» ظهور و بروز یافته و مشکلات فراوانی را ایجاد میکند. مدتی قبل یکی از چهرههای سیاسی به استارتاپهای ایرانی اشاره کرده و گفته بود، این مشاغل باید با افراد متعهد جایگزین شوند.اما این دوستان فراموش میکنند که گزارههای اقتصادی به گونهای متفاوت عمل میکنند. برای ایجاد یک برند، باید فضای لازم برای اعتمادسازی فراهم شود. سالهاست اقتصاددانان ایرانی از مشکلاتی چون بیاطمینانی به عنوان رکن اصلی مشکلات اقتصادی در ایران اشاره میکنند. این نااطمینانی به دلیل اعمال همین رفتارهای سلبی و محدودکننده شکل میگیرند. نااطمینانی تورمی از طریق اثرهای Ex-ante و Ex-post بر روی متغیرهای حقیقی تأثیر گذاشته و از این کانال زیانهای زیادی بر کل اقتصاد بر جای میگذارد. ریشه این نااطمینانیها هم عوامل محدودکننده است.
مردم احساس میکند، نظام تصمیمساز کشور، اعتماد کافی به آنها ندارد، بنابراین انها هم اعتماد خود را به سیستم و کلیت نظام تصمیمسازی از دست داده و نوعی نا اطمینانی در اقتصاد شکل میگیرد.ای کاش مسوولان ایرانی، خود را به جای جوان، زن سرپرست خانوار و یک پدر که شغل آنلاینی را پایهریزی کرده میگذاشتند تا به مصائبی که برای این افراد به دلیل فیلترینگ ایجاد شده، واقف میشدند. نیازسنجی، بازاریابی، تامین کالا و... بخشی از هفت خوانی است که یک چنین مشاغلی باید آن را بپیمایند. سالها زمان نیاز است تا یک چنین ساختارهایی برپا شوند. بعد به راحتی به دلیل مسائل سیاسی و... ناگهان اپلیکیشنها فیلترینگ شده و کسب و کار افراد از میان میرود. طبیعی است این روند به همه جامعه این پالس را ارسال میکند که نباید به نظام تصمیم ساریهای دولت و سیاستم دل خوش کنند.
اینگونه است که دولت حتی در زمانی که تصمیم درستی را اتخاذ میکند، قادر به ارتباط با افکار عمومی نیست. دوستی تعریف میکرد، گاهی اوقات رییس کل بانک مرکزی ناچار است، اخبار خود را از طریق رسانههای فارسی زبان ماهوارهای به سمع و نظر افکار عمومی برساند؛ چرا که ارتباط مردم با صدا و سیما کاملا از میان رفته است.